✍️ دوهفته گذشته در عین درد شدید از دیسک کمر که موجب میشد سفرم بصورت خوابیده باشد اما از شیرینترین روزهای عمرم بود. پس از ۲۰ سال انتظار برای رفتن ما یا آمدن عمویم، بالاخره با آمدن ایشان همه خانواده دلشاد شدیم.
پروفسور هیبت الله باقی استاد ممتاز و برگزیده دانشگاه جورج میسن که اکنون بازنشسته از نوع Emeritus است، از نوجوانی ام، برای من نه فقط عمو، که دوست، همزبان، همفکر ومشاور دلسوز و برادری بزرگ بود که چون یک پدر مهر می ورزید و زمان های نبودنش در ایران را با نامه ها و تماس های پیوسته جبران می کرد.
هرچند که در این سفر، دیدارها و برنامههای علمی متعدد و دیدار با برخی خویشاوندان را داشت ولی فرصت با هم بودن برای ما به یک رویا بدل شده بود.دیشب بدرقه اش کردیم. فراق سخت است ولی شیرینی خاطره این دیدار تا دیدار بعدی در کام مان ماندگار است.
آن یار کز او خانهٔ ما جایِ پَری بود
سر تا قدمش چون پَری از عیب بَری بود
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
…
اوقاتِ خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
(حافظ)
سهشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ برابر با ۴ جون ۲۰۰۴