روزنامه هم میهن دوره سوم شماره ۲۹ چهارشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ صفحه ۱ و 5
هم میهن: حقــوق بشــر« ازجمله حقوقی تعریف می شــود که در ســده های اخیر درباره ضرورت آن بحث بســیار شــده و طراحــان و حامیانش آن را اساسی ترین و ابتدایی ترین حقوقی عنوان می کنند که انسان باید از آن بهره مند شود. طی دهه های اخیر حقوق بشر با پسوند اسلامی نیز به میان آمده است که جوامع و کشورهای اسلامی بر اهمیت آن تاکید بسیار دارند و بنا بر اعلامیه ای که در این زمینه منتشر کرده اند، این نوع حقوق بشــر را ضرورت و نیاز اصلی جامعه بشری در مقابل حقوق بشــر زاییده جوامع روشنفکری غرب می دانند. درباره نسبت «حقوق بشر اسلامی» به «حقوق بشر» گفتگویی با عمادالدین باقی، فعال حقوق بشر انجام داده ایم که در ادامه می آید:
مفهوم حقوق بشر اسلامی تا چه اندازه درست هست؟ آیا حقوق بشر در ادیان مختلف تفاوت می کند؟
وقتی عنوان حقوق بشر اسلامی مطرح میشود اولین سوالی که پیش میآید همین است که شما پرسیده اید. اساسا عنوان حقوق بشر اسلامی دارای دو اشکال جدی است. اولا عنوانی کاملا انفعالی و ناشی از ضعف و ثانیا پدیده ای کاملا سیاسی است زیرا کشورهای اسلامی در برابر انتقادات مکرر دنیای غرب در مورد حقوق بشر و حاکمیت دیکتاتوری و بی قانونی در اغلب این کشورها حقوق بشر اسلامی را به عنوان یک سپر دفاعی برای خودشان ساختند هرچند در آخرین سند حقوق بشر اسلامی سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی کوشیدند از آن فاصله بگیرند.
مفهوم حقوق بشر اسلامی بیانگر نفی زیرکانه حقوق بشر به صورتی موجه است یعنی می خواهد بگوید آنچه به عنوان حقوق بشر در دنیا شناخته می شود را حقوق بشر واقعی نمی دانند و چیز دیگری را قبول دارند که حقوق بشر واقعی است و آن حقوق بشر اسلامی است. جالب آنکه اغلب مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر را در سند حقوق بشر اسلامی می آورند اما آنجا که با منافع قدرت اصطکاک دارد با تبصره هایی از اثر می اندازند.
حقوق بشر، حقوق بشر است بدون پسوند. البته در نقطه مقابل هم مدعیان حقوق بشر هستند که تفسیر های من درآوردی از حقوق بشر ارائه کرده و ناهنجاری هایی را به اسم حقوق بشر جا زده اند که با اصول و بنیاد های حقوق بشری در تضاد است و همان بلایی را سر حقوق بشر آورده اند که از طریق تفسیر دین بر سر دین آمده است اما راه رفع مشکل این است که این تفسیرهای ضد حقوق بشری را نقد کنیم نه اینکه حقوق بشر دیگری خلق کنیم که آن را تضعیف کند و این گوهر گرانبهای بشری را در انحصار دیگران بگذاریم. اگر اگاهی از تاریخ اندیشه حقوق بشر داشتند میفهمیدند که حقوق بشر اولا تنها محصول تمدن غرب نیست و یک دستاورد بشری است و ثانیا فرامذهبی بوده و پسوند بردار نیست. با این پسوند گذاری ها در واقع اصل حقوق بشر بی اعتبار می شود زیرا اگر پیروان هر مذهب و فرقه ای پسوند آیینی خود را به آن بزنند و حقوق بشری تابع اصول مذهبی و فرقه ای هر کدام بسازند دیگر حقوق «بشر بماهو بشر» نیست حقوق بشر پیروان آن آیین است و در نتیجه حقوق بشر هم به تعداد مذاهب و ادیان و فرقه ها در آمده و خودش عامل اختلاف جدیدی می شود. در این مورد مطالعه آخرین درس های خارج ایت الله منتظری که تحت عنوان« حقوق بشر یا حقوق مؤمنان» تنظیم و منتشر کردم و خود درس ها هم به صورت کامل تحت عنوان«حقوق انسان و سب و بهتان» منتشر شده است مفید است.
