عمادالدین باقی
(روز شنبه، لحظاتی پس از نوشتن این یادداشت محزون دچار حمله شدم و کارم به اورژانس کشید و به ناچار با تأخیر و در بستر تقدیم می شود. این در حالی است که رنج این گرفتاران برایم تازگی ندارد اما با خانواده هایی که برایشان ناشناخته است چه می کند؟ و چه آسیب هایی در پی می آورد؟)
خبر تعجب انگیز بازداشت مهدی حاجتی عضو شورای شهر شیراز به بهانه توییتی درباره دو بازداشت بهایی (که نوشته اش از نظر حقوقی کاملا درست و قابل دفاع بود) را دیدم اما هرچه کردم نتوانستم درباره اش چیزی بنویسم،چون به اقتضای کار و دغدغه ام نمی توانم آن را مجرد ببینم و هنگامی که در یک زنجیره می نگرم امید به سودمندی این نوشتن ها را از دست می دهم. این بازداشت گویی حلقه ای از یک زنجیر است. زنجیری که هرچه بلند شود برای هرکسی (حتی بافنده اش) می تواند خطرساز باشد.
قنبری معلمی که پس از چندسال زندان، حکمش نقض و آزاد شد اما با اعتراض دادستانی دوباره به15سال تبدیل شد و همین چند روز به خانه اش ریختند برای بازداشت.
نرگس محمدی پس از دوسال نیم حبس و عمل صفرا 3 روز به مرخصی آمد و بازگردانده شد، عبدالفتاح سلطانی پس از 7سال و نیم حبس بخاطر داغ درگذشت دختر جوانش به مرخصی آمد و با وجود اینکه مدت هاست شرایط قانونی آزادی را داشته اما به او گفته اند به زندان بازگردد و با این کار عواطف عمومی را جریحه دار می کنند، کسری نوری و محمدشریفی و چندتن دیگر یکماه است خانواده هایشان هیچ خبری از انها ندارند و ازشدت نگرانی قلب شان دارد از سینه بیرون می زند، تعدادی از زنان درویش با وجود بیماری و ضرورت های درمانی درزندان بسر می برند و مجموعا دهها درویش در بند هستند و کاش می شد نام تک تک شان را ببرم.
دانشجویان زندانی و معلمان زندانی که حقیقتا به عنوان کسی که در جریان جزییات پرونده بسیاری از انها هستم با قاطعیت اعلام می کنم از نظر حقوقی مستحق این احکام نیستند و حاضرم با هرکس مایل باشد درباره این موارد به نحو جزیی و مصداقی مناظره کنم حتی مناظره ای در جمع محدود و غیر رسانه ای.
درباره مادران زندانی هیچ انعطافی حتی دست کم در حد مرخصی نشان داده نمی شود، بازداشتی های محیط زیستی ها که افکار عمومی و عده ای از مسئولان کشور آنها را بی گناه می دانند ماه هاست همچنان در بازداشت بسر می برند و به هیچ اعتراصی گوش داده نمی شود، فرهاد میثمی که فارغ از درستی یا نادرستی عملش، اما شیوه مواجهه با او قطعا قابل دفاع نیست و در اعتصاب است، وکلای زندانی با وجود اینکه که شأن وکیل از نظر عرف و شرع همتای قاضی است و اگر جرمی مرتکب شده باشند باید رسیدگی به آن با رعایت دقیق تشریفات دادرسی عادلانه صورت گیرد نه اینکه در خانه و خیابان بازداشت شوند و بعد به پرونده رسیدگی شود،
تعداد زیادی از افراد دیگر، که ذکر نام تک تک شان، این نوشته را طولانی خواهد کرد و برای ازقلم افتادن نام شان پوزش می خواهم،
چهارطلبه ای که بخاطر بلند کردن پلاکاردی با استعاره استخر فرح، می توانستند احضار شوند اما با چشم بند و دستبند ولو برای مدتی خیلی کوتاه بازداشت شدند، نوجوانانی که در سن 16-17 سالگی مرتکب جرم شده اند اما برخلاف کنوانسیون حقوق کودک که ایران امضا کرده به اعدام و ابد محکوم شده اند، زندانیان زیادی که می توانند با اجرای قانون آزادی مشروط، به آغوش خانواده ها بازگردند و همچنان در زندان مانده اند و خانواده های شان در معرض آسیب های بیشترند و….و این رشته سری دراز دارد و هرچه به عقب بازگردیم پربرک و بارتر می شود.
وقتی در پیام ها می دیدم که آورده اند امروز( شنبه7مهر) روز هفت هاست 7/7/97 و عدد 7 خوش شانسی است و…نشان می داد آنقدر درها بسته شده و مردم نیاز به خبر خوش و امید، دارند که به این چیزها متوسل می شوند.
اکنون اما در شرایط تنگناهای سخت زندگی و گرانی هایی که امان مردم را بریده همه این خبرهای ناگوار،گویی حاکی از عزم و تعمدی برای به خشم اوردن مردم و اثبات بن بست و ناامیدی است.
آیا این اتفاقات بهم پیوستگی دارد و هدفمند است و ایران را نشانه رفته یا فقط ناشی از تفکر زیانبار مشت آهنین است؟ ما که گرچه در تمام دوره جمهوری اسلامی مسئولیتی نداشته و کارمند دولت هم نبودیم اما چارتکبیر زدیم یکسره بر آنچه که هست و کُنجی را گزیده ایم که در دردهای مردم سهیم شویم، اما آنانکه نه دلسوز مردم، بلکه فقط دلسوز حکومت هستند ایا نمی فهمند که این کردارها به سود حکومت هم نیست؟ من یقین دارم و می شناسم که در درون همین سیستم، افراد خیرخواهی وجود دارند که موافق این سلوک نیستند و به صلاح کشور نمی دانند اما چرا نباید آنان، راسخ تر وارد عمل شوند؟
وقتی که ازفردای برجام،هماهنگی افراطیون داخل با خارج کشور، برای به شکست کشاندن آن را مشاهده کردیم که وضع فلاکت بار اقتصادی امروز مردم یکی ازبروندادهای آن است، دور نیست که وقتی همان جریان، تلاش اروپا برای ماندگاری برجام و مقاومت در برابر اراده ترامپ( که هنوز نمی دانیم چقدر کامیاب خواهد بود) را دیده اند، می خواهند اروپا را از پنجره حقوق بشر وارد ستیز با ایران کنند که در این جبهه نیز بهبود روابط ایران با بخشی از جهان را به شکست بکشانند. چنانکه برخی امروز می گویند اگر ترامپ از برجام خارج نشده بود در موضوع حقوق بشر شانس بیشتری برای ایجاد اجماع علیه ایران به ویژه با اروپا داشت.
با توجه به اینکه یکی از ریشه های مشکلات اقتصادی کنونی ما سیاسی و عمدتا در سیاست خارجی است افراطیون می خواهند مانع از بهبود زندگی مردم شوند. این دقیقا همان چیزی است که اسراییل دنبال می کند. جالب اینکه همزمان همان فقر و گرانی را که خودشان یکی از عوامل مؤثر در پدید آمدنش بوده اند به حربه ای علیه رقیب سیاسی خود در دولت بدل می کنند. در واقع مسئله آنان رنج و محنت مردم نیست، دستیابی به قدرت تامه است.
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام emadeddinbaghi
وبسایت www.emadbaghi.com
فیس بوک Emadbaqi@