مجله صدا شماره 113 شنبه16 اردیبهشت 1396 ص 88-85
ـ نشر سرایی با چه ایده و هدفی و در چه شرایطی شکل گرفت و در ابتدا با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
انتشارات سرايي در اواخر سال ١٣٧٨ تشكيل شد كه محصول دلايل متعددي بود . آشنايي من با اين صنعت با نشر تفكر شروع شد زيرا ده سال قبل از آن يعني سال ١٣٦٨بعد از عزل آيت الله منتظري اين نشر بوسيله آقاي باقي تاسيس شد .كه توسط ايشان وآقاي سعيد منتظري مديريت مي شد. دلايل وانگيزه هاي تشكيل آن را بايد از زبان خودشان شنيد كه جالب هستند. البته كار نشروفعاليت در حوزه نشر، در چهار چوب حرفه اصلي ايشان كه در آن زمان كار پژوهشي وتدريس در دانشگاه بود، قرار نداشت و انتشارات تفکر هم عمدتا رویکرد فرهنگی داشت نه اقتصادی و به دلیل چاپ کتاب های آیت الله منتظری که عموما با مجوز وزارت ارشاد بود توقیف شد. مدت زیادی گذشت و گرچه چاپ کتاب های ایت الله منتظری توسط ناشران مختلف دنبال شد ولی خلاء وجود آن احساس می شد. ولي آنچه كه انگيزه اصلي من در تاسيس نشر گرديداوضاع وشرايط زمان تاسيس بود. در آن زمان يادم است كه وقتي روزنامه هاي خرداد وفتح توقيف شدند، موسسه اي كه داراي پرسنل زيادي بود در معرض فروپاشي قرار گرفته بود، و هنوز روزنامه اي براي چاپ نبود وفضاي پس از توقيف فله اي وگسترده مطبوعات هم اجازه براي انتشار روزنامه جديد را نمي داد.لذا ما كه از قبل انگیزه كار مطبوعاتي وكتاب داشتيم در فكر راه اندازي انتشارات ديگري افتاديم.
اين مقطع براي اينكه چرخ توليد آن مؤسسه متوقف نشود، امتياز جامعه نو را كه بنام خودم بود به آنجا بردم ومجوز انتشارات سرايي راهم گرفته و با اين دو كار آن موسسه را ادامه داديم،تا گامي ديگر وفرجي بزركتر پديد آيد.
موسسه اسپانسر شد وآغاز دادگاه ها وزندان رفتن آقاي باقي، مجبور بودم با توجه به همه مشكلات بوجود آمده، باحضور فعال ومديريت مستقيم خودم نشر را بگردانم كه واقعا دوران شيرين و موفق كاري من هم در حوزه نشر بوده اما متاسفانه متوجه شديم اسپانسر، ما را در جريان گردش مالي قرار نمي دهد واختلافاتي بروز كرد كه مجبور به جدايي شديم ودرآمدهاي نشر هم از سوی آن موسسه و اسپانسر مصادره شد.
در چنین شرایط سختی بدون هیچ توجیه قانونی و با اعمال بعضی فشارها مجله جامعه نو لغو امتیاز شد با وجود اینکه بلافاصله پس از ان دادگاه مطبوعات مجله جامعه نو را تبرئه کرد. انتشارات هم با توجه به دست خالی و غصب درآمدهایش با دشواری به فعالیت خود ادامه داد تا اینکه احمدی نژاد سکان دولت را به دست گرفت و در این شرایط سخت ضربه نهایی را به ما وارد کرد.
