⭕️ پرده برداری از فروپاشی هنجاری
(درباره قتل الهه حسین نژاد و ۶ دختر۱۷ ساله که پدری را کشتند)
📜 سرمقاله روزنامه سازندگی شماره ۱۹۸۷ یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۴
#عمادالدین_باقی
🔹️خبر کشته شدن الهه دختر ۲۴ ساله در اسلامشهر خیلی غمبار بود و پرده از واقعه غمبارتری بر می دارد. نوشتن درباره اش توان می خواهد. هرکس پدر و مادر باشد می داند تحمل آن چقدر دشوار است. به خانواده اش از صمیم قلب تسلیت می گویم و چند نکته را درباره آن متذکر می شوم:
۱- در فضای مجازی ناگهان موضوعی ترند می شود که بخاطر موضوع ان تا حدی طبیعی است اما عده ای برای عقب نماندن از دیگران وارد گود می شوند و گاهی پیش از اطلاع از ابعاد قضیه قضاوت های شتاب زده انجام می دهند که ممکن است دیگران را به اشتباه بیندازند. در این فرایند گاهی خبرهای مهمی اصلا دیده نمی شوند برای مثال در همان روز خبر قتل یک پدر به دست ۶ دختر ۱۷ ساله با چاقو در نازی آباد دیده نشد چون جوی درباره آن درست نشد. نمی خواهم به شیوه جوزدگان که هر خبری داغ می شود دنبال آن بدوم اما موضوع الهه از لحاظ انسانی متقاوت است.
۲- نمی خواهم مانند آنها که تا خبر تلخی می آید ان را دلیل دیگری بر بدبینی و افسردگی خود و تحقیر ملک و ملت کنند که ای وای ما چه مردم وحشی ای شده ایم و ایرانیان از قافله اخلاق و تمدن عقب اند و… و میلیون ها انسان نیک و کار نیک شان را نمی بینند.این را می دانم که در همه جای جهان این وقایع تلخ رخ می دهند. همین سال ۱۳۹۹ خورشیدی در هند چهار مرد اعدام شدند بخاطر تجاوز دستهجمعی منجر به مرگ دختر دانشجو در سال ۲۰۱۲ میلادی که زلزله در هند ایجاد کرد. در انگلیس سارا اورارد، زن ۳۳ ساله در مارس ۲۰۲۱ توسط یک پلیس ربوده شد و مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید. ولی درمورد قتل الهه از منظر نشانه شناسی وبالینی وقتی کنار خبرهای دیگر قرار می گیرد می توان آن را نشانه یک فروپاشی هنجاری دانست.
۳- از دوسه روز قبل یک فیلم در شبکههای اجتماعی منتشر که ادعا می کرد مربوط به ناپدید شدن الهه حسیننژاد است ولی خبرگزاری فارس در واکنش به آن گزارش داد: «با یک جستجوی ساده در گوگل متوجه میشویم که این فیلم مربوط به سال ۹۷ و مربوط به ربوده شدن یک دختر جوان ۱۸ ساله در تبریز توسط خواستگارش است». اتفاقا اینکه آن دختر در ویدئوی فراگیر شده، الهه نیست، کس دیگری است قضیه را بدتر می کند. خود همین ویدئو هم یک مورد دیگر است که می توانست الهه دیگری بشود. مهم اصل «ربایش» است به هر دلیلی که باشد، چه در تهران، چه تبریز چه جای دیگر. اینکه می توان دختری را انگونه که در ویدیو دیده می شود ربود، خیلی وحشتناک است.
۴- درباره قتل الهه تا اینجا گفته شده متهم ادعا کرده می خواسته موبایل او را بگیرد و او مقاومت کرده و منر به قتل او و رها کردنش در بیابان شده است. این ادعا محل تردید است. چون: اولا روش خفت گیری و سرقت موبایل که معمولا با موتور و دونفره است فرق دارد و روش قتل الهه تناسبی با خفت گیری ندارد.
دوم اینکه بهمن فرزانه قاتل الهه، راننده اسنپ بوده و معمولا کسی که سابقه دار باشد را نهاد تایید صلاحیت کننده مجاز به معرفی به اسنپ نیست و ادعای پلیس که او سابقه دار است سوالاتی ایجاد می کند از جمله اینکه اگر سابقه دار بوده چرا به اسنپ معرفی شده است؟ اسنپ منکر اینکه او راننده اسنپ بوده نشده و فقط گقته این جنایت در مسافر کشی خارج از این پلتفرم بوده و نیز تاکید زیادی داشته که رانندگان توسط نیروی انتظامی تایید صلاحیت می شوند یعنی اگر مشکلی بوده ربطی به ما ندارد.
سوم اینکه از فرد شاغل و راننده تاکسی بعید است که از مسافر به زور موبایل بگیرد. چهارم اینکه معقول نیست برای مقامت دربرابر درخواست دادن موبایل در تاکسی متوسل به کشتن شوند. قتل در برابرموبایل؟
۵- سن قاتل الله ظاهرا خیلی کمتر از عمر جمهوری اسلامی است و او محصول تربیت در این دوران است. وقتی این موضوع اهمیت پیدا می کند که می بینیم قاتل امیر محمد خالقی دانشجوی نخبه، یک نوجوان ۱۷ ساله بود و نیز در روز ۱۳ خرداد(مقارن با زمانی که خبرکشف جسد الهه و دستگیری قاتل، شبکه های اجتماعی را تسخیر کرد) رکنا در گزارشی اختصاصی خبر داد که مدتی بود بین یک دختر نوجوان و چند نفر از دوستانش بر سر مسائل شخصی اختلافاتی پیش آمده بود تا جایی که قرار درگیری بین هم گذاشتند. روز حادثه، شش نفر از دخترهای نوجوان ۱۷ساله به همراه دو پسر نوجوان به مقابل خانه دوست شان رفته و شروع به داد و فریاد کردند. پدر که صدای سروصدا را شنیده بود، نگران شد و از خانه بیرون آمد و ناگهان درگیری بین آنها شروع شد. یکی از دخترها با چاقو ضربهای به پای پدر زد و او روی زمین افتاد سپس یکی دیگر از دخترها دو ضربه چاقو به کمرش زد و فرار کردند و آن پدر کشته شد. نمونه های فراوان دیگری از خشونت و قتل به دست نوجوانان نیز وجود دارد که نشان می دهد سن ارتکاب جرم خطرناک چقدر پایین آمده است. این که نشانه شکست مطلق و وحشتناک سیستم آموزشی و تربیتی و نهاد خانواده و کل حاکمیتی است که با وعده اخلاق و معنویت بر سر کار آمد. اکنون این وقایع دیگر از زنگ خطر گذشته و وارد چرخه نابودگری شده است.
در یک جامعه توسعه یافته به محض رخ دادن چنین حوادثی بیش از آنکه نهادهای مجازات کننده فعال شوند، نهادهای پژوهشی، پیشگیری کننده و قانونگذار بسیج میشوند تا عمق مسئله را دریابند و چاره ای فوری برای جلوگیری از تکرار آن بیندیشند و به نظرات متخصصان علوم اجتماعی ولو اینکه به زیان خودشان باشد تمکین میکنند.
📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com