#عمادالدین_باقی
📜سرمقاله روزنامه سازندگی،ش۱۶۵۴چهارشنبه ۱۶ اسفند۱۴۰۲
✍️ما ضمن نگرانی از گسترش فقر، بیکاری و فساد در جامعه خود، دست اندازی به حق تعیین سرنوشت و چندمرحله ای کردن و استصواب در انتخابات، تهدید آزادی بیان، پایمال شدن قوانین دادرسی عادلانه و دفاع از حقوق زندانیان، نگرانی از آمار اعدام ها و بسیاری از مسائل دیگر، باور داریم که مسائل ملی می توانند به جامعه جهانی سرریز شوند چنانکه انبوه پناهندگان سوری و اوکراینی چندین کشور را درگیر کرده است. همچنین مسائل ملی می توانند به عاملی برای زنجیره نابودی بشر تبدیل شوند و جهان را تا آستانه فروپاشی ببرند.(مانند ترور ولیعهد اتریش که منجر به جنگجهانی شد، ۱۱ سپتامبر و دهها مثال دیگر).
لزوم گفتن و نوشتن و نقد و ارائه راه حل درباره مسائل ملی نیز جزو اولویت های ما است، اما نمی توانیم به عذر این اولویت ها نسبت به مسائل کلانی که موجودیت بشر را به مخاطره می افکنند بی تفاوت باشیم به ویژه که بالاترین اولویت ما انسانیت و کرامت و حقوق عام بشری است. با همین منطق است که نمی توانیم به بهانه آنچه در کشور خودمان می گذرد نسبت به جنایات هولناک صهیونیست ها در غزه که هفتاد سال است جریان دارد یا جنایت حکومت پوتین علیه مردم اوکراین بی تفاوت باشیم.
در یادداشت های پیشین، جدا از عوامل خارج اختیار بشر به عواملی که آفریده بشر است مانند جنگ ها، سلاح های اتمی و میکربی، بیماری های نابودگر فراگیر، بحران محیط زیست و…سخن گفتیم اما از عوامل فرهنگی ای که می توانند عامل شتاب زای این تهدید باشند نیز نباشد چشم پوشید.
در سالهای گذشته دیدهایم که هر از گاهی یک روز را به عنوان روز جهانی اعلام کرده اند که بعضی از سوی سازمان ملل است و بعضی از سوی نهادهای دیگر. فهرست مناسبت ها را که بنگرید در بعضی موارد موجب شگفتی می شود. البته مناسبت های فاخری چون روز مبارزه با سانسور، روز دموکراسی، روز جهانی ریشه کنی فقر، روزجهانی کودک و روز جهانی سلامت جنسی وجود دارد ولی در حالی که با کمال تعجب، جای روزهایی برای بسیاری از حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین در مناسبت های جهانی خالی است اما روزهایی مانند روز جهانی سیرابی و روز جهانی فلافل و…هم در تقویم مناسبت ها دیده می شود.
سازوکار تعیین این مناسبت های جهانی خود نیازمند تحقیق و نقد است و هنگامی که«روز جهانی بدون فرزند» را دیدم دیگر برایم خیلی حیرت انگیز بود زیرا اساساً حقوق بشر یعنی تمام حقوقی که به کرامت و سلامت و زندگی و رفاه انسان کمک می کنند اما در زمانی که بعضی از کشورها نرخ رشد جمعیت شان منفی شده و بخاطر افول جمعیت شان، به شدت از نظر امنیتی و بقای نوع احساس خطر می کنند، قرار دادن این روز به عنوان یک مناست جهانی، یعنی اساسا موضوع حقوق بشر را حذف کردن زیرا در نهایت، دیگر بشری نمی ماند که حقوقی برای آن متصور باشیم.
حقوق بشر برای حفظ بشر است اما به اسم دفاع از بشر و احترام به خواست بشر، مناسبتهایی را مقرر میکنند که غایت آن حذف بشر است. این که افرادی ممکن است به هر دلیلی تصمیم بگیرند فرزند نیاورند، یک مسئله شخصی و حق انتخاب فردی است. هیچ کس نمی تواند کسی را مجبور به فرزند داشتن کند اما اگر این «انتخاب شخصی» را به امری اجتماعی بدل کنیم و آزادی انتخاب و تصمیم گیری را بهانه ترویج روز جهانی عدم بچه داری کنیم، روز جهانی بدون بچه، تولید «فشار هنجاری» کرده و نوعی اجبارسازی نامستقیم است زیرا اگر اجبار به فررند آوری نادرست است، تعیین چنین روزی که اجبار فرهنگی و روانی ایجاد می نماید و فرزند نیاوردن را تبدیل به هنجار مینماید نیز روی دیگر سکه است.