یکی از منتخبان جایزه قوه قضاییه برخی فعالان فلطسینی هستند. به نظر شما اهدای جایزه ای به نام حقوق بشر اسلامی، تا چه اندازه می تونه به بهبود زندگی مسلمانان فلسطینی کمک کنه؟
در مقابل شیوه اعطای جایزه توسط نهادهای دیگر که به جهان سوم یا نظر ندارند یا اگر نظر دارند تحت تاثیر لابی ها یا معیارهای سیاسی است طبیعتاً به وجود آمدن نهادهایی که پتانسیلهای داخلی و منطقه ای را بشناسد و حمایت و تقویت کند کار ارزشمندی است و از این جهت باید حمایت شود و قطعا اگر مشکلات مورد نظر در این کار به ویژه مشکل اعتباری، رفع شود تاثیرات مثبت هم خواهد داشت اما وقتی به لیست برندگان جایزه حقوق بشر قوه قضاییه نگاه می کنیم معلوم می شود که این کار بیشتر یک کار سیاسی و ایدئولوژیک است چون بعضی از آنها هیچ کار حقوق بشری ویژه ای انجام نداده اند، بعضی شان از منظر حقوق بشری نمره لازم را کسب نمی کنند. بعضی ها از جنبه نمادین کار خوبی است مثل شیرین ابوعاقله ولی آیا اگر او در تیراندازی صهیونیست ها شهید نمی شد بازهم برنده این جایزه می شد؟ یا نوه ماندلا انتخاب می شود که اعتبار او و ارتقای مقامش در کشورشان بیشتر بخاطر انتساب به پدربزرگش است و افتخار خود او هم همین است ولی آیا مشی و مرام و سلوک سیاسی ماندلا و حتی نوه اش را نسبت به فرقه ها و ادیان و دگر اندیشان و شیوه حکمرانی و قضاوت قبول دارید؟ شیرین ابوعاقله و مندلا بخاطر حمایت از فلسطین و انصاری بخاطر مدرسه کودکان روهینگیایی انتخاب می شوند ولی ایا مدافعان حقوق مسلمانان چین که زیر ستم های وحشیانه ای بدتر از فلسطینی ها هستند هم برنده جایزه می شوند؟ ایا جایزه حقوق بشر قوه قضاییه اینقدر استقلال از حکومت دارد که به مدافعان حقوق بشر چینی هم جایزه بدهند؟ نگاهی به لیست اهدای جوایز در هفت دوره نشان می دهد در بعضی موارد هم خودشان به خودشان جایزه داده اند و یا غیر از جایزه و در تجلیل و تقدیرها، از کسی تجلیل می شود که کتاب نوشته به اسم فلسفه حقوق بشر در حالی که محتوای کتاب در نفی پایه های بنیادین حقوق بشر است.
به گمان من حالا که این کار شروع شده اگر اقداماتی به منظور حرفه ای شدن اهدای جایزه انجام شود می تواند نتایج مطلوبی به بارآورد و کمکی به پیشرفت حقوق بشر کند وگرنه اینهم تبدیل به یکی از تشریفات بی خاصیت و نمایشی دولتی خواهد شد.
قوه قضائیه ایران، به عنوان یک نهاد حکومتی، تا چه اندازه متولی خوبی برای برگزاری چنین همایش و چنین جایزه ای است؟
اشکالی ندارد که یک دستگاه دولتی بخواهد جایزه حقوق بشر بدهد اما اولین و فوری ترین کاری که باید انجام دهد اعتباربخشی به جایزه است. در فرانسه هم کمیسیون ملی حقوق بشر فرانسه وقتی برندگان خود را تعیین می کند نخست وزیر این کشور جایزه را اهدا می کند اما داوران این جایزه و سازوکارهای آن کاملاً مدنی است و کمیسیون ملی حقوق بشر فرانسه و جایزهاش مورد تایید و حمایت نهادهای مستقل حقوق بشر داخلی این کشور و بین المللی هستند.
مشکل بزرگ قوه قضاییه فرایند اعتبار بخشی است که فکر میکنند اگر خودشان و کارمندان و رسانه های حکومتی دور هم جمع شوند و تعریف و تمجید کنند این امر تحقق یافته است و کاملاً چشم خود را به روی اعتباربخشی بیرونی در خود جامعه می بندند. اما این فرایند اعتبار بخشی عملی نمیشود چون اساساً اجازه پیدایش نهادهای مستقل حقوق بشری در داخل که رویکرد انتقادی هم داشته باشند داده نمی شود که آنها بخواهند چنین نقشی را ایفا کنند.
یکی دیگر از ضروریات فرایند اعتبار بخشی اصلاح رویه ها در خود قوه است. قوه قضاییه اگر میخواهد جایزه حقوقبشری بدهد بهترین جایزه حقوق بشری این است که به گونه ای عمل کند که شهروندان و حتی دگراندیشان از آن خشنود باشند. همین الان کمیته حقوق بشر قوه قضاییه اینقدر که به دفاع از افراد خاصی در خارج از ایران می پردازد در داخل کاری نمی کند. سنتی که جواد لاریجانی پایه گذاشت و این کمیته هنوز در اسارت آن سنت سیئه است این بود که کمیته حقوق بشر قوه قضاییه تبدیل به توجیه گر کارهای قوه قضاییه و حتی احکام نادرست ان در برابر انتقادات مراجع بین المللی باشد. جالب است که بارها از احکامی دفاع کرده که بعدا در مراحل قضایی و فرجام خواهی در خود قوه قضاییه نقض شده است. اگر همین کمیته حقوق بشر قوه قضاییه به دفتر و مرجعی برای تظلم خواهی در داخل تبدیل می شد و واقعا پیگیری و رسیدگی عاجل می کرد و تلاش خود را برای بهبود وضعیت حقوق بشر در داخل در مواردی که محل نزاع و انتقاد است می گذاشت خودش بهترین جایزه به مردم بود و شایسته دریافت جایزه توسط نهادهای حقوق بشری مستقل می شد. وقتی عده ای اینقدر به اسلام دلبستگی دارند که حقوق بشر را هم اسلامی می کنند انتظار می رود لااقل به همان اسلام، پایبندی داشته باشند. از آیین حکمرانی امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر که بگذریم یکی از آموزه های مهم اخلاقی اسلام این است که مؤمن بیش از آنکه نگاهش به بیرون باز شود باید به درون خود باشد اما در حال حاضر رسانه های قوه قضاییه و کمیته حقوق بشر قوه بیشتر چشم شان به بیرون و موارد نقض حقوق بشر در کشورهای دیگر باز می شود و پیوسته بسته حقوق بشر درباره وخامت حقوق بشر در کشورهای دیگر منتشر می کنند که البته مفید است ولی آنها در مجموع وضعیت شان اگر بهتر از ما نباشد بدتر از ایران نیست ولی شما نمی بینید درباره موارد نقض حقوق بشر در داخل بسته حقوق بشر بدهند و حرفی بزنند یا تمرکز خاصی در رسیدگی به تظلم ها به ویژه درباره زندانیان سیاسی و عقیدتی داشته باشند که شاخصی برای سنجش وضعیت عدالت است. رفتار با مخالف و منتقد و دگراندیش، بهترین شاخص راستی آزمایی است.
کانال گفتارهای باقی https://t.me/emadbaghi
وبسایت emadbaghi.com
اینستاگرام https://instagram.com/emadeddinbaghi
فیس بوک https://facebook.com/Emadbaqi