• بگرد
  • بازیابی گذرواژه
طرح از هادی حیدری است

رساله حجابیه!

مجموعه نوشته هایی از عمادالدین باقی درباره مسئله حجاب در ایران، از زوایای گوناگون

بازنشر شده در مجله  هفته نامه صدا، ض 146 (پیاپی835) شنبه 30 اردیبهشت1402 ص 4و5 و نیز ش 147( پیاپی836) شنبه6خرداد1402 ص4و5)

فهرست

پاره یکم: ورودیه

پاره دوم: تقریر محل نزاع و دغدغه محوری

پاره سوم: مسائل زنان و مفهوم کلیدی اجبار

پاره چهارم: حجاب اجباری به استناد قانون

پاره پنجم: لجبازی و جایگزین کردن ترجیحات ایدئولوژیک و حامی پروری با اصول حقوقی

پاره ششم: تغییرات عمیق در جامعه و بی تفاوتی به منکرات اعظم در حکومت

پاره هفتم: واکنشی بودن بخشی از مسئله و روند قهرآمیز شدن

پاره هشتم: توجیهات دفاع از حجاب اجباری

پاره نهم : نفی تَغَلُّب

پاره دهم : حجاب مساوی با دین؟

پاره یازدهم:  اصناف نُه ‌گانه بدون حجاب

پاره دوازدهم: بردن مردم به بهشت، اجباری است!

پاره سیزدهم : مدیریت توحش و‌مدیریت تعقل

پاره چهاردهم: نسبت عفاف و حجاب، فقه سنتی و ورای آن ️

مقدمه

پیش از هر چیز بسیار جای تاسف دارد که 44سال پس از انقلاب ایران، به دست آوردن حقوق و فرصت هایی که پیش از انقلاب بسیار عادی و موجود بود به یک خواسته مهم و پرهزینه بدل شده است. پیش از انقلاب 57 زنان و مردان به استادیوم می رفتند ولی چند دهه پس از انقلاب، کارزار برای دستیابی به امکان حضور زنان در صندلی تماشاچیان ورزشگاه راه می افتد و اگر کسی موفق شود این حق را استیفا کند به نظر می آید کار بزرگی کرده است. خبر 5 دختري که 27 ارديبهشت‌ماه98 با گذاشتن ریش مصنوعی و تغییر چهره در کنار بيش از 15 هزار هوادار مرد در شهر جَم بوشهر در استادیوم شرکت کرده بودند و خبر تعدادی از دختران که برای ورود به استادیوم لباس مردانه پوشیده و تغییر چهره داده و شناسایی و بازداشت شدند نمونه ای از آن است.

همچنین است اصل حجاب. پیش از انقلاب، زنان معتقد و نامعتقد به حجاب، بدون هیچ ستیزه ای، آزادانه انتخاب می کردند و ارزش انتخاب حجاب به این بود که آن افراد مجبور به حجاب نبودند و همزیستی وجود داشت.

و چنین است در حوزه سیاست. هنگامی که وزیر خارجه ایران با وزیر خارجه امریکا در جریان مذاکرات برجام در دوره روحانی دست می دهد یا به زبان انگلیسی حرف می زند یک اتفاق مهم تلقی می شود در حالی که پیش از انقلاب، سفر رئیس جمهور امریکا به ایران هم عادی بود.

این روزها بحث درباره حجاب هنوز ادامه دارد. اخبار مجازات برخی از زنان بخاطر کشف حجاب مانند ۲۴ ماه حبس برای زنی که روسری خود را برداشته بود و نیز حبس 5 ساله دکتر فرهاد میثمی، بازداشت جنجالی سپیده رشنو و اعظم جنگروی، جریمه کتایون ریاحی و پانته آ بهرام و عده ای دیگر، غیر از بازداشت ها و توقیف های گشت ارشاد است که پیوسته در جریان بوده. ولی آیا چالش حجاب مسئله جدیدی است و احتمال دارد که دسیسه ای برای مسئله سازی باشد؟

واقعیت این است که اصل بحث و چالش حجاب، تازگی ندارد. پیش از انقلاب نیز وجود داشت. کتاب «مسئله حجاب» از شهید مطهری در سال 1348 انتشار یافت و پیش از انهم چند کتاب دیگر در همین زمینه عرضه شد (نک: سعیدزاده 1371)، پس از انقلاب نیز در طول 44 سال گذشته همین بحث های داغ وجود داشت. در اوایل دهه 60 هم تظاهرات علیه بی حجابی و شعار «یا روسری یا توسری» و خطبه های نماز جمعه هاشمی رفسنجانی علیه بی حجابی و… اما آن بحث های داغ غالبا در دفاع از حجاب از اجباری در مطبوعات دولتی بود و رسانه غیر دولتی هم وجود نداشتند، ضمن اینکه فضای جامعه انقلابی بود و حقانیت ناشی از پیروزی انقلاب، آن را پشتیبانی می کرد و امید به جامعه ای سرشار از تحقق وعده های شیرین آن زمان دیگران را به تسامح ترغیب می کرد که اگر آن مدینه فاضله به وجود آید، می شود این اجبار را غمض عین کرد.

عقیده جازم اکثریت هم حجاب اجباری را پذیرفتنی تر کرده و فقدان تفکر دموکراتیک در بسیاری از آنها تردیدی در این نمی گذاشت که این اکثریت می تواند سبک زندگی خود را به دیگران تحمیل کند. این روزها البته آرای متکثری وجود دارد. از مدافع حجاب اجباری تا منتقد یا منکر آن و آرای میانه.

برخی می گویند:«حجاب علی رغم اهمیت، مساله ما نیست. مساله اصلی در نظام جمهوری اسلامی، مساله فساد و تبعیض است. این مساله موجب مساله دیگری می شود و آن کاهش اعتماد جامعه به نظام است. در فقدان اعتماد، هم تاب آوری جامعه در برابر فشارها کم می شود و هم، مخالفت و لج بازی با حکومت افزایش می یابد. اینها مسائل اساسی ما هستند و مسئله حجاب به عنوان مساله، به ما تحمیل نشود».

ضمن درستی این سخن ولی دلیل نمی شود که این کار از آغاز درست بوده. اینکه مسئله ما فساد و تبعیض است نه حجاب، استحسان معکوس است. واقعیت این است که مسئله حجاب، دهها سال است در این کشور وجود دارد ولی در این شرایط و پس از تجربه 44ساله و تغییرات و رشد اجتماعی حاصل شده، بازگشت به ادله حجاب اجباری درخور تامل است و مدافعان آن هیچ دلیل فربه تری از چهل سال پیش نمی آورند و ما برای حل مسئله باید سراغ سه منبع «نص» ، «عقل» و «حق» و یا حقوق بشر برویم.

جای تاسف است که قلم ها به جای پرداختن به مسائل اصولی تر باید در راه دفاع از ابتدایی ترین حقوق فرسوده شوند. این یادداشت ها در طول چند سال ذره ذره و در واکنش به مواضع و نظراتی که برخی افراد، مسئولان و روحانیون درباره دفاع از حجاب اجباری مطرح می‌کردند در فیش های متعددی نوشته ولی منتشر نشد. با ظهور جنبش مهسا و بروز نشانه های اولیه از مسئولان که در برابر موج سنگین جنبش، نگران شده بودند و مکرر می گفتند با اعتراض موافقیم اما با اغتشاش و خشونت مخالفیم و یا می‌گفتند گشت ارشاد روش درستی نبوده و یا اظهار می کردند که فرصت بدهید تا اصلاحاتی انجام بدهیم و….امیدواربودم این نوشته ها برای همیشه به بایگانی سپرده شده و هیچ وقت نیازی به انتشارشان نیفتد اما بعد از فروکش کردن جنبش مهسا و درست زمانی که انتظار می رفت شاهد تغییری در رفتار حکومت باشیم برخلاف انتظار و برخلاف وعده‌های داده شده ناگهان برخوردهای تندتر، سخت تر و پیچیده تری با موضوع بی حجابی و برداشتن روسری انجام شد که باعث افسردگی و خشم جامعه می شد و متاسفانه نوشته هایی که تصور می رفت دیگر به بایگانی سپرده شود بیش از گذشته برای انتشار موضوعیت پیدا کرد اما به دلیل بلند بودن آن که امکان انتشار روزنامه ها بخاطر صفات محدودشان نبود و اینکه شاید به صلاح روزنامه نباشد لذا به صورت سلسله گفتارهایی در ۱۵ قسمت از تاریخ سه شنبه ۲۹ فروردین1402 تا پایان اردیبهشت، در کانال تلگرام و اینستاگرام و فیسبوک نگارنده منتشر شدند. البته چند عبارت ان هم به صورت توییت و پست های کوتاه پیش از آن منتشر شده بود. اکنون تجمیع  شده همه آنها یک جا تقدیم خوانندگان محترم می شود.

🖋️️ پاره یکم: ورودیه

✍️ از امروز به صورت دنباله دار، هر روز نکته ای را درباره اجبار حکومتی به حجاب پیشکش همراهان این صفحه می کنم. ما برخلاف حکومت، داغ و درفش و زندان و دادگاه نداریم و تنها ابزارمان قلم و سخن  و تنها سلاح مان آگاهی است و به اصل مستند و حقوقی گفتن و نوشتن پایبندیم.

امیدواریم حکومت نیز نه از موضع قدرت که از موضع منطق‌و بردباری، سخنان را بشنود و در موضوع حجاب بیش از این به ایران و اسلام خسارت وارد نشود.

گفتارهای نخستین به جنبه های اجتماعی، سیاسی و حقوقی موضوع می پردازد و در پایان به جنبه های فقهی و دینی آن پرداخته می شود.‌ آنچه سبب موضوعیت پیدا کردن بحث حجاب اجباری برای نگارنده شده، مشکلات آن از جنبه حقوق بشری است ولی لازم است از زوایای مختلف بررسی شود.

گرچه ما از منظر دینی و حقوق بشری حجاب اجباری را نفی می کنیم و اهانت به شهروندان و دین و حقوق‌بشر می دانیم ولی از منظری خیرخواهانه این پرسش مطرح است که حتی بلحاظ سیاسی هم وقتی با بسیاری کشورها در دنیا سرجنگ دارید و اینهمه دشمن تراشیده اید آیا عقلایی است که چنین جبهه گسترده ای در داخل کشور و در عمق جامعه ایجاد کنید؟

متولیانی که در پیله خودساخته شان گیر افتاده اند دست کم این پرسش را با خود مطرح کنند که چرا اغلب متدینان، این اجبار را حمایت نمی کنند یا مخالفت می ورزند؟ حاکمان دنبال پاسخی علمی باشند نه کلیشه ای.

🖋️ پاره دوم: تقریر محل نزاع و دغدغه محوری

✍️ پیش از هرچیز باید موضع خود را مشخص کنم. نخست اینکه مقصود از حجاب در این بحث ها پوشش سر و روسری است نه اندام. از نظرفقهی نیز وجوب پوشش موی سر در مواردی منتفی و در مواردی محل اختلاف ولی وجوب پوشش اندام، متفق علیه است.

دوم اینکه برخلاف اپوزیسیون افراطی و پوزیسیون افراطی که یکی به بهانه مخالفت با حجاب اجباری، برهنگی و یا بی مرزی مطلق در پوشش را ترویج و دیگری به بهانه نگرانی از برهنگی، حجاب اجباری را توجیه می کند و متوسل به سرکوب می شود، به عنوان کسی که سالهاست با حجاب اجباری مخالفت کرده و تأملات جامعه شناختی دارد، معتقدم جامعه ایران اعم از مذهبی و غیر مذهبی، «حجاب و پوشش سر» با «برهنگی» و «بی مرزی در پوشش» را، دو مسئله کاملا متفاوت می داند. در شرایطی که محل منازعه، اجبار به پوشش موی سر است، استفاده از این بحث، برای تبلیغ برهنگی، عملی غیراخلاقی است و به جریان سرکوب مطالبات معقول و منطقی کمک می کند و شواهدی وجود دارد مبنی براینکه افزون بر افراطیون، پرستوها هم برای توجیه مقابله با مطالبات شهروندان با افراطیون همکاری می کنند.

سوم اینکه فرصت طلبی برای القای ایدئولوژی، ناپسند است. برای مثال اکانتی بود که بسیاری از پست هایش را لایک می کردم چون مربوط به ایران و طبیعت ایران بوده و از ان انتظار ورود به این موضوعات را نداشتم اما با انتشار عکس برهنه ای با شعار زن، زندگی، آزادی، گویی در پوشش پست های دوست داشتنی مربوط به ایران و طبیعت ایران( که مخاطب عام دارد و مذهبی و غیر مذهبی ندارد) سوء استفاده برای القای ایدئولوژی انجام می‌ دهد و نباید حوزه‌های حرفه ای را مخلوط کرد.

چهارم اینکه اصولا برخی افراد و رسانه ها که وجهه مثبتی ندارند یا صرفا به سوگیری شناخته می شوند و حجاب را یک سنگر مبارزه سیاسی می دانند نه معضل حقوق بشری و اجتماعی و مذهبی، مداخله شان در موضوع حجاب اجباری بیشتر موجب نگرانی بخش هایی از جامعه شده و نتیجه معکوس می دهد. نگرانی از مواضع این افراد که مرجعیتی در جامعه ایران ندارند نیز نباید بر کنش خردمندان چیره شود زیرا سخن  یک مجتهد و یا چهره سرشناس مذهبی و سیاسی یا یک زن محجبه در نقد حجاب اجباری صدها برابر اثرگذارتر است.

🖋️ پاره سوم: مسائل زنان و مفهوم کلیدی اجبار

✍️ روند بحث من به گونه دیگری تنظیم شده بود اما بخاطر سخنان روز سه‌شنبه ۱۵ فروردین رهبری جمهوری اسلامی در جمع سران قوا، مسئولان و کارگزاران نظام، مسئولان سابق و فعالان اجتماعی و فرهنگی نزدیک به حاکمیت برآن شدم این قسمت را به نکته ای از سخنان ایشان اختصاص بدهم. در این سخنرانی گفته شد: «مسئله‌ خانم ها که فقط پوشش نیست زن مسئله‌ تحصیل دارد، مسئله‌ی اشتغال دارد، مسئله‌ِ ازدواج دارد، مسئله‌ِ فعالیت سیاسی دارد، مسئله‌ حضور در مسائل اجتماعی دارد، مسئله‌ حضور در مدیریتهای بالای دولتی دارد، اینها همه مسائل زن است».

مسائلی که در این سخنرانی به عنوان مسائل زنان مطرح شده اند کاملا درست و بخشی از واقعیت است(نه همه واقعیت) اما چرا با وجود این همه مسئله، حجاب اجباری اهمیت یافته است به گونه ای که تصور می کنند دست خارجی در حدوث آن دخالت دارد؟

اگر دلیل مسئله روشن می شد چنین تحلیلی هم به وجود نمی آمد.

پاسخ مسئله را تا اندازه ای در کتاب «دنیای بسته» داده ام. بخش نخست کتاب تحت عنوان «ایده زندانوارگی» است و توضیح می دهد که چگونه زندان و جامعه بیرون از زندان از قواعد یکسانی پیروی می‌کنند‌ و اینکه انسان، محصول جامعه است اما خمیری در دست جامعه نیست و ذاتاً کنشگری فعال و جبر ستیز است. فعال است و منفعل، اثر می‌گذارد و اثر می‌پذیرد. در فصل پایانی کتاب نیز بیان شده است که: اساساً بسیاری از آدم‌ها در زندگی بیرون از زندان، مدت مدیدی را در یک چاردیواری خانه یا کارخانه و اداره که گاه کوچک‌تر از زندان است بسرمی‌برند اما احساس زندانی بودن نمی‌کنند و نمی‌گویند ما زندانی هستیم اما چرا به محض اینکه همان فرد در چاردیواری دیگری قرار می‌گیرد که مشابه همان زندگی جریان دارد اسمش را زندان می‌گذارد و اینهمه بحث و اضطراب ایجاد می‌کند و مشکل پدید می آید؟

در جامعه بیرون، اغلب انسان‌‌ها ممکن است در طول ماه‌ها و سال‌ها با افراد خیلی محدودی – و گاه حتی کمتر از تعداد زندانیان یک بند عمومی- سروکار داشته باشند ولی چرا به آن نمی‌گوییم «انقطاع از جامعه»؟ و یا اینکه افرادی ممکن است برحسب مقتضیات شغلی چند ماه به سفر بروند و یا در معدنی در دور دست‌ها کار کنند و مدت زیادی از خانواده خویش دور باشند اما احساس زندانی بودن ندارند و همان سخنانی که درباره یک زندانی گفته می‌شود را درباره او نمی‌گوییم و این جدا افتادگی از جامعه و خانواده را هر چند می‌دانیم سخت است، ولی شکنجه به شمار نمی‌آوریم؟ چرا؟

پاسخ فقط در یک کلمه نهفته است:«اجبار» یا عکس آن: «اختیار». همه راز و رمزها در لابلای آن «دیوار» خوابیده است، آن دیوار جدا کننده! آن «دیوار»، مفهومش «اجبار» است.

در بیرون زندان ممکن است به دلیل سفر یا بیماری یا کار و غیره ماه‌ها نتوانید خانواده را ببینید یا ممکن است در محیط کوچک خانه یا اداره و کارخانه خود زندگی کنید و با جامعه ارتباطی بیش از ارتباط یک زندانی نداشته باشید اما نکته مهم این است که شما با اختیار خود این محدوده و محدودیت را برگزیده‌اید و مجبور به ادامه آن نیستید و هرگاه اراده کردید می‌توانید بدان پایان دهید. آنچه زندگی در زندان را با زندگی در بیرون زندان از نظر کیفی متفاوت می‌سازد فقط وجود عنصر «اجبار» یا «اختیار» است. دقیقا به همین روی است که محتمل است آدمی چند سال یکبار هم سفر نکند… تا هنگامی که کسی با اختیار و انتخاب و اراده آزاد خویش زندگی در محله یا شهری را برگزیده و سفر نمی‌کند احساس ناخوشایندی ندارد اما به محض اینکه به همان شخص بگویند محکوم به اقامت اجباری در این شهر است و حق خروج از آن را ندارد و یا حتی سقوط بهمن و حوادث طبیعی او را مجبور به اقامت در مکانی کند و نتواند با اراده خویش تغییر موقعیت دهد، همان مکانی که چند سال بود با احساس آزادی در آن زیسته و سفر نکرده بود -حتی اگر شهری بزرگ باشد- برای او تبدیل به زندان می‌شود و در آنجا احساس آسودگی نمی‌کند.

برای یک بیمار در بیمارستان نیز، اگر بهترین فضاها و جذاب‌ترین شرایط فراهم شود چون مجبور به اقامت در چنین مکانی است با وجود این‌که حضور در بیمارستان برای سلامتی و بقای خودش واجب است اما میل به گریز دارد. از نظر ذهنی همین که انسان می‌اندیشد، مجبور است و دیگر اختیار ندارد هر زمان اراده کرد جابجا شود، عرصه برایش تنگ و رنج‌آور می‌شود. به میزانی که این اجبار شدیدتر باشد، احساس رنج و عدم تحمل نیز شدیدتر است مگر آن‌که فرد دچار «تسلیم مطلق» و یا «درماندگی آموخته شده» گردد…جوهر دنیای بسته (و زندان) «جبر» و جوهر انسان «آزادی» است.

بنابراین اصل مسئله در اجباری بودن حجاب است وگرنه در اغلب کشورهای اسلامی که اجباری در کار نیست تا واکنشی برانگیزد، اکثریت مسلمانان حجاب اختیاری دارند.

🖋️پاره چهارم: حجاب اجباری به استناد قانون

✍️ پس از بحث های فراوانی که در این سال ها میان اهل علم- اعم از مجتهدان و دین پژوهان و حقوقدانان- با اصحاب حکومتی مدافع حجاب اجباری صورت گرفت و روشن گردید که این اجبار، پشتوانه دینی محکمی ندارد، متوسل به روش عرفی تری برای توجیه کار خود شده و می گویند حجاب اجباری «قانون» است و اصلا هر قانونی متضمن یک نوع اجبار است. باید به قانون تمکین کرد. حتی به کنشگران حقوقی یا اصلاحگر انتقاد می کنند که مگر شما مدعی قانونگرایی نیستید؟ چرا با این قانون مخالفت می کنید؟ برای نمونه، میزان، پایگاه خبری قوه قضاییه، پنج شنبه۲۴ فروردین۱۴۰۲در مقاله ای تحت عنوان « پاسخ به برخی شبهات در مورد برخورد با کشف حجاب در خودرو» می نویسد:

در روزهای گذشته این شبهه در فضای مجازی ایجاد شده است که توقیف خودرو به علت عدم رعایت حجاب هیچ مستند قانونی ندارد وجرم نیست و افرادی که اقدام به توقیف خودرو کنند مرتکب جرم شده‌اند/طبق تبصره ماده ۶۳۸قانون مجازات اسلامی، کشف حجاب در انظار و معابر عمومی، جرم‌انگاری شده است/وفق تبصره ماده ۵قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر،فضای داخل خودرو،حریم شخصی محسوب نمی‌شود و فضایی در مَرئی و منظر عموم مردم است/طبق ماده ۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری،جرم مشهود تعریف و تبیین شده و وظایف و اختیارات ظابطان مقرر شده است/کشف حجاب، جرم مشهود است و ضابطان موظف به ورود مستقیم درجهت مقابله با مجرم و اسباب جرم می‌باشند».

فراجا نیز پیامک زیر را به دفعات برای شهروندان فرستاده است:

«هم وطن گرامی؛ احترام به قانون حجاب و رعایت آن، مانند هر قانون دیگری ضروری است. معاونت فرهنگی و اجتماعی فراجا». این پیامک های انبوه فراجا بازتاب زیادی در شبکه های اجتماعی داشت به گونه ای که نیروی انتظامی ناگزیر از توضیح دادن شد[1].  علم‌الهدی امام جمعه جنجالی مشهد نیز گفته است:«وقتی زنی قانون ‎حجاب را رعایت نمی‌کند درحقیقت خودش حق اجتماعی خود را نابود کرده زیرا از قانون تخلف کرده است».

احمد خاتمی خطیب جمعه تهران نیز گفته است:« حجاب، قانون است و قانون را اجبار نامیدن مغلطه به شمار می رود، در همه جای دنیا به قانون احترام می‌گذارند. با پسوند اجبار نباید حجاب را خراب کرد، نفس واژه حجاب اجباری غلط و برای تخریب حجاب است»[2]

توسل به روش عرفی و قانون، ‌خودش، یک‌‌گام به پیش است و مستندات مطرح شده در توجیهات مذکور در سایت قوه قضاییه، وجود دارند اما:

فلسفه قانون، تامین عدالت، نظم، برابری حقوقی و آسایش عامه است. اگر قانونی برخلاف فلسفه وجودی خود وضع شود هیچ اعتبار قانونی ندارد و موجب بهم ریختگی و بی عدالتی است و باید لغو شود. برای فهم مسئله، مثال را کمی رادیکال می کنم. برای مثال آیا اگر پارلمانی قانون وضع کند هرکس ریش گذاشت اعدامش کنید، یا اگر کسی از چراغ قرمز عبور کرد سنگسار شود و… به صرف اینکه مجلس تصویب کرده و قانون شده اعتبار هم دارد و باید به آن تمکین کرد؟

اینکه هرقانونی متضمن اجبار است نیز مغالطه است زیرا قانونی که در یک پارلمان برآمده از انتخابات مستقیم ودموکراتیک توسط مردم تصویب شود دیگر اجرای آن ازنوع اجبار نیست، مانند خانه ایست که برای سکونت اختیار کرده اید نه اینکه مجبور به سکونت در آن شده اید.

قانون دموکراتیک، سودمند است و محدودیت های آن اختیاری و برای مصلحت های بزرگتر است و چنین قانونی نمی تواند مخالف فلسفه قانون باشد و حقوق اقلیت را نادیده بگیرد.

بخشی از توجیهات قوه قضاییه درباره قانون و حریم خصوی نبودن اتومبیل است و چون درباره اینکه خودرو حریم خصوصی است قبلا نوشته ام به آن ارجاع می دهم(حق حریم خصوصی، سازندگی، سه شنبه27تیر1396 ص8)

🖋️پاره پنجم: لجبازی و جایگزین کردن ترجیحات ایدئولوژیک و حامی پروری با اصول حقوقی

✍️ پس از فروکش کردن جنبش مهسا و درست زمانی که انتظار می رفت در پی دهها کشته و مجروح و هزاران زندانی، شاهد تنبه و تغییری در رفتار حکومت و تلطیف فضای سیاسی باشیم اما بجز عفو گسترده بازداشتی ها، با رفتاری به مراتب خشن تر روبرو شدیم و گرچه گشت ارشاد تعطیل شد ولی اقداماتی به مراتب بدتر از گشت ارشاد مانند جریمه، طرد، سلب هویت(مسدود کردن کارت ملی و..)، راه ندادن به ادارات، پلمپ مراکز و فروشگاه هایی که افراد بدون روسری را راه می دهند(گروکشی معیشت) و… در دستور کار قرار گرفت که همگی خلاف قانون و شرع بود.[3] همزمان با بازگشایی دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی در نخستین روز پس از پایان یافتن تعطیلات نوروزی نیز سه وزارتخانۀ علوم، بهداشت و آموزش و پرورش ایران در اطلاعیه‌هایی جداگانه اعلام کردند که «به دانشجویان و دانش‌آموزانی که حجاب را رعایت نمی کنند، خدمات آموزشی، رفاهی و خوابگاهی ارائه نخواهد شد».خبرگزاری فارس نیز با راه‌اندازی کمپینی خواستار جرم‌انگاری کشف حجاب شده و نوشت حدود صد هزار نفر خواستار برخورد جدی مسئولان با پدیده بی‌حجابی شده‌اند.

اصلا نه تنها صدهزار نفر بلکه چند میلیون نفر هم باشند حق چنین اقدامی را ندارند. حقوق بشر( چنانکه آیت الله مطهری هم به آن تصریح داشته) جزو حقوق ذاتی انسان است و کسی این حقوق را اعطا نکرده که بگیرد، نه حکومت، نه طومارنویس ها. این نشان می دهد با کسانی طرفیم که الفبای حقوق بشر و شهروندی و مدنیت را هم نمی شناسند.

برخی پیوسته با طرح این سوال گمراه کننده و عوامفریبانه که اگر جلوی برداشتن روسری نایستیم این جریان تا کجا پیش خواهد رفت؟ بخشی از جامعه را در برابر روسری برداشتن، تحریک به برخورد می کنند، افزون بر اینکه به جای توجه به اصول حقوقی دارند بر پایه ترجیحات ایدئولوژیک خود، نزاع درست می کنند، به این نکته توجه ندارند که اساسا اگر حکومت دست از رفتارهای مردم ستیز و مردم گریز، حامی پرور و خودی و غیر خودی کردن بردارد و این تصور را که فقط یک گروه سرسپرده و متملق حافظ انان خواهند بود و باید فقط روی حمایت انها حساب کنند و انها را ارتقاء دهند و بقیه را فرونهند، باطل کند(البته تجربه نشان داده که تاکنون بیشترین ضربه را هم از سوی همین گروه خورده اند) و مردم طعم مدارا، محبت، امنیت و شهروندمداری را از سوی حکومت بچشند، احساس ننگ و عار از همکاری با حکومت نخواهند داشت و خودشان داوطلبانه و با اختیار و اشتیاق، قانون را، ظواهر شرع و ضوابط اخلاقی را چنانکه تاکنون رعایت می کردند رعایت خواهند کرد و نیازی به مداخله حکومت نیست.

🖋️پاره ششم: تغییرات عمیق در جامعه و بی تفاوتی به منکرات اعظم در حکومت

✍️ برداشتن روسری لزوما به معنای بی دینی نیست. در همین سال های نزدیک در عهد پهلوی که نسل ما درک‌ کرده است، بی حجاب های فراوانی بودند که نه فقط روسری نداشتند (که وجوب آن محل اختلاف است) حتی پوشش اندام که محل اختلاف نیست را هم نداشتند اما به حرم امام رضا(ع) و عتبات و کعبه می رفتند و آنجا با حجاب وارد می‌شدند‌. تعدادشان چندان بود که نمی شد استثنا قلمداد کرد.

در سال های اخیر چندین نظرسنجی ازسوی نهادهای علمی مستقل و نهادهای حکومتی نشان داده است بخش قابل توجهی از جامعه و متدینین با حجاب اجباری– نه با اصل حجاب- مخالف هستند.

با اینحال سکانداران از خود نمی پرسند چرا بسیاری از خانواده های متدین با مسئله برداشتن روسری به راحتی کنار آمده اند؟ پاسخ هایی مانند دست دشمن و فریب خوردگی و… پاسخ های تکراری، کلیشه ای، اغواگر و نادرست اند و‌ می توان عینا همین عوامل(دشمن و فریب و…) را به اجباری کردن حجاب هم نسبت داد.

واقعیت این است که بسیاری از خانواده ها، تغییر عمیق نسلی و فرهنگی را پذیرفته اند و می دانند با مقابله کردن، وضع را بدتر می کنند و می دانند در طول تاریخ این نوع تغییرات پیوسته در حال رخ دادن بوده است و مدیریت و هدایت آن بهتر از جنگیدنِ بی ثمر با آن است. آنها می دانند پیش از انقلاب با حجاب و بی حجاب بدون اینکه نزاعی داشته باشند با هم زندگی می کردند اکنون هم در پارک ها و مکان های عمومی آنها با هم مشکلی ندارند. اینکه گفته می شود «‏در جامعه عقاید مختلف به مسائل وجود دارد که مانعی ندارد؛ دشمن مایل است مردم بخاطر سلایق مختلف با هم دعوا کنند» سخن درستی است ولی این دخالت عوامل حکومتی در پشتیبانی یکی از این سلایق و تخریب و کوبیدن سلایق دیگر است که وضع عادی همزیستی را تبدیل به مشکل و نزاع کرده است.

مردم معتقدند که حکومت به گناهانی بسیار بزرگتر از نداشتن روسری توجه نمی کند، خطبا و مدیران، یک هزارم حساسیت و واکنش و خشونتی را که برای مقابله با برداشتن روسری نشان داده اند برای مقابله با فقر، گرسنگی، بیکاری انبوه، تن فروشی از سر ناچاری، اختلاس، ربا، بازداشت ها و‌محرومیت های خلاف قانون، نقض حقوق زندانیان، احکام ناعادلانه، کثرت اعدام ها و… نشان نداده اند و حجاب، پوششی برای حفظ ظاهر و بی‌اعتبار کردن دین در باطن شده است. دفاع از روسری اجباری- نه اصل حجاب- دفاع از ظلم و بی عدالتی است. مردم احساس می کنند عده ای برای انحراف جامعه از مشکلات اصلی و سرپوش گذاشتن بر ناتوانی های خود در اقتصاد و اداره کشور تعمدا این مسائل را عمده می کنند. برخورد با خانم های بی روسری تاکنون نتیجه عکس داده و می دهد و برای سلامت و آرامش شهروندان هم زیانبخش است.

‏بدون شک اگر با منکرات اعظم برخورد شود و تنفر از دین برای مردم ایجاد نشود مردم خودشان بسیاری از امور را رعایت می کنند.

🖋️پاره هفتم: واکنشی بودن بخشی از مسئله و روند قهرآمیز شدن

✍️ بخشی از رفتار جامعه در مسئله روسری اجباری، واکنشی است. افراد زیادی را دیده ام که به خانواده های متدین تعلق دارند و می گویند مادامی که حکومت بر اجبار به حجاب اصرار دارد انها مصمم هستند روسری بردارند تا زمانی که این حکومت یا این رفتارش پایان پیدا کند. در واقع این خود حکومت است که حجاب را به سنگر مبارزه با خود بدل کرده است. هجده سال پیش مرجع عالیقدر آیت الله منتظری این وضعیت را به روشنی پیش بینی کرد. این استفتاء انجام شد: «همانطور که حتماً در جریان قرار گرفته اید مدتی است که در شهرهای مختلف ایران به اسم برخورد با بدحجابی و امر به معروف، جوانان را در خیابان به بهانه حجاب غیر اسلامی دستگیر و بازداشت می‌کنند و حکم جریمه و شلاق در مورد این افراد اجرا می‌شود. حضرتعالی که از مراجع بزرگ شیعه هستید آیا برخورد های فوق را به بهانه اصلاح جامعه از نظر دین اسلام صحیح می دانید؟ و آیا به اعتقاد شما چنین برخوردهایی نتیجه بخش خواهد بود؟ با آرزوی سلامتی و طول عمر برای آن مرجع عالیقدر. احمد رضا شیری، روزنامه نگار از مشهد». ایشان در پاسخ نوشتند:

«باسمه تعالی. پس از سلام؛ امر به معروف و نهی از منکر با تحقق شرائط واجب است. ولی این قبیل کارها ایذاء و عقده‌گشایی است، نه امر به معروف؛ و صد‌در‌صد نتیجه معکوس دارد.والسلام علیکم ۱۳۸۳/۴/۲۶ – حسینعلی منتظری»

توجه کنید که این استفتاء مربوط به ۱۸ سال پیش است یعنی سالهاست یک ملت با این مسئله پیش پا افتاده دست به گریبان است و این شیوه ناپسند قربانی می گیرد و چنگ به امنیت شهروندان و حیثیت ایران و اسلام می زند.

در سخنانی دیگر به نحو دقیق تری تبدیل شدن مسئله روسری را به نافرمانی مدنی و مبارزه منفی پیش بینی کرده و گفتند:«اگر حاکمیت وظایف خودش را در بخش‌های دیگر انجام ندهد و افراد به مبارزه منفی با او روی آورند جامعه زنان نیز با عدم رعایت حجاب نافرمانی می‎کنند. در این شرایط اگر حاکمیت اسلامی به اعمال روش‌های قهرآمیز مبادرت کنند قطعاً نتیجه عکس خواهد گرفت و نافرمانی را از حجاب به دیگر عرصه‌ها گسترش می‎دهد»(پاسخ به پرسش‌های دینی، جلد اول، صفحه ۳۶۱)

چالش حجاب که بسوی قهرآمیز شدن از دوسو می رود و پیامدهای بزرگی خواهد داشت، ریشه در نفرت از حکومت دارد. آنوقت که با گیوتین نظارت استصوابی، تخم این نفرت ها را کاشتید و به هشدار کارشناسان درباره افول سرمایه اجتماعی توجه نکردید باید فکر امروز را می کردید. امروز هم اگر راهی برای رفع نفرت جامعه پیدا کردید چالش حجاب نیز خودبخود حل می شود.

امروز یکی از شیوه های بدتر از حجاب اجباری این است که حتی راه گفتگوی نظری آزادانه درباره آن را هم مسدود کرده و طبق روال همیشه با بالابردن هزینه بحث درباره این مسائل دیگران را مرعوب و ممنوع می  و در یک تریبون رسمی می گویند: «جرياني كه بی‌حجابی را تئوریزه می‌کند، گناهش بدتر از بی‌حجاب‌ها است»  (شرق، شماره ۳۰۹۹ – ۱۳۹۶ شنبه ۱۲ اسفند ص1و15).

ما چگونه باور کنیم که تعصب به حجاب از سر دینداری و غیرت مذهبی است؟ اگر شما ببنید کسی در مسجد لواط می کند ولی به دیگری می گوید ملعون چرا در خانه تف انداختی چه می گویید؟ در شرایطی که به نوشته مطبوعات داخل کشور دختران ایرانی، چون برده در کشورهای خلیج فارس و … برای خوشگذرانی دیگران به فروش می روند[4] و این دختران معصوم بخاطر فقر وحشتناک خانواده ها برده شده اند و مسئولان کشور حتی اگر یک مورد آن (نه دهها مورد) واقعیت داشته باشد باید مرگ‌ خود را از خدا طلب کنند، چگونه باور کنیم تعصب شان به حجاب را؟ اگر نگران بودند با سیاست های شان دنیا را علیه ایران نمی شوراندند تا فقری را تحمیل کنند که ثمره اش بردگی ناموس ایرانی و مسلمان باشد. در دنیایی که همه دنبال منافع خود و مسابقه رشد اقتصادی هستند‌، گویی سکانداران ایران برای فقیرتر کردن ملت مسابقه گذاشته اند و ان را به اسم استقلال توجیه می کنند و می گویند دشمن نمی خواهد ما مستقل باشیم. مگر ویتنام، چین، ژاپن و…. مزدورند؟ آنها که مستقل تر و مرثرتر از حاکمیت کنونی در نظام بین الملل هستند و دنیا را به خود محتاج کرده اند.

🖋️پاره هشتم: توجیهات دفاع از حجاب اجباری

✍ از آنجا که ادعاهای دینی مهم ترین ابزار برای توجیه روش های قهری شده و بخشی از جامعه را دربرابر بخشی دیگر قرار می دهد ناگزیر از پرداختن به آن هستیم.

✔️ پیش از ورود به بحث از منظر دینی یادآور می شود که آیت‎الله  جعفر سبحانی- که حق استادی بر گردن من دارند- مدتی پیش گفته اند:«انسان اگر چیزی را بلد نیست نباید در مورد آن اظهار نظر کند. همان طور که روحانیت در مسائل فیزیک و شیمی و علوم دیگر اظهار نظر نمی‌ کند دیگران هم نباید در مورد حلال و حرام و مسائل دینی که در آن علم ندارند دخالت کنند. اظهار نظر در مورد حجاب نباید از سوی افراد غیرمجتهد باشد، چیزی که حرام است اجباری بودن و نبودن آن معنایی ندارد. حجاب جزو مسلمات دین است و در قرآن کریم آیه‌ های زیادی در این مورد وجود دارد».

✔️ درباره حرام بودن یا جزو مسلمات بودن در قسمت های بعدی سخن خواهم گفت اما در این فراز به موضوع دخالت غیر متخصص می پردازم که اصل آن درست و‌لی کاربردش نادرست است.

یکم: موضوع حجاب امری شخصی، عرفی و مربوط به زندگی فردی و مسئله ای بشری و‌ مربوط به پذیرش و تصمیم آدمیان است نه امری تخصصی مانند فیزیک‌و شیمی.

دوم: برخلاف آنچه فرموده اند در عمل، روحانیت در همه مسائل غیر مرتبط با تخصص خود دخالت کرده و می کند از جمله حکومت که ربطی به صنف روحانیت و فلسفه وجودی آن ندارد. آیت الله خمینی هم گفته بود حکومت موعود او حکومت روحانیت نیست و خود ایشان هم می خواهد برود قم سکونت کند و اگر جز این گفته بودد قطعا مردم انتخاب دیگری کرده بودند.

سوم: روحانیت با پشتیبانی منابع مالی حکومتی چهار دهه هزینه گزافی صرف اسلامی کردن علوم اجتماعی کرده است. الف: فقیه اساسا چه تخصصی در علوم اجتماعی و تجربی دارد؟ ب- نتیجه چه بوده است؟ جز شکست مطلق و برباد دادن میلیاردها تومان پول مردم؟

چهارم: برخی دین شناسان برآنند که از دو آیه قرآن درباره حجاب به هیچ وجه نمی توان وجوب حجاب شرعی را استنتاج کرد چه رسد که منکر آن را منکر ضروری دین به شمار آورند. آیت الله خمینی درباره نماز و حج که وجوب آن محل اختلاف نبوده گفته است اگر مسلمانی گمان کند در صدر اسلام واجب بوده ولی امروز واجب نیست، باز هم مسلمان است(الطهاره ج۳: ۳۲۷-۳۲۸) چه رسد به حجاب که در آن حد نیست.