آیا ما برای دهها و صدها تصمیم و انتخاب کاملاً شخصی و خصوصی افراد به عنوان حق انتخاب فردی نیز روز جهانی مقرر می کنیم که برای این یکی مقرر می کنیم؟
اساسا زاد ولد تابع سازوکارهای پیچیده و شبکه ای از عوامل غریزی، جنسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و با دستور و امریه و فشار و مقرر کردن روزها و مناسبت ها نمی توان آن را مهندسی کرد چنانکه برخی در ایران بدون توجه به این نکته، نسخه ازدیاد جمعیت می پیچند و راهبردهای کلان متناقض با ان را هم دنبال می کنند و همواره نتیجه معکوس می گیرند.
بدون شک چنین نیست که فلسفه ازدواج، منحصرا توالد و تناسل باشد بلکه نیروی اصلی آن، ارضای مشروع غریزه جنسی بوده و یکی از شئون عالی و انسانی آن بقای نسل است. این نه تنها یک دیدگاه حقوق بشری بلکه دیدگاهی مذهبی نیز هست، چنانکه علامه طباطبایی می گوید: « اگر ملاک توالد و تناسل باشد، تنها ازدواجى درست است كه به منظور توالد باشد، و ازدواج مرد عقيم و يا زن عقيم یا ازدوواج سالخورده جايز نيست و ازدواج بدون تاسيس خانواده جايز نيست. همه اين ازدواج ها جايز است، چون سنتى است قانونى و مشروع و اين سنت در بين دو طايفه مرد و زن احكامى دائمى دارد و مساله حفظ مصلحت عمومى يعنى بقاى نسل، ملاكى است غالبى، نه دائمى» (ترجمه تفسير الميزان، ج4، ص: 431). البته علامه، اینجا در ذکر مثال های فوق با بیان اینکه«پس ازدواج با دختر صغيرهاى كه به سن زائيدن نرسيده جايز نيست» بر ازدواج صغیره صحه گذاشته که گرچه در گذشته در جوامع اروپایی و آسیایی رواج داشته اما امروزه بلحاظ حقوق بشری ناپسند و ممنوع است.
جنبش آزادی جنسی که با هدایت درست می توانست عاملی برای رفع قیود غیر منطقی و مشکلات و بیماری های روابط جنسی و خدمت به نوع بشر باشد اکنون به انحراف کشیده شده و تحت پوشش حق طبیعی، به عاملی در جهت کمک به انقراض اخلاقی و انقراض نهاد خانواده طبیعی و چه بسا پایان بشریت تبدیل شده است. چنانکه «روز جهانی خودارضایی، رویدادی است که در ۲۸ماه مه هر سال و برای پشتیبانی از حق طبیعی افراد برای انجام خودارضایی برگزار میگردد. این روز آن چنان گسترش یافته که قصد دارند یک ماه را به نام ماه جهانی خودارضایی به آن اختصاص دهند».
جریان سازی های تصنعی برای«ال جی بی تی»ها و فرزندپذیری همجنسگرایان که رسما ناقض حقوق کودک است و گزارش های مصور رسانه های ینگه دنیا درباره جنبش برهنه ها (که خود مستقلا موضوع مقاله دیگری است و در زمان دیگری ارائه خواهد شد) قطعات دیگری از این پازل نگران کننده هستند. فلسفه اخلاقی که برای این پدیده ها برساخته می شوند با روش های غیرعادی تبلیغ و ترویج شده و نقد انها زیر پوشش xهراسی منکوب می شود. با دفاع از فضای آزاد نقد ایده ها و جریاناتی که از حوزه فرهنگ به تهدید امنیت نوع بشر می پردازند باید با تهدیدها نسبت به حیات جمعی بشر ربرو شد.
کانال گفتارهای باقی https://t.me/emadbaghi
وبسایت www.emadbaghi.com
اینستاگرام https://instagram.com/emadeddinbaghi
فیس بوک https://facebook.com/Emadbaqi