✍️ ۱۶ اردیبهشت، سالگرد درگذشت فقیه آزاد اندیش و نقّاد، صالحی نجف آبادی بود که تا آخرین روز زندگی، مغضوب ومطرود حکومت بود. ۲۵ سال پیش این خاطره را درباره او نوشتم:
«يكي از روحانيون درباري كه پيش از انقلاب عليه روحانيون مخالف وضع موجود از جمله آيت الله صالحي نجفآبادي فعال بود و در تخريب و گرفتاري آنان مي كوشيد، پس از انقلاب محكوم و خلع لباس شد و در خانهاي در دامنههاي البرز در شمال تهران كنج عزلت گزيد. آيتالله صالحي نجفابادي به قصد پرسش و ديداري با او، نشاني اش را به هر نحوي بود پيدا كرد و نزد او رفت. او از اين ديدار غافگير و متعجب شد. آقاي صالحي گفت: من با شخص تو كه يك انسان هستي دشمني ندارم با فكر تو مخالفم. مقصود از خاطره فوق آن است كه ميتوان با كسي دوست بود اما انديشهاش را نقد كرد و مخالفت ورزيد. نقد و دشمني سنخيتي با هم ندارند (روزنامه جامعه، ش۱۴ سه شنبه۵ اسفند۱۳۷۶).
اگر شخصیتهایی مثل صالحی زیر بایکوت نبودند و این مرام شان ترویج شده بود امروز ما کجا بودیم؟
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
emadbaghi.com