ـ در دولت گذشته نشر سرایی با مشکلاتی روبهرو شد و چند سالی اجازه فعالیت نیست. این ممانعت چرا اتفاق افتاد و چگونه برطرف شد؟
در همان ماه های اول که دولت نهم روی کار آمد و درست در زماني كه ما نیاز داشتیم بعضی لطمه هایی که خورده بودیم را جبران کنیم با ضربه دولت جدید مواجه شدیم. پروانه ما تمدید نشد و به عبارتی لغو شد. به هر قسمتی می رفتم جواب روشنی نمی دادند و از سر خودشان باز می کردند و به مسئول دیگری پاس می دادند. به آنها می گفتم انتشارات سرایی اولا کتاب های مذهبی چاپ می کند آنهم در شرایطی که جامعه بر اثر عملکردهای مدیریتي کشور از این مباحث گریزان شده است دوم اینکه تمام کتاب های مان با مجوز ارشاد چاپ شده و سوم اینکه ما تا حالا حتی یک تذکر هم از طرف ارشاد يا اتحاديه نداشته ایم. بالاخره یک نفرشان به ما گفت به حراست مراجعه کنید. من به آنجا رفتم. با شخصی که دارای مسئولیت بود صحبت کردم و گفتم ما چه تخلفی داشتیم که پروانه مان لغو شود. او خنديد وگفت چه تخلفی بالاتر از اینکه شوهر شما باقی است. در زمانی که روزنامه ها توقیف و مجله من هم لغو امتیاز شده بود یک ضربه اقتصادی از شریک و اسپانسرمان خورده بودیم این ضربه هم خیلی سنگین بود. به این ترتیب تا 9 سال نتوانستیم کار کنیم که نزدیک به 8سال دو دوره احمدی نژاد بود و فرایند اخذ پروانه مجدد ،در دولت جدید هم یکسال طول کشید. اما به نظر من این قدر نشناسی است که فراموش کنیم در دولت جدید هرچند به نظر من فقط توافق برجام برای قبولی اش کفایت می کند اما ناشران زیادی که تعطیل شده بودند با عنايت معاونت فرهنگی ارشاد احیا شدندو شغل هایی ایجاد شد و نویسندگانی که به ناحق و غیر قانونی درلیست سياه بودند توانستند دوباره مجوز کتاب های شان را بگیرند.
– آیا در دولت روحانی هم مشکلاتی بوده است؟
در دولت آقای روحانی امنیت ناشر بیشتر شده است. خوشبختانه به نظر می آید مانند گذشته «بلک لیست» برای نویسنده و ناشر ندارندو سعی می کنند حقوقی تر رفتار کنند اما فشارهای فراقانونی بر وزارت ارشاد و انفعال و احتیاط زیاد در ممیزها باعث می شود کتاب هایی که برای اخذ مجوز به وزارت ارشاد داده می شود مدت زمان طولانی معطل بررسی و صدور مجوز شود و گاهی فرایند مشروط کردن و رفع اشکالات آن را طولانی تر می کند. برخی اشکالات وجهه قانونی ندارند و برای متقاعد کردن اداره مربوطه، رفت و آمدهای وقت گیر و دشواری ملاقات با دست اندرکاران وجوددارد. راه اندازی سیستم «توکن» که از کارهای خوب دوره جدید در دولت روحانی است از یکطرف باعث صرفه جویی در بعضی رفت و آمدها و هزینه ها شده و از طرفی اگر قبلا دسترسی مستقیم و تعامل و توضیح نویسنده و ناشر برای رفع بعضی سوءتفاهمات و اصلاحات غیرقابل قبول و تسریع در انجام کار وجود داشت حالا به بهانه اینکه فقط از طریق «توکن» کارها انجام می شود، امکان تعامل و رفع این مشکلات ضعیف شده است. حالا که متاسفانه ناشران با حذف ممیزی مخالفت کرده اند شیوه ممیزی که دارای اشکالات زیادی است باید با همفکری ناشران و نویسندگان تصحیح شود. چون کتاب های بعضی ناشران با حساسیت بیشتری بررسی می شود فرایند صدور مجوز طولانی می شود به نحوی که قدرت زمانبندی و برنامه ریزی برای انتشار تعداد مشخصی از کتاب در یکسال را از ناشر سلب می کند. با توجه به اینکه اگر ناشری از تعداد معینی کتاب در سال کمتر چاپ کند ادامه فعالیت اش توجیه اقتصادی ندارد، این اتفاق علاوه بر زیان های اقتصادی که برای انتشارات ایجاد کرده و اجازه نمی دهد تراز تولید و و در آمد و هزینه مقرون به صرفه شود و ناشر بتواند سهم کتاب چاپ شده خود را طبق مقررات ارشاد پر کند ادامه فعالیت اش هم با مشکلات مواجه می شود.
ـ فرآیند و معیارتان در انتخاب کتاب برای انتشار در حوزههای مختلف به چه صورت است و از گذشته تا کنون چه تغییراتی داشته است؟
حوزه فعالیت ما کتاب های مذهبی، تاریخی و سیاسی است. علاوه بر کتاب های آیت الله منتظری، کتاب های نویسندگان زیاد دیگری را هم چاپ می کرد اما دامنه کار ما را آثار روشنفکری مذهبی تشکیل می داد و معیار اصلی ما تازگی و مفیدبودن اثر در این حوزه بود. البته با گذشت زمان معیارهای ما عام تر شده و اگر کتابی در دامنه وسیع تری قرار گیرد ولی مفید باشد و خرج خودش را در بیاورد برای چاپ انتخاب می کنیم.