پنجم: همه مردم- خصوصاً زنان- می فهمند حجاب چیست‌ ولی به زور آنان را وادار می کنند که پوشش خاصی داشته باشند. علم فیزیک و شیمی، رفتارهای جهان را شناخته و بیان می کنند اما در این جا، محل نزاع، یک بحث حقوقی و اخلاقی است. سخن بر سر تحمیل یک سبک زندگی به مردم است، نه بیان رفتارهای جهان. آیا از نظر اخلاقی و حقوقی تحمیل یک سبک زندگی و پوشش خاص مثل روسری به زنان مجاز است؟

ششم: فرض کنیم در اسلام حجاب شرعی جزو مسلمات باشد. اگر زنانی آن را نخواهند، چه باید کرد؟ آیا از نظر اخلاقی، حقوقی، حقوق بشری و دینی می توان با زور با آنان برخورد کرد؟ یعنی اسلام دین زوری است؟ دین زورکی چه حاصلی دارد؟

خطیب جمعه تهران نیز پیشتر گفته است: «در بیش از ۱۰ آیه قرآن و ده ها روایت سخن از حجاب است، کسی نمی تواند قرآن را قبول داشته باشد اما حجاب را قبول نداشته باشد. از مراجع عظام تقلید پرسیدند که آیا حجاب از ضروریات دین است و حکم بی اعتنایی به آن چیست؟ اکثر مراجع در پاسخ گفتند که حجاب از ضروریات دین است و رهبری نیز تاکید داشتند که اصل حجاب ضرورت دین است و بی اعتنایی به اصل حجاب و عدم رعایت آن معصیت  است.

وی با بیان اینکه منش بانوان ایرانی حجاب و پوشش بوده، گفت: تاریخ بی حجابی در این کشور به دو نفر باز می گردد؛ اولین فرد قرة العین بهایی بوده که در سال ۱۲۶۳ با بی حجابی مردم را به بهایت دعوت می کرد و دومین فرد رضاخان قلدر بود که در ۱۲خرداد ۱۳۱۳ او را به ترکیه بردند و ۱۰ روز به او یاد دادند چطور دین ستیز باشد و اولین چیزی که یادش دادند این بود که برای پیشرفت باید حجاب برداشته شود، آن هم به عنوان نوکر و برده پذیرفت و آمد و عمل کرد(ایسنا یکشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۱).[5]

۱- معلوم نیست ده آیه در اثبات مدعای خود را از کجا آورده اند؟

۲- کشف حجاب رضاخان ممنوعیت روبنده و چادر بود و برای داشتن روسری ممنوعیتی وجود نداشت مگر آنکه مأمورانی برای خوش رقصی، خلاف آن عمل می کردند. کسی هم اجازه برهنگی نداشت.

۳- می گویند حجاب اجباری قانون است پس الزامی است. پیشتر توضیح داده شد که مصوبه مخالف با اصول پیشینی، اعتبار ندارد لذا اگر کسی این اصل بنیادی حقوقی را قبول نداشته باشند دیگر با کشف حجاب رضاخان هم نمی تواند مخالفت کند زیرا انها می گفتند کشف حجاب قانون است.

آنها که می گویند چون حجاب اجباری قانونی است حق مخالفت با آن را ندارید، باید بسیاری از قوانینی که در دنیا ناعادلانه اند را هم بپذیرند زیرا تصویب شده اند و طبق این ادعایشان تلاش برای تغییر قانون هم نادرست است و باید نقد قوانین را ممنوع و آزادی بیان را رسماً مردود و مجلس را هم باید تعطیل کرد.

اگر بگویند حرف رضاشاه قانون نیست، انوقت نمی توانند مخالفت خیلی افراد با حرف ها و اوامر و نواهی رجال و رهبران حکومت خود را مکافات بدهند.

۴- اما ادعای اینکه حجاب ضروری دین است، از نظر علمی سخنی سست است. در نامه بلندی به ایت الله مکارم که با پاسخ کلی و نارسای دفتر ایشان مواجه شد ادله نادرستی این سخن را بیان کردم که در مجله حوزوی تقریرات انتشار یافت. برای پرهیز از تکرار به همان منبع ارجاع می دهم که در لینک زیر در دسترس است:

https://bit.ly/3NlqtaJ

🖋️پاره نهم : نفی تَغَلُّب

✍️ سال هاست درباره موضوع حجاب از منظر فقهی توسط برخی مراجع و‌مجتهدین تا متخصصان علوم اسلامی و نیز پژوهشگران علوم اجتماعی و حقوقدانان…به اندازه کافی سخن گفته شده و هیچ پشتوانه دینی و حقوقی معقول و محکمی برای روسری اجباری حکومتی وجود ندارد و در برابر منطق و استدلال مخالفان هم پاسخ درخوری وجود نداشته است.

با اینحال روش های تهدید و اجبار از سوی نهادهای حکومتی و هواداران ادامه دارد و نشان می دهد اساسا مسئله، دیگر مسئله فکری و فقهی و استدلالی نیست، حیثیتی، عاطفی، سیاسی و روکم‌کنی و مقابله است و اِبایی از اینکه بازهم عده ای کشته و مجروح و زندانی شوند ندارند. این یعنی اعلام‌ جنگ به جامعه به جای تدبیر و پذیرش واقعیت.

واقعیت این است که تغییر فرهنگی عمیقی رخ داده است. اکنون کانون نزاع این است که برخی می پندارند که می توان در برابر تغییر مقاومت کرد و به جای مدیریت، با جبر و تَغَلُّب به اجرای احکام دین پرداخت. فارغ از اینکه چنین تفکری، جنایی، ضد حقوق بشر و شرع است اساسا تاریخ نشان داده امکان عملی ندارد و به قول حکما «القسر لا یدوم».

آیت الله منتظری در پاسخ به این پرسش که برخی معتقدند اگر اکثریت مردم از پذیرش اسلام یا حکومت دینی روی گردانند، اقلیت حاکم “تکلیف” دارند که اکثریت را مرعوب یا سرکوب کنند و “نظام اسلامی” را حفظ نمایند؟ پاسخ می دهد: «در هر صورت خشونت جهت کسب قدرت (تغلب) بدون رعایت خواست مردم به ویژه نخبگان و آگاهان به مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جامعه جایز نیست…و اگر حکومت با استفاده از زور و خشونت ایجاد شود، سپس اقدام به ستمگری کرده و اکثریت مردم از آن ناراضی باشند، و تمامی راه های مسالمت آمیز برای تغییر مناسبات ظالمانه و عادلانه کردن سیاست ها بسته شده باشد و تنها با بهره گیری از زور این تغییر ممکن باشد، استفاده از زور – در حداقل ممکن، که بتوان با آن ظلم را برطرف نمود – برای تغییر حاکمیت غاصب ظالم، عقلا و شرعا مجاز بلکه لازم خواهد بود. بنابراین تغییر حاکمیت مورد قبول اکثریت دیندار با استفاده از زور یا – بالعکس- باقی ماندن در حاکمیت بدون رضایت آنها جایز نیست»(حکومت دینی و حقوق انسان ص۴۹و۵۰).

ممکن است گفته شود اجبار به حجاب خواست اکثریت مردم است.

۱- اولا این ادعا باید ثابت شود.

۲- نتایج نظرسنجی های مختلف مستقل و دولتی خلاف این ادعاست.

۳- اکثریت، مجاز به نقض حقوق یک فرد هم نیست. در اعراب بادیه نشین، فرهنگ غالب، زنده به گور کردن دختران بود. آیا چون اکثریت داشتند می توان مبارزه حضرت محمد(ص) با آن را نادرست قلمداد کرد؟

۴- فرضا خواست اکثریت باشد (که نیست)، آیا اکثریت می تواند اقلیت را مجبور به پیروی از عقیده خود کند؟چرا پیامبر در قلمرو خود که اکثریت داشت نه تنها در زمینه حجاب که درباره عقاید دیگر هم رای اکثریت را تحمیل نکرد و پیروان ادیان دیگر را در عمل به دین خود آزاد گذاشت؟

۵- اکثریت اگر ۹۹ درصد و اقلیت حتی یک نفر هم باشد حق ندارند او را مجبور به تبعیت از خود کنند.

۶- بر فرض که هم اکثریت می خواستند، هم مجاز بودند تحمیل کنند. آیت الله خمینی در بهشت زهرا یک اصل حقوقی مهم را بیان کرد که باید به ان ملتزم بود و دست کم اینکه وقتی رهبری انقلاب گفت و مردم آن را پذیرفته اند این اصل علاوه بر اینکه مستقل از موافقت و مخالفت اکثریت معتبر و اعتبارش ذاتی است در واقع مورد تایید اکثریت هم قرار گرفته و پیمانی است که حکومت نمی تواند نقش کند. قاعده این بود که پدران ما اگر به رژیم پهلوی رای دادند برای دوره خودشان معتبر بوده و انها نمی توانند برای ما تعیین تکلیف کنند.

۷- اکنون ۴۴ سال از آن پیمان می گذرد‌ و دو نسل پس از آن ظهور کرده است. آیا نسل های قبلی می توانند برای نسل امروز تعیین تکلیف کنند؟ اگر قرار است مبنا، رای مردم باشد باید دوباره رای گیری کنند. اگر مبنا حقوق بشر است هیچ مجوز حقوقی برای اجبار نیست. اگر مبنا بر دین است نه تنها هیچ مجوزی از نظر دینی برای اجبار وجود ندارد بلکه دین هم باید موافق با خواست مردم باشد و یک اقلیت نمی تواند باور دینی خود را به اکثریت تحمیل کند. این ضد دین و ضد حقوق و حقوق بشر است. هیچ رای گیری برای این موضوع انجام نشده است. بگذریم که حقوق ذاتی افراد نیازی به رای گیری ندارند.

۸- متاسفانه سیطره تفکر نظامی- امنیتی سبب شده به‌جای منطق و استدلال، فریب تشبیهات و استعاره های نظامی را بخورند و در مواضع مختلفی با بیان اینکه اینجا سنگر است و اگر از این خاکریز عقب نشینی کنیم دشمن جری می شود و نباید گذاشت از این‌خاکریز عبور کنند و… بر مواضع نادرست پافشاری کرده و همگان را به پرتگاه نزدیک تر و کشور را مستعد خشونت می کنند.‌

🖋️پاره دهم : حجاب مساوی با دین؟

✔️ خبرگزاری فارس می نویسد: جمله «حجاب محدودیت شرعی و قانونی بوده و کشف حجاب، حرام شرعی و سیاسی است» «فصل الخطاب مقام معظم رهبری» است. این سخن در اظهارات مسئولان مختلف منعکس است چنانکه آقای رئیسی در آیین افتتاح سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی قرآن می گوید: «حجاب یک ضرورت دینی و الزام قانونی است»[6].

✍️ درباره الزام قانونی و نیز ضرورت شرعی داشتن حجاب، در سطور پیش توضیح داده شد و در فرازهای پسین نیز این بحث دنبال خواهد شد اما شگفت این است که آقای رئیسی می گوید «ممکن است کسانی هم باشند که به این مفاهیم الزام و اعتقادی نداشته باشند که در این‌جا استفاده از ظرفیت مراکز علمی، مباحثه و گفت‌وگوهایی اقناعی مورد تاکید ما است».

البته عدم اعتقاد به این مفاهیم رسمی نه‌ محتمل و‌ممکن‌، بلکه قطعی است و اینکه به جای داغ و درفش بخواهند گفتگو کنند، مطلوب است، ولی مگر گفتگوی اقناعی از موضع حکومت و قوای قهریه معنا دارد؟

از آن مهم‌تر اینکه وقتی پیش فرض این باشد که طرف مقابل بر باطل است و باید با گفتگو قانعش کنیم دیگر گفتگو معنا ندارد. پیش‌شرط گفتگو پذیرش احتمال خطا در خود و احتمال صواب در رقیب است.

البته تا وقتی که نداشتن روسری را در حد حرام بدانند و حتی در این راه به تلاش فکری و فرهنگی بپردازند  و حق تلاش برای مخالف خود را هم به رسمیت بشناسد، ایرادی ندارد، چنانکه محرمات زیادی وجود دارند که گناه تلقی می شوند اما کسی بخاطر آن مجازات نمی شود، ولی اگر این «حرام انگاری» تبدیل به مساوی دانستن بی حجابی با بی دینی بشود و یا تبدیل به «جرم انگاری» شود، و یک تفکر نادرست مذهبی درباب حجاب مجهز به قوای قهریه گردد، پیامدهای خطرناکی علیه شهروندان دارد و منجر به «تَغَلُّب» می شود.

در کیفرخواست مولود حاجیزاده و در رای دادگاه نادر افشاری و ۸ نفر دیگر که توسط شعبه ای به ریاست آقای مقیسه صادر شده، به عبارتی برخوردم که بسیار مهم است. فارغ از اینکه بعضی گفته اند حجاب ازضروریات دین است اما در این دو سند قضایی آمده است که مخالفت با حجاب اجباری(نه مخالفت با اصل حجاب) توهین به احکام اسلام و شریعت است و نیز گفته شده که نفی حجاب، اهانت به مقدسات اسلام است.

غیر از اینکه مخالفت با حجاب اجباری، مخالفت با اصل حجاب نیست، این ادعا خودش مصداق اهانت به بخش عظیمی از شهروندانی است که از متدینان و بانوان محجبه اند و با حجاب اجباری مخالفند. اتفاقا خاستگاه این بانوان، دفاع از حجاب است زیرا معتقدند روسری اجباری، وهن حجاب بوده و ارزش سبک زندگی انتخابی انها را هم زیر سوال می برد.

چنین ادعایی در یک سند قضایی، از نظر حقوقی به معنای متهم کردن میلیون ها دیندار در جهان که بدون پوشش سر هستند به بی دینی است، که خودش گناه بزرگی است.

اما از نظر فقهی، انکار اصل حجاب، انکار دین نیست. اینکه حجاب مساوی با دین و شریعت است نه تنها هیچ پایه دینی ندارد و نوعی عوامفریبی است بلکه ادعایی ضددینی است.

افزون بر اینکه از یک جزء، یک قاعده کلی (انهم کلی با آن درجه از اهمیت) را نتیجه گرفتن با منطق درست اندیشیدن مطابقت ندارد و برخلاف قاعده «الجزیی لا یکون کاسبا و لایکون مکتسبا» است، فقها نیز آن را بی مبنا و خلاف شرع می دانند. آیت الله خمینی در کتاب «الطهاره» حتی در بحث نماز که جزو فروع دین و از واجبات مسلم است می گوید اگر کسی بخاطر شبهه، نماز را جزو دین نداند کافر نیست.

در قرآن اینهمه درباره امر به معروف و نهی از منکر آمده و اگر حجاب که می گویند دستور  قرآن است، آنقدر مهم است که دین را و جامعه را و حق الناس را فدای آن کنند لااقل یکبار در قرآن مانند قتل و ربا و زنا  به منع آن اشاره می شد.

🖋️پاره یازدهم:  اصناف نُه ‌گانه بدون حجاب

✍️ برهنگی و سکس هژمونیک که پدیده سده اخیر است موضوع بحث ما نیست. این پدیده، با پیشقراولی مارکسیسم در تقدس زدایی از نهاد خانواده، ره آورد نظام سرمایه داری است که بر موج غرایز طبیعی بشر سوار شده و آن را بی لجام می خواهد تا فرهنگی متناسب با مصرف انبوه و همه‌جانبه و بازارهای تازه ایجاد کند. به همین سبب در قسمت های پیشین، دو‌مقوله حجاب اجباری و برهنگی را تفکیک کردیم. در قسمت های پیشین با استناد به منابع و متون دینی بیان شد اینکه حجاب جزو ضروریات دین باشد محل مناقشه است، اما بر فرض اینکه جزو ضرویات بود هم الزام و اجبارش ناموجه است زیرا وقتی که اصل دین اختیاری است چگونه احکام و فروع آن اجباری می شود؟ برخی احکام برای مؤمنان دین الزامی بوده و ترک آن گناه است نه جرم.

مدعیان حجاب اجباری، فرق «گناه شرعی» و‌ «جرم» را هم درک نکرده اند. «جرم» یعنی عملی که موجب جریحه دار شدن وجدان عمومی شود و امری اجتماعی است ولی احکام دین، اموری قلبی و تابع انتخاب فردی اند و‌ گناه و صواب بودنش میان فرد و خدای اوست. بسیار مایه تأسف است که دستگاه های عریض و طویل حکومتی چنان تبلیغات انحرافی می کنند که ما ناگزیر از بیان این بدیهیات می شویم.

ظاهرا از نظر حاکمان ایران، ۵۲ کشور مسلمان که درباره حجاب مثل اینها عمل نمی کنند اسلامی نیستند! آیا ترکیه و مالزی از همه نامسلمان ترند ولو اینکه مساجدشان خیلی خیلی شلوغ تر از ایران باشد؟

چرا پشت شعائر دینی پنهان‌ می شوید. مگر کره شمالی که مدل اجباری موی سر را اعلام کرد ربطی به دین داشت؟ شهامت داشته باشید بگویید مثل کره می خواهیم این سبک زندگی را با زور تحمیل کنیم.

در قران حجاب به معنی مصطلح امروزی و آنهم برای عامه مردم، نیامده و فقط در آیه ۵۹ سوره احزاب و آیه۳۱ سوره نور، از پوشش با روسری( جلباب) و(خِمار) سخن گفته و در آیه نخست، پس از اشاره به متلک پران ها و آزارگران در آیه قبل، حجاب را برای زنان پیامبر و زنان مومن توصیه کرده نه اجبار و فلسفه آن را هم ذکر کرده و افزوده است: برای اینکه آنها شناخته شوند تا از تعرض و جسارت هوسرانان آزار نکشند. در این آیه بحثی درباره زنان دیگر نیامده و هیچ مجازاتی هم برای غیرعاملین ذکر نشده است.

با وجود اینکه در قرآن از روسری و شال گفته شده اما برخی پا را فراتر نهاده و چادر را حجاب برتر خوانده اند، انگار قرآن کریم نقص داشته و می خواهند جبرانش کنند. با وجود همین آیات، در تاریخ و در فقه، اصناف مختلفی، ممنوع از حجاب و یا مَعفُوّ و معذور بوده یا نسبت به آنان غمض عین شده است.

اجباریون پشت دیوار سستی سنگر گرفته اند، جایی که قرن هاست محل قیل و قال فقیهان است و در صدر اسلام هم حتی یک مورد سراغ نداریم که به حجاب کسی گیر داده باشند. گروه های متعددی در صدر اسلام و پس از ان، بدون حجاب یا مجاز به رفع حجاب یا حتی ممنوع از حجاب بودند:

۱- زنان پناهنده یا اسیر شده در جنگ(موسوم به غیر حره که حجاب شان ممنوع بود)، که مجاز به حجاب نبودند.

درباره برخی گروه ها افزون بر اینکه در صدراسلام حجاب نداشته اند روایاتی وجود دارد و فقها نیز براساس آنها در همه سده ها فتوایی داده اند که موهم جواز است. بعد از باب «ما يحل النظر اليه من المرأة بغير تلذذ و تعمد و ما لا يجب عليها ستره»(آنچه حلال دیدنش است بدون قصد لذت بردن و تعمد و چشم چرانی و آنچه واجب نیست بر او پوشاندنش)، روایاتی آمده که نشان می دهد این زنان حجاب نداشته اند لذا گفته شده اگر کسی بدون تعمد(قصد تلذذ) نگاه کند اشکالی ندارد (وسایل الشیعه ج۲۰ ص ۲۰۰). در روایت، آنها از حجاب ممنوع نشده اند بلکه مردان از نگاه آلوده به آنها منع شده اند.

۲- القواعد من النساء (آیه ۶۰ سوره نور) که اعم است از زنان سالخورده و بازنشسته که امیدی یا قصدی برای ازدواج ندارند و طبق نص صریح قرآن نه تنها روسری که جواز برداشتن لباس رو(يَضَعۡنَ ثِيَابَهُنَّ) را دارند و گفته است اگر عفت را رعایت کنند بهتر است و هیچ ممنوعیت و مجازاتی برای برداشتن حجاب و لباس رو ندارد چون جایز است (و نک: باب حكم القواعد من النساء، وسایل،ج ۲۰ ص ۲۰۲).

۳- پیروان ادیان دیگر که در جامعه اسلامی زیاد بودند. (باب جواز النظر إلى شعور نساء أهل الذمة وايديهن (وسایل ج ۲۰ص ۲۰۵و ۲۰۶).

۴- مشرکان، چه در دوره پیامبر(ص) چه امام علی(ع) و خلفا و پس از آن.

۵- زنان بادیه نشین(چادر نشیان)، عشایر و صحرانشین. «باب جواز النظر إلى شعور نساء الاعراب وأهل السواد وكذا المجنونة بغير تعمد» (وسایل ج ۲۰ ص ۲۰۶). این روایات نشان می دهد از گذشته های مانند همین امروز که لباس و حجاب عشایر متفاوت از شهری ها و آزادتر است و نپوشاندن موی سر عادی بوده، به عنوان یک واقعیت پذیرفته شده بود و بنیانگذاران شریعت هم به مصاف آن نرفته اند.

۶- زن غیر عاقل (که موارد ۱ تا ۵ جزو مستثنیات «محرمات نظر» در فقه آمده است).

۷- زنانی که از باب اضطرار مجازند حجاب شرعی را رعایت نکنند(نمونه آن در رساله استفتائات شرعی عربی از آیت الله خویی، جلد ۲ صفحه ۱۹۵ و۱۹۷)[7].

۸- زنان مسلمانی که کاهل در عمل به احکام بودند، نیز حجاب نداشتند.

۹- زنانی که در مشاغل خاصی بودند که شرعا حرام بود اما وجود داشتند و بخاطر حجاب شان مجازات نمی شدند و آزاد بودند.

با وجود گروه های نُه گانه زنان بدون حجاب اعم از ️ غَمض عین شدگان و معفوین از حجاب که تعدادشان هم کم نبود، حتی یک خبر و روایت وجود ندارد که در زمان پیامبر یا امام علی و یا خلفا، زنی مؤاخذه و توبیخ شده باشد چه رسد به جریمه و مجازات.

در طول تاریخ ۱۴۰۰ سال‌ گذشته نیز در همه حکومت ها چنین وضعیتی وجود داشت. حتی در دوره صفویه که حکومتی شیعی بود و علامه مجلسی پدر و پسر، قاضی القضات آن بودند، رقاصه های بی حجاب حکومتی وجود داشتند. حتی طبق گزارش های تاریخی، آنان در مراسم دولتی مانند پیشواز سفرای اروپایی برنامه اجرا می کردند(فیگوئروآ، ۲۳۸-۲۴۰). فارغ از اینکه در فقه سنتی هم میان رقص لهوی و رقص غیر لهوی زن و مرد تمایز قایلند اما با وجود اینکه از نظر شرعی کار رقاصان در ملاعام را مردود می دانستند برخورد و جریمه و مجازات نمی کردند با به گزارش شاهدان، کارگران جنسی با همین موقعیت شان که همه اطلاع داشتند در سوگواری های محرمی شرکت می کردند(فیگوئروآ، ۳۰۸-۳۰۹).

در طول بیش از سیصدوشصت سال حکومت صفویه و قاجاریه، غالبا فقها در کنار سلطان یا قاضی القضات و شیخ الاسلام بودند یا گاهی حکومت مأذون از آنها بود و در این حکومت ها وجود حرمسراها مشهورتر از انست که بتوان انکارش کرد.

با چنین پیشینه ای، سکانداران حکومت اگر قرار بر لجبازی دارند لااقل جای محکم تری سنگر بگیرند. انها گویی دین تازه ای آورده آند که سابقه ای در قرآن و تاریخ و روایات ائمه و فقه سنتی هم ندارد. انگار چیزی را فهمیده آند که آن بزرگواران نمی فهمیدند.

🖋️ پاره دوازدهم: بردن مردم به بهشت، اجباری است!

✍️ استدلال های مدافعان حجاب اجباری با سطح خردگرایی و عرف امروز تناسبی ندارد. هنگامی که تقاضا برای کالا یا هنجاری وجود نداشته باشد، ارزش و مطلوبیت ندارد و به انبار یا بازیافت سپرده می شود. در اصول فقه «عرف» یکی از منابع تشخیص است و بسیاری از امور به عرف ارجاع داده شده اند(نگاه کنید به:«همبستگی اجتماعی در کشاکش عرف و قانون»و «حقوق بشر و اسلام:مذهب و نسب آن با حقوق انسان و عرف» در وبسایت نگارنده) هرچند دولت ها یا گروه هایی(مانند گروه های ضد خانواده طبیعی) می کوشند هنجارها را مهندسی کنند اما جامعه، دارای سازوکارهای درونی و خودجوش است(نک: فون هایک، قانون،قانونگذاری و آزادی،ج۱ ص۶۷-۹۲) و این نوع هنجارها پایدار نمی مانند.

یکی از اَشکال مهندسی کردن، دستکاری مفاهیم است. برای مثال چون عده ای می خواهند هرطور شده اجبار را توجیه کنند درباره این سخن مشهور که بسیار گفته شده است طبق آیه «لااکراه فی الدین» در اصل دین اجبار نیست چه رسد به فروع دین، این مناقشه را مطرح می کنند که آزادی انتخاب مربوط به قبل از انتخاب دین است، نه پس از آن. یکی از بزرگان درپاسخ به استفتایی پیرامون #حجاب_اجباری می گوید:« آیه “لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ مربوط به اصل پذیرش دین است نه بعد از پذیرش دین و از جمله قوانین دین اسلام، حجاب است که معتقدین به دین اسلام باید آن را رعایت نمایند و در این امر آزاد نیستند».

این افراد بدون توجه به اینکه در امور عقیدتی و وجدانی، تا اقناع و پذیرش قلبی درکار نباشد «اجبار» پشیزی ارزش ندارد و هیچکس را ملزم به رعایت نمی کند در مقام توجیه اجبارند. حتی برفرض اینکه این مدعا درست باشد باز هم دچار تناقض می شوند زیرا در این تلقی، اجبار کردن، حداکثر درباره باورمندان به این خوانش از دین موضوعیت دارد نه دیگران، در حالی که اجبار به حجاب از سوی حکومت، امری عمومی است.

نمونه دیگر، اظهارات سید محمد قائم مقامی مدرس حوزه در پاسخ به سید عباس قائم مقامی است که حتی از بردن اجباری به بهشت و منع اجباری از رفتن به جهنم دفاع می کند. به گزارش شبکه اجتهاد، سید عباس قائم مقامی، در گفتگو با خبرآنلاین در مورد بحث حجاب گفته بود: «من به عنوان یک روحانی به شما می گویم که حجاب یک ضرورت شرعی است. ضرورت شرعی هم یک دعوت است یعنی می‌گوید تو اگر می‌خواهی دیندار باشی، لازمه این دینداری رعایت این حدود است. در اصل دینداری اجبار نیست، چطور در فرعش می‌تواند اجبار باشد؟ این تناقض را کجا باید برد؟»

پیرو این بحث، سید محمد قائم مقامی در گفتگو با خبرگزاری مهر پاسخ داد: این سخن به غایت سست و بی پایه است زیرا اساسا حوزه عدم اکراه در دین همان حوزه اصل دین است که به دلیل قلبی و اعتقادی بودن آن، امکان اجبار و اکراه در آن وجود ندارد و اگر به فرض چنین امکانی نیز وجود داشت به دلیل مغایرت آن با اصل اختیار و آزادی انسان در انتخاب میان بهشت یا دوزخ برای خود، قابل اکراه و اجبار نبود اما در حوزه فروع دین که همان حوزه اعمال و رفتار انسان است به ویژه در مورد اعمال اجتماعی و سیاسی او، مطلب کاملا متفاوت و قیاس «آزادی انسان در مورد دوزخ رفتن شخص خود» با «آزادی او در مورد دوزخ بردن دیگران»، قیاسی است غیر دینی، غیر عقلایی و کاملا نامربوط و اصلی ترین وظیفه حاکم مسلمان که به نص قرآن کریم اقامه معروف و هدم منکر است، همین مانع شدن از به دوزخ بردن دیگران است. از آنجا که بی حجابی و خودنمائی جنسی زنانه برای عموم از مصادیق قطعی منکر و به دوزخ بردن دیگران است بنابراین حکومت اسلامی می تواند و باید بر کنار از وسوسه عدم کارآمدی این قانون در مقام اجرا، از راه الزام و اجبار قانونی از آن ممانعت به عمل آورد».

از انجا که استدلال نگارنده در فرازهای پیشین این بود که وقتی اصل دین اجباری نیست، فروع دین هم نمی تواند اجباری باشد لذا ناگزیر از منطق خویش دفاع می کنم.

اظهارات ذکر شده سرشار از مغالطه بوده و آیات و روایات را از منظر جامعه شناسی و شناخت جامعه زمان پیامبر که بررسی کنیم این مدعا با نص قران و و‌اقعیت های زمان پیامبر در تعارض است.

در اظهارات قائم مقامی، مبنای بحث عوض شده و دلیل الزام این است که حکومت می تواند مانع از به جهنم بردن دیگران شود.

۱-با این توجیه آمدند ابرویش را درست کنند چشمش را هم‌کور کردند و این پیام را ارسال می کنند که اگر آزادی انتخاب می خواهید اصلا به طرف دین نیایید برای اینکه با پذیرش دین وارد یک زندان اجباری و غیرقابل خروج شده اید.

۲- این سخن دقیقا همانند استدلال داعش است و با منطقی که در بالا ذکر شد تمام اعمال داعش هم موجه می شود زیرا چنین اجباری دیگر حد یقف ندارد. وقتی حجاب مشمول این قاعده شود بسیاری از مسائل دیگر مانند نماز و حتی مدل موی سر و صدها موضوع دیگر را هم می شود محکوم به این قاعده کرد و این یعنی خفقانی هولناک و البته ناممکن در روزگار ما.

هنگامی که مرجع تشخیص بردن به بهشت، حکومت و قدرت باشد فردا هر چیزی که مغایر با منافع حکومت است مصداق ان می شود.

۳- مقدمات بحث باطل است. چگونه ادعا شده اختیاری بودن روسری باعث بردن مردم به جهنم است؟ این سخن، اهانت به شهروندان است و گویی همه مردم افرادی هوسرانند و قادر به خویشتنداری نیستند و باید گروهی با غل و زنجیر انها را کنترل کنند. تناقض دیگرش این است که خود کنترل کننده ها هم در مظان این اتهام خواهند بود.

۴- مطالعات تجربی، خلاف ادعای فوق را نشان می دهد. در تجربه خود جمهوری اسلامی نرخ جرایم جنسی (با احتساب نسبت ان به جمعیت) قبل از انقلاب بیشتر بود یا بعد از آن که حجاب اجباری وجود داشت؟

۵- نه تنها مقدمات ادعا، باطل است که نتیجه آن هم باطل است. برفرض که حکومت می تواند بنا به صلاحدید خود اجبار کند، حکومت مگر کیست جز نماینده مردم؟ در واقع این بحث ها نشان می دهد در اصل نظریه حکومت و مبانی آن با این اشخاص اختلاف داریم. از نظر ما به تأسی از فلاسفه اجتماعی، حقوقدانان و عمده فقیهان، حکومت چیزی جز قرار داد نیست اما از نظر این گروه، حکومت نصبی است. اینها باید بگویند قبل از اینکه به دنیا بیایند از کجا چنین حقی داشته اند؟ هر یک از اینها ممکن بود در جنین سقط شود یا به جای حاکم، محکوم یا مجرم می شد و….

همه افراد همان آدم های عادی هستند که به قول ماکیاوللی به بخت یا هنر، به مناصبی رسیده اند(ماکیاوللی، 24) و چون در نظام های آزاد و دموکراتیک، احتمال اینکه افراد بر حسب شایستگی به مناصبی دست یابند بیشتر است در جوامعی مانند ایران غالبا برحسب تصادف و به ندرت بخاطر شایستگی بوده است.

۶- این اظهار نظرها نشان می دهد هنوز کسانی هستند که از منسوخ شده ترین نظریات حکومت، دفاع می کنند.

اگر مردمی ازادانه حکومت را انتخاب کردند و این حکومت با نمایندگی مستقیم و غیراستصوابی، قانونی برای حجاب اجباری مقرر کرد تازه بحث شروع می شود که ایا چنین حکومتی که وضع اجبار ازطرف ان مشروعیت دارد می تواند هر قانونی را برخلاف عقل و نص و حق، وضع کند؟ مثلا اگر طالبان در افغانستان اکثریت آراء را به دست آورد مجاز است به استناد آن هر قانونی تصویب کند؟

۷- حکومت های مدرن هم الزام دارند اما مبنایش حقوق، فلسفه قانون و اصول پیشینی است نه بهشت و جهنم انهم به تشخیص حکومت.

۸- نتیجه نظریه مزبور، تایید سخن معاویه است که در توجیه حکومت خودسرانه می گفت: «اَلاَرْضُ للهِ وَ أَنَا خَلِیفَةُ اللهِ» یا «المال مال الله و انا خلیفه الله».

۹- خود این سخن که اجبار در اصل دین است نه فروع، نیز مغالطه است زیرا در قسمت پیشین موارد نه گانه ای که از حجاب مستثنی شده اند را ذکر کردیم. همچنین در قران حتی درباره مومنان و پس از پذیرش دین هم چنین اجباری وجود ندارد. این ادعا برخاسته از دین جدیدی است که عده ای در جمهوری اسلامی اختراع کرده اند و با نص قران مخالف است.

در قرآن فقط لااکره فی الدین نیامده که بخواهند با تحریف و توجیه، مفهوم ارزشمند آن در نفی اجبار را از بین ببرند بلکه در قرآن به پیامبر می گوید: چرا از اینکه مردم ایمان نمی آورند محزون و متاسف می شوی چنانکه خود را به هلاکت می اندازی؟ ما خود اینگونه قرار دادیم تا مردم را امتحان کنیم که کدامیک عمل شان نیکوتر است(کهف، آیه۶-۷). دهها آیه در قرآن آمده که به پیامبر می گوید: وظیفه تو فقط بشارت دادن و انذار است و تو وکیل و جبار و مسلط بر مردم و… نیستی، فقط پیام را ابلاغ کن. یا خداوند می گوید «ما راه را نشان دادیم مردم می خواهند کفر بورزند می خواهند گمراه باشند(سوره انسان، آیه۳).

هدف حکومت کردن، بردن مردم به بهشت نیست فقط مبارزه با عوامل و شرایطی است که جهنم دنیا و آخرت را رقم می زند یعنی مبارزه با فقر و بیکاری و موانع رشد آزادی و آگاهی.

۱۰- مغالطه واجب بودن حجاب با اجباری بودن، از مغالطات شایع است. برفرض که روسری، جزو واجبات باشد حداکثر مانند نماز است و به معنای الزام حکومتی نیست. خود آیه مورد استناد درباره حجاب فقط شامل مومنات و مومنان است و نه غیر مومنات وغیر مسلمان.

۱۱- نکته مهم این است که درقرآن می گوید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُ». مردان مؤمن را بگو تا چشم ها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندام شان را محفوظ دارند که این برای پاکیزگی آنان اصلح است(آیه ۳۰ سوره نور). کلمه«ازکی» نیز افاده استحباب و حداکثر استحباب موکد -آنهم در خصوص فروج- دارد نه وجوب و‌ مبنای روایات عدم‌ وجوب ستر بوده اند. در نتیجه در جامعه صدر اسلام اصناف مختلف باحجاب و بی حجاب وجود داشتند هرچند برفرض وجوب هم هیچ ملازمه ای میان وجوب و اجبار نیست.

ضمنا همین دستور در آیه بعد برای زنان هم آمده است اما کلمه «ازکی» را هم ندارد و بجایش»لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ/شاید رستگار شوند را آورده است.

در این آیه افزون بر اینکه رعایت پوشش مناسب برای مومنان به دین، جنبه توصیه ای و ترجیحی دارد نه اجبار از سوی حکومت، زیرا امور اخلاقی باید با طوع و رغبت باشند تا هنجاری پایدار بمانند، می گوید مردان چشم چرانی نکنند. به عنوان یک فکت تاریخی و جامعه شناختی معنایش این است که زنانی بدون پوشش مناسب سر و اندام وجود داشته اند که مردان را از چشم دوختن به انها منع می کند. در آیه دیگری هم گفته است زنان، زینت و آرایش را بجز آن مقدار که طبیعی است ظاهر نکنند: وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا(آیه ۳۱ سوره نور). مگر ان اندازه که طبیعتا ظاهر است، یعنی هر دو طرف باید مراقبت کنند.

روایاتی نیز درباب «ما يحل النظر إليه من المرأة بغير تلذذ ولا تعمد، وما لا يجب عليها ستره(آنچه از زنان جایز و حلال است نگاه کردنش بدون تعمد و تلذذ و آنچه واجب نیست پوشاندن آن) آمده است. در کتاب وسایل درباره آشکار بودن ساعد و دست و پا و صورت روایاتی آورده و در پایان می افزاید: جمع احادیث این است که عدم وجوب پوشش، جواز نگاه عمدی را ایجاب نمی کند (وبه يجمع بين الأحاديث على أن عدم وجوب الستر لا يلزم منه جواز النظر عمدا).

به بیان دیگر بیش از اینکه زنان مجبور به استتار و انزوا شوند مردان موظف به اصلاح نگاه و رفتار خود شده اند. لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ.

امروزه برخی کشورها به همین نکته باریک و مهم رسیده اند که به جای تنبیه افراد تن فروش، مردان را مجازات کنند و قوانین مصوب در این زمینه، مترقی، نوآورانه و انسانی شناخته شده است. در قوانین جدید سوئد، نروژ، فرانسه و هلند، خریداران سکس و رابط های آنها را مجرم می دانند[8] و از زمانیکه که این قانون اجرا شده، پدیده تن فروشی کاهش یافته است زیرا این نوع پدیده های اجتماعی هم از منطق عرضه و تقاضا تبعیت می کند و تا وقتی تقاضا وجود داشته باشد عرضه هم وجود دارد و با کاهش تقاضا است که عرضه کاهش می یابد.

🖋️ پاره سیزدهم : مدیریت توحش و‌مدیریت تعقل

✍️ حتی اگر روسری از نظر شرعی واجب و اجباری هم بود(دو فرضی که در سطور پیش نقد و رد شد) اگر با منافع ملی و مصالح اجتماعی تعارض داشته باشد اجرایش منتفی می شود.

در موردی که حرمت آن مسلم تر از نداشتن روسری است، مانند شُرب خٕمر اما فقهای معدود و نامداری حکم به طهارت خمر داده اند و یا شخصی مانند آیت الله مدرس که صراحتا قائل به حرمت خمر بود وقتی پای منافع ملی به میان می آید میان حکم نظری و عملی تفاوت می گذارد. پیشتر در مقاله ای ضمن اشاره به تحمیل هزینه ملی تاثیرات منفی میلیارد دلاری بر اقتصاد گردشگری ایران بر اثر حجاب اجباری، مثالی از آیت الله مدرس از فقهای هم شورای نگهبان و نماینده مراجع نجف و ایران در مجلس را ذکر کردم که به رغم حرمت مشروبات الکلی وقتی منافع ایران به میان آمد اعلام کرد پیشنهاد گمرکی ۱۰۰ درصد برای مشروبات الکلی را به ۵۰ درصد کاهش می دهد.(نک مقاله:مسئله حجاب از زاویه منافع ملی) https://bit.ly/31l4niK

نقدهای ما که به موضوع ولایت فقیه و به ویژه ولایت مطلقه فقیه روشن است و در سالیان گذشته بارها گفته و نوشته شده اند اما آنان که معتقد به دفاع از ولایت فقیه آنهم از نوع مطلقه آن هستند حتی به لوازم ادعای خود پایبند نیستند. آیت الله خمینی که برای نخستین بار تعبیر ولایت مطلقه فقیه را به کار برد، آن را نه به معنای حکومت مطلقه و دخالت شخص فقیه در همه امور و جزئیات بلکه به معنای اختیارات حکومت برای وضع قانون در چارچوب مصالح جامعه به کار برد. چون بعضی از احکام فقه مانع اقداماتی به نفع جامعه بود ایشان با این حکم و تصریح به اینکه ولی فقیه در چارچوب مصالح جامعه می تواند حتی احکام اولیه مثل نماز و روزه را هم تعطیل کند چه رسد به فروع دین می خواست راه را برای حل مشکلات جامعه و حاکمیت مصلحت باز کند اما امروز مسئله حجاب را که نه جزو اصول دین و نه جزو فروع دین است و اجباری بودن آن نیز از نظرشرعی ممنوع است (زیرا اصل دین هم اجباری نیست) حاضر نیستند رسما تعطیل کنند.

شهید مطهری می گوید: «هر جا که عقل، یک مصلحت ملزمی را کشف کند، ما می‌دانیم که شرع هم حکم هماهنگ با آن دارد و هر جا که عقل یک مفسده‌ ملزمی را کشف کند ما می‌فهمیم که شرع هم در اینجا هماهنگ است ولو اساسا در قرآن و حدیث و کلمات علما یک کلمه در این زمینه نیامده باشد و به همین دلیل ممکن است عقل یک مصلحت ملزم یا یک مفسده ملزمی را در موردی کشف کند که این مصلحت ملزم یا مفسده ملزم با حکمی که اسلام‌ بیان کرده تزاحم پیدا کند، یعنی حکمی که اسلام بیان نکرده ولی عقل کشف‌ کرده، با حکمی که اسلام بیان کرده تزاحم پیدا کند و آنچه که اسلام بیان‌ نکرده مهم تر باشد از آنچه که بیان کرده است، یعنی آنچه که عقل از اسلام‌ کشف کرده مهمتر باشد از آنچه که اسلام بیان کرده است اینجا حکم عقل‌ می‌آید آن حکم بیان شده شرع را محدود می‌کند و اینجاست که ای بسا که یک‌ مجتهد می‌تواند یک حلال منصوص شرعی را به خاطر مفسده ای که عقلش کشف‌ کرده تحریم کند یا حتی یک واجب را تحریم کند یا یک حرام را به حکم‌ مصلحت لازم تری که فقط عقلش آن را کشف کرده واجب کند و امثال اینها. این هم باز چیزی نیست که مجتهد از خودش اختراع کرده باشد، راهی است‌ که خود اسلام جلوی پای مجتهد گذاشته. مجتهدین در عصر اسلام، کار انبیای‌ امت را می‌کنند، یعنی باید بکنند، باید کار انبیای امت را در اعصار قبل از اسلام بکنند حتی انبیای قبل هم که احکام را ناسخ و منسوخ می‌کردند، واقع ناسخ و منسوخ آنها هم از همین قبیل بوده»(اسلام و مقتضیات زمان۲ جلد اول، ص۳۰).

دیدگاه مطهری را بگذارید در مقابل دیدگاه ابوبکر ناجی ایدئولوگ داعش که مقاله ای دارد تحت عنوان «فتنه عبارات مانند مصلحت و مفسده» و می گوید: فتنه شعارها و اصطلاحات، در این عصر، یکی از بزرگ‌ترین فتنه هایی است که مردم به طور کلی و جوانان را به طور اخص در چنبره خود گرفته است(مدیریت توحش، ص۲۷۷).

در برابر این‌مدیریت و‌نگاه توحش، اتکای به تعقل است. علامه طباطبایی در تبیین «ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم» می گوید: اینکه آن فکر صحیح و اقوم که قرآن کریم بشر را به سوى آن دعوت و تشویق کرده ، چگونه تفکرى است؟ آن را معین نکرده بلکه تشخیص آن را به عقل فطرى بشر احاله نموده(المیزان،ج۵ص۴۱۵).

مرجعیت عقل و التزام به مصلحت عامه، باطل کننده همه مواضع و استدلال هایی است که در پوشش دین ولی بخاطر حیثیتی شدن و سیاسی کردن روسری و بسیاری از مسایل دیگر اتخاذ می شود.

️🖋️پاره چهاردهم: نسبت عفاف و حجاب، فقه سنتی و ورای آن

✍️ همانطور که عده ای استناد به متون و گزاره های مذهبی را ملامت می کنند، در برابر، عده ای هم ما را دعوت می کنند که در زمین آنها یعنی در چنبره فقه سنتی بیفتم ولی من به هر دو ایراد متدولوژیک دارم. آنچه برای نگارنده، اصالت و شاخصیت دارد حقوق بشر و کرامت ذاتی انسان است که استاد ما آیت الله منتظری معتقد بودند دارای پشتوانه دینی است. استدلال به اصول حقوق بشر در زمینه حجاب و هر امر انسانی دیگر، مطلوب این قلم است اما بخاطر واقعیت های فرهنگی و نیرومند جامعه ما، ناگزیر باید همه جانبه تر به موضوع نگریست و استدلال کرد و به ادله دینی برای باورمندان آن نیز التفات داشت، از اینرو در خصوص گروه دوم لازم به توضیح است که حتی با رویکرد فقه سنتی هم نمی توان به اجبار رسید.

1- چنانکه در فرازهای پیشین بیان شد حتی از فقه سنتی هم حجاب اجباری در نمی آید اما مشکل اینجاست که وقتی در چنبره فقه سنتی افتادیم با این منطق مواجه می شویم که «زید چه گفت» و «عمرو چه گفت» و اینکه فلانی که ادعای ضرورت کرد مهم تر و بزرگتر بود یا انکه ادعا نکرد؟ و اینکه اکثریت چنان فتوا داده اند و یا فلان فتوا شاذ است و….

گرچه فقه سنتی هم باید اساسش بر قران و سنت باشد اما در این چارچوب، طبق سنت فقها ما باید نشخوار کننده نظرات بزرگان باشیم. البته تا جایی که به استناد نظرات بزرگان، روشنگری و احتجاج کنیم و برای تاریخ اندیشه، ارجی قایل باشیم ایرادی ندارد و مطلوب هم هست اما هنگامی که نظرات بزرگان تبدیل به امر مقدس و غیرقابل چون و چرا شود، مشکل آغاز می گردد و سنت فکری را عقیم می سازد.

با اینحال از نظر جدلی، در همان فقه سنتی مرسوم نیز اجماعی بر اجبار به حجاب و بر ادعای ضروری دین بودن حجاب وجود ندارد اما در روش حلی، سخن ما این است که باید با فقه حقوق بشر، پاسخ پرسش ها را بدهیم.

2- آرای فقهی تازه را نمی توان با عنوان «قول شاذّ»بودن، مردود قلمداد کرد. نادر، کمیاب و شاذ بودن، لزوما خلاف قواعد نیست. برای مثال، برخی، دیدگاه شادروان احمد قابل را درباب استحباب پوشش موی سر که مستند به ادله فقهی و روایی و قرآنی فراوان بود (نک:کتاب احکام بانوان،ص53-108) به دلیل شاذ بودن رد می کنند ولی اولا هر قول مشهوری، در ابتدا شاذ بوده است(نک: حق حیات،ج4ص179-181). دوم اینکه  ملاک اعتبار هر سخنی از نظر علمی «شهرت» نیست بلکه منطقی بودن، علمی بودن، مطابق قواعد بودن و استناد و استدلال است. ممکن است قول شاذی قائم به برهان قاطع و در نتیجه راجح باشد. سوم اینکه چه بسیار اقوال متواتر و مشهور که باطل اند. برای مثال اشتباه رایجی که در فهم آیه ضرب(نک: بحثی در آیه ضرب و قیمومت،ص26-148 ) و آیه قصاص(نک: حق حیات،ج1 ص 168-194) وجود داشت و یا روایاتی که مشهور بود از زبان امام صادق(ع) است و مبنای فتوا قرار می گرفت و پس از قرن ها معلوم شد سخن طبری بوده نه امام صادق(نک: صالحی نجف ابادی، حدیث‌های خيالي و نیز عابدینی،ص261-283)

چهارم اینکه در عالم علم Science نیز همینطور است. نظریه مسطح بودن زمین، مشهور و غالب بود به اندازه ای که مدعی کرویت زمین تکفیر شد. در نظریه جاذبه نیز با وجود سلطه اش در قرون اخیر اما اکنون خدشه می شود.

پس با ادعای شاذ بودن نباید قولی را طرد کرد. اکتفا به قول مشهور نیز سست است. حتی اگر این منطق نیز درباره حکم حجاب رعایت می شد و منجر به حجاب اجباری می شد باز هم مخدوش بود زیرا فقه سنتی با همه مزایایش، اما قران و روایات و سیره متشرعه را عدیل هم قرار داده در حالی که قران اصل و نص است و بقیه، شأن تفسیری دارند.

3- ادعا می شود برای تشخیص حکم وجوب باید باید به ایات و روایات و سیره متشرعه رجوع کرد. اولا در فقه عملا اینگونه نیست و به قول علامه طباطبایی««علوم حوزوی به‌‌ گونه‌‌ای تنظیم شده‌‌اند که به ‌هیچ وجه به قرآن احتیاج ندارند! به ‌طوری که شخص متعلم می‌‌تواند تمام این علوم را از صرف، نحو، بیان، لغت، حدیث، رجال، درایه، فقه و اصول فرا گرفته به آخر برسد و آن‌‌گاه متخصص در آنها شود و ماهر شده در آنها اجتهاد کند، ولی اساسا قرآن نخواند و جلدش را هم دست نزند!»(المیزان، ذیل تفسیر آیه‌ 19 سوره‌ مائده). ثانیا با اعتقاد به حُسن و قبح عقلی که در اصول فقه و کلام مطرح و مقبول است، معارض است.

4- مسئله مهم دیگر خطای «تساوی عفت و حجاب» است که در رسانه های رسمی ترویج می شود و متضمن اهانت به شهروندان است و القا می کند که بی حجاب، بی عفت است. این ادعا خلاف ادب و منطق و خلاف قرآن است. این دو مفهوم رابطه عموم و خصوص من وجه دارند. افزون بر این عفت عام است و دربرگیرنده انواع عفت کلامی(زبانی)، ظاهری و درونی است. در ایات قران هم کلمه حجاب وجود ندارد ولی عفت وجود دارد و مصادیق بیان شده در قرآن هم دلالت بر عفت دارند نه حجاب. در حقیقت از نظر قرآن اصل بر عفاف است نه حجاب، لذا اگر کسی عفافش به خطر بیفتد حجاب به تبع ان لازم می شود و مسلمان و غیر مسلمان هم ندارد. نحوه پوشش امر فردی بسته به شرایط فردی است نه تابع الزام و اجبار حکومتی چنانکه درباره لباس روحانیت نیز چنین است یعنی اگر لباس روحانیت سبب شود کسی خود را تافته جدا از دیگران ببیند و برای او تبدیل به لباس روحانیت تبدیل به لباس استکبار شود، پوشیدنش حرام است.

🖋️ پاره پانزدهم و پایان: فقه حقوق بشر: دو فقه و دو رهیافت

✍️امروزه از دو فقه می توان سخن گفت. فقه سنتی مرسوم و فقه حقوق بشر. نباید تصور شود برای فرار از استناد و مراجعه به منابع کلاسیک و اصلی از فقه حقوق بشر می گوییم. فقه حقوق بشر نیز ابزار و روش هایش همان ابزارها و روش های فقه سنتی بعلاوه یافته های نو است. عده ای گمان می کنند انبار نظریه ها در فقه سنتی، علم است و کسی که عمرش را در ان می گذراند عالم است و کسی که از فقه حقوق بشر سخن بگوید مانند شعر سپید که چون سختی وزن و قافیه و معنا را ندارد همه می توانند شاعر شوند می خواهد اجتهاد کند و یا چون کسی که از فقه حقوق بشر سخن می گوید از دانش فقه بی بهره است و با این تعبیر می خواهد فرار کند اما فقه حقوق بشر اتفاقا دشوارتر و علمی تر است زیرا افزون بر احاطه بر منابع کلاسیک و ابزار و روش ها و فنون اجتهاد باید از مغلطه ها و سفسطه ها و خطاهای آن دور شود و همچنین باید بر حقوق جدید و معارف دیگر احاطه داشته باشد و باید دستگاه فکری بنا کند و باید مستند و معقول سخن بگوید و… و همه اینها کار فقه حقوق بشر را بسیار دشوارتر از تبدیل شدن به حافظه ای برای نظریات گذشتگان و تقلید و تکرار نظریات انها می نماید.

پیش از هر چیز ابتدا باید اصول و پایه های آن روشن شود. به جای اینکه ازشاخه ها و برگ ها آغاز کنیم باید از ریشه و تنه ای که شاخه ها و برگ ها از آن برآمده و قائم به آن هستند شروع کنیم. چرا می رویم سراغ اینکه فتاوای علما چه بوده و ابن جنید و شیخ مفید و شیخ طوسی و شیخ انصاری و صاحب جواهر و… چه گفته اند؟ باید ابتدا ببینیم اصول اساسی چیست؟ اینکه اصل بر انقیاد و بردگی است یا اصل بر کرامت انسان و آزادی است؟ اگر کرامت انسان و آزادی، اصول و پایه ها باشند پس هرچه مغایر با اینهاست باید طرد شود. أصلها ثابت وفرعها في السماء.

من به جای افتادن در چنبره فقه سنتی ترجیح می دهم از اصول شروع کنم. علم اصول فقه نیز حاوی اصول است. نخست اصولی را برای استنباط به دست می دهند که عقلایی است و نقل نیز موید آن است. نقل البته چیزی جز عقل پیشینیان نیست.

اصول فقه حقوق بشر چیست؟ اصل برائت، حق حیات، کرامت ذاتی انسان، اصل شخصی بودن جرم و مجازات، اصل تناسب جرم و مجازات، اصل احتیاط، قاعده لاضرر، اصل جلب نفع و دفع مفسده، و…. اصولی عقلایی اند که مستند به آیات و روایت نیز هستند. اما معنای احادیث پشتیبانی کننده این نیست که چون حوزه نقل هم تایید کرده یا این اصول مستند به نقلیات هستند، پس به همین دلیل مشروع اند و اگر روایات تایید نمی کردند مشروعیت نداشتند ولو اینکه عقل تایید می کرد.

این ارزیابی ریشه در فهمی از حوزه نقل دارد که نتیجه اش می شود این ادعا که عده ای می گویند عقل بشر قاصر و علم او محدود است و قادر به تشخیص مصلحت خویش نبوده و صلاحیت قانونگذاری ندارد باید همه چیز را به وحی بسپارد و اگر احادیث و روایات نبودند، کُمیت عقل، لنگ بود. در واقع با این دیدگاه اصالت و اعتباربخشی نقل بیش از عقل می شود و نتایجی بزرگ دارد که در نقد قانونگذاری توسط بشر و نقد حقوق بشر استفاده می کنند. شیخ فصل الله و برخی علمای مشروطه در رسایل قاجاریه برای رد قانونگذاری و مشروطیت متوسل به روایات می شوند.

حوزه عقل در برابر نقل: یکی از واقعیات تاریخی، صف ارایی حوزه عقل در برابر نقل و محدثان علیه فیلسوفان وفقیهان است اما ریشه مشکل انجاست که به حوزه نقل، اصالت و استقلالی در برابر حوزه عقل داده اند حال انکه حوزه نقل و عقل همچون حوزه انسان و سایه انسان است. سایه وابسته به اوست نه موجود مستقلی در برابر او. نقل و حدیث مجموعه ای ازسخنان پیشوایان دین است. نقل مانند سخنانی است که می گویند. سخنان امروز من و شما نیز نقلیات و روایت هایی برای آیندگان است. این نقل ها و نظرات، همان اندیشه ها و تأملات انسانی هستند که برآمده از عقل اند و ممکن است درست یا نادرست باشند. حال ممکن است درباره پیشوایان دین و اولیا گفته شود سخنان انها از جنس الهام است(چون وحی مختص نبی است) اما الهام و اشراق نیز از سینه همان ادمی است چنانکه قران هم منبع شناخت را عقل و دل می داند (الإسراء آیه ۳۶ و نحل آیه78) یعنی عقل و الهام هر دو در وجود ادمی است.

پس در هر صورت نقل را چه از جنس عقل بدانیم چه اشراق، تقابل حوزه عقل و نقل همچون تقابل خالق و مخلوق است اما حکایت شگفتی که در تاریخ تفکر ما مشاهده می شود این است که از این دو همچون تقابل دو خالق یاد می کنند. انچه خالقیت دارد عقل و دل آدمی است و نقل چیزی جز برونداد اندیشه ها نیست و اصالتی مستقل از عقل ندارد.

فایل های پی دی اف مجله صدا

مجله صدا. حجاب 146 (بخش اول). pdf مجله صدا. حجاب 147 (بخش دوم و پایانی). pdf

– الحرّ العاملي، محمد بن الحسن [ العلامة الشيخ حرّ العاملي ]، وسائل الشيعة، المحقق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ـ ق، الناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث

– باقی، عمادالدین، بحثی در آیه ضرب و قیمومت، تهران: سرایی، 1394

-…،…،حق حیات، ج1 (پژوهشی در مجازات اعدام، قصاص و سنگسار در فقه حقوق بشر)، تهران: پاسداران حق حیات 1401

-…،…،حق حیات، ج4(مباحثات و مناظرات)، تهران: پاسداران حق حیات 1401

-…،…،حق حریم خصوصی: فقه حقوق بشر درباره حریم خصوصی چه دیدگاهی دارد؟، نشریه هفتگی سازندگی، سال یکم شماره 5 سه شنبه27تیر1396 ص8

-…،…، مسئله حجاب از زاویه منافع ملی

https://bit.ly/31l4niK

– خویی، آیت الله سید ابوالقاسم، المسائل الشرعیة،(الاستفتائات) المجلدالثانی، بی‌جا، مؤسسة الخویی الإسلامیة، ۱۴۱۶ق

https://almojib.com/ar/question/19646

– سعید زاده، سید محسن، کتابشناسی حجاب، مجله  پیام زن، شماره8،  آبان 1371

– صالحی نجف‌آبادی، نعمت الله، حدیث‌های خیالی در مجمع البیان به همراه چهار مقاله تفسیری، تهران‌: کویر، 1382

– طباطبایی، علامه سید محمد حسین، المیزان،

– عابدينی، احمد، پرتوهایی از ‏پیشوایان رحمانی: تک‌نگاری‌هایی دربارة چهارده معصوم، تهران : انتشارات گواهان، ‏ ۱۳۹۹

– فون هایک، فردریش، قانون،قانونگذاری و آزادی،ج۱ ترجمه: موسی غنی نژاد، تهران، دنیای اقتصاد 1392

– قابل، احمد، احکام بانوان، دسترسی در سایت شریعت عقلانی

– ماکیاوللی، نیکلا، شهریار، ترجمه محمود محمود، تهران: نگاه، 1398

– منتظری، آیت الله حسینعلی، حکومت دینی و حقوق انسان، تهران: سرایی، 1402

– منتظری، آیت الله حسینعلی، دیدگاهها،ج۳، قم: دفتر آیت الله العظمی منتظری، 1394

– منتظری، آیت الله حسینعلی، پاسخ به پرسش‌های دینی، جلد اول، قم: دفتر آیت الله العظمی منتظری، 1389

– ناجی، ابوبکر، مدیریت توحش، ترجمه: محمدحسین باقی، تهران، نشر سرایی، 1397

تارنماها:

پاسخ آیت‌الله مکارم به استفتایی درباره‌‎ «حجاب اجباری» انصاف نیوز ۱۰ اسفند ۱۳۹۶

و سایت انتخاب ۱۰ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۳۹۶۲۰۵

https://www.entekhab.ir/001f4P

عصر ايران ۱۳۹۸/۰۳/۱۲ دختران ریش دار، تماشاگر قهرمانی پرسپولیس

http://akhr.ir/5324085

 

تصویب قانونی برای جریمه مشتریان تن‌فروشی در فرانسه

نگاهی به قانون مجازات خرید سکس در سوئد، واقعیت‌ها و افسانه‌ها

https://archive.radiozamaneh.com/society/women/2012/01/09/9856

[1] – تسنیم ۳۱ فروردين ۱۴۰۲: ماجرای ارسال “پیامک انبوه و همگانی حجاب” چه بود؟

https://tn.ai/2882646

[2] – ایسنا جمعه / ۱۷ تیر ۱۴۰۱ کد خبر: 1401041711757 خاتمی: هم اختلاس گناه است هم بی حجابی

https://www.isna.ir/news/1401041711757/

[3] – در تاریخ ۲ ژانویه۲۰۲۳برابر با دوشنبه، ۱۲ دی ۱۴۰۱ در همین زمینه یادداشت کوتاهی را در صفحات خود(تلگرام، اینستاگرام، فیس بوک و وبسایت) منتشر کردم با عنوان «تغییر روش اجبار برای ادامه لجبازی»: «اجبار» ناموجه برخلاف حق آزادی و امنیت شخصی و موجب خشم و طغیان است و تغییر روش اجبار نتیجه را تغییر نمی دهد. قبلا اجبار به وسیله گشت ارشاد، کنترل از طریق دوربین های شهری و پیامک جریمه و لباس شخصی ها بود حالا از طریق پلمپ مراکز فروش و ارائه خدمات به بی حجاب!

روش گروگانگیری معیشت مردم، اقدامی برای حل یک مشکل خودساخته و بی بنیاد است که مشکل لجبازی گروه اقلیتی سیاستمدار است نه مشکل مردم. این روش، خلاف قانون و غیر انسانی است. کدام مغز نابغه ای! این «چهنمود» را به عنوان «رهنمود» ارائه کرده است؟

اگر گشت ارشاد موجب خشم ملی و جنبش مهسا و در نتیجه این عقب نشینی شد، روش بدعت آمیز گروگانگیری، نتیجه ای بنیاد برافکن خواهد داشت.

از لجاجت دست بردارید. این لجبازی کاملا سیاسی است، حجاب اجباری خلاف حقوق انسانی است و نه تنها مبنای دینی ندارد که خلاف شرع هم هست و بسیاری از دینداران سنتی نیز با حجاب اجباری مخالفت کرده اند.

[4] – غیر از خبرها و گزارش های روزنامه اعتماد در سال 1384 تازه ترین آن در زمان انتشار این سلسله یادداشت ها در اردیبهشت 1402 خبری بود که سایت وابسته به قوه قضاییه منتشر کرد.

سرشبکه اسکورت و قاچاق زنان و دختران ایرانی به برخی کشورهای منطقه به دار مجازات آویخته شد/ شهروز سخنوری معروف به الکس چگونه زنان و دختران را آلوده به شبکه فحشا می‌کرد؟

https://www.mizanonline.ir/00JmBP

https://www.javann.ir/004rIn

[5] – ایسنا یکشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۱

https://www.isna.ir/news/1401041711757/

 [6] – رئیسی در آیین افتتاح سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم: حجاب یک ضرورت دینی و الزام قانونی است

https://kayhan.ir/fa/news/262306/%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%DB%8C%DA%A9-%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%84%D8%B2%D8%A7%D9%85-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

[7] – مثال اضطرار: پاسخ علي القاعده وكاربردي به دو استفتاء از مرحوم آیت الله خوئی :

السوال : العارف لإمرأة عن طريق التلفاز أو المذياع فهل يجوز له النظر الي صورتها في المجلة أو في غيرها وكذلك في الهاتف فان ابنائنا الشباب في محاذير من هذه الجهة ؟

الجواب : النظر الي المبتذلات غير ممنوع فضلا عن صورتها ما لم يوجب اثارة الشهوة والتلذذ .

السوال : ما حكم المرأة الملتزمة بالحجاب الشرعي ولكن زوجها يمنعها من ذلك و يخيرها بين الطلاق و خلع الملابس الشرعية؟

الجواب : اذا دار الأمر بينهما فعلي المرأة ان تختار الطلاق ،إلا اذا أوجب الطلاق الحرج والمشقة التي لاتحتمل عادة فيجوز الخلع بمقدار الضرورة(المسائل الشرعية ، الاستفتائات ، ص ١٩٥ و١٩٧)

پاسخ فقهی و مفید مرحوم آیت الله خوئی به دو سوال شرعی :

سوال: آیا مردی که از طریق تلویزیون یا رادیو یا تلفن زنی را شناخته است شرعا می تواند  به صورت  آن زن که در مجله یا غیرآن انتشار یافته نگاه کند ؟ فرزندان جوان ما از این جهت  مبتلی ودر محذورات شرعی قراردارند.

جواب:  نگاه به خود زنان بی مبالات  که پایبند به حجاب اسلامی نیستند ، اگر موجب تحریک شهوت و لذت جنسی نباشد ، مانعی ندارد ، چه رسد نگاه به تصویر آنان که قطعا جایز است .

سوال : وظیفه زنی که خودش پایبند به حجاب شرعی است ، ولی شوهرش او را وادار می نماید که  یا طلاق را انتخاب کند یا حجاب شرعی اش را کنار بگذارد، چیست ؟

جواب: هنگامی که امر زن دایر بین آن دو چیز شد ، بر زن واجب است طلاق را انتخاب کند، مگر اینکه طلاق، برای زن موجب حرج ومشقتی گردد که عادتا و عرفا قابل تحمل نیست ، در این صورت زن می تواند به مقداری که ضرورت دارد حجاب شرعی را رعایت نکند .(رساله استفتائات شرعی عربی جلد ۲ صفحه ۱۹۵ و۱۹۷)

البته ایشان ترک حجاب را هم گناه صغیره می داند و اصرار بر آن کبیره می شود و وعده عذاب اخروی داده شده ( نه عذاب یا مجازات دنیوی)

لو كان ترك الحجاب من الكبائر فان الكبائر هي ما اوعد عليه النار ولو قلنا بان ترك الحجاب من الصغائر فان الاصرار على الصغائر من الذنوب يجعلها من الكبائر كما ورد في كتاب الامام الرضا للمأمون حيث جعل الاصرار على الصغائر من الذنوب من الكبائر وبالتالي تكون المصرة على ترك الحجاب ترتكب كبيرة وهي الاصرار وبالتالي هي ممن اوعدت بدخول النار .

https://almojib.com/ar/question/393271

[8] – در سال ۱۹۹۹ «قانون مجازات خریداران سکس» در سوئد به تصویب رسید. پس از آن در سال ۲۰۰۹ در نروژ و ایسلند نیز قانون مجازات مشتریان تن‌فروشی تصویب شد. در سال ۲۰۱۱، مجلس ملی فرانسه نیز قانون منع سیستم تن‌فروشی را به تصویب رساند. در فرانسه با الگوبرداری از تجربه سوئد، خریداران سکس جریمه خواهند شد. بنا بر این قانون، مشتریان زنان تن‌فروش در فرانسه ۱۵۰۰ یورو جریمه می‌شوند و در صورت تکرار این جرم، جریمه آن‌ها تا بیش از سه هزار و ۵۰۰ یورو افزایش می‌یابد.

طرح استفاده شده از اقای هادی حیدری، هنرمند خلاق است.

نوشته شده توسط
عمادالدین باقی
دیدن همه یادداشت ها
گذاشتن پاسخ

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

In order to use the Instagram feature, please install and activate Meks Instagram Widget plugin .

نوشته شده توسط عمادالدین باقی