ـ اگر چه اغلب ناشران ناشران در حوزههای مختلف فعالیت میکنند، اما معمولاً فعالیتشان در یک حوزه برجستهتر است. برخی ناشران در حوزة ادبیات مطرح هستند و برخی دیگر در حوزة تاریخ و… بر این اساس و با توجه به کتابهایی که نشر سرایی منتشر کرده آیا میتوان گفت که تمرکز اصلی شما در حوزة اندیشة دینی است؟
بله من در پاسخ سوال قبلي به اين مورد اشاره داشتم. اگر گفته شود تمرکز ما در حوزه روشنفکران و نواندیشان مذهبی است شاید دقیق تر باشد چون ازهمین نویسندگان علاوه بر تولیدات شان در زمینه اندیشه دینی نوشته های شان در زمینه تاریخ و سیاست هم چاپ شده است. حالا از این محدوده هم فراتر رفته و اگر کتابی در هر حوزه ای از علوم انسانی اما مفید باشد و خرج خودش را در بیاورد موضوع کار ما قرار می گیرد ولی همچنان آثار متعلق به پزوهشگران و روشنفکران مذهبی در مجموعه کارها یما ن برجسته تر است.
ـ طراحی جلد برای ناشران اهمیت ویژهای دارد و اغلب از یونیفرمهای خاصی استفاده میکنند و خواننده به محض دیدن جلد کتاب میتواند تشخیص دهد که کتاب مربوط به چه ناشری است، اما نشر سرایی این نکته را در آثار منتشر شده خود رعایت نمیکند و در طراحی جلد کتابهای شما نوعی تشتت دیده میشود؛ آیا در این زمینه برنامه خاصی دارید؟
البته داشتن یونیفروم یک امر ضروری و یا یک امتیاز نیست بلکه امری سلیقه ای است. در دنیا هم عده ای ازناشران معتبر یونیفورم ندارند. بعضي از طراحان معتقدند داشتن یونیفورم دست طراح را می بندد و نداشتن یونیفورم مجال خلاقیت را برای طراح بیشتر می کند و تنوع و جذابیتی به کار می دهد ولی داشتن یونیفورم به شناسایی شدن کتاب ها بيشتر کمک می کند. ما در دوره جدید فعالیت خود، به طراحان مختلفی سفارش داده ایم یونیفورمی طراحی کنند که یک چارچوبي کلی و ثابتی برای شناسایی نشر داشته باشد هم در داخل ان امکان طراحی های متفاوت برای هر کتاب داشته باشد و نمونه های مختلفی به ما داده اند اما هنوز نتوانسته ایم به طرح مطلوب خود برسیم. اگر پیشنهاد خوبی ارائه شود استقبال می کنیم.
ـ طی چند سال اخیر شاهد افت شدید تیراژ کتابها بودیم. این پارادوکس چگونه قابل حل است که ۹ یا به تعبیری ۱۱ هزار ناشر در کشور هستند، اما تیراژ کتاب ۲۵۰، ۵۰۰ و در بهترین حالت ۱۱۰۰ نسخه است و سرانه مطالعه زیر ۱۰ دقیقه شما به عنوان یک ناشر علل اصلی این مسأله را چه میدانید؟ شما به عنوان ناشر چه تدبیری اندیشیدهاید که دلزدگی مردم نسبت به کتاب خواندن کاهش یابد؟
رفتار مردم در زمینه کتاب ریشه در فرهنگ شفاهی ما دارد و اینکه افراد حاضر نیستند برای به دست آوردن متاعی حتی متاع آگاهی زحمت بکشند و هزینه کنند. من اين را قبول دارم که مردم قدرت خرید ندارند و بخشی از جامعه غم معاش دارد اما بسيار شاهد بوده ایم كه در همين قشر چگونه عطش خواندن وحتي خريد كتاب وداشتن آن با تلاش صورت مي گيرد امادر همان بخشی که برای تنفلات و تفرجات خود هزینه بالایی می پردازند اگر یک صدم پول چیپس و شکلات و آبمیوه و غیره شان را به کتاب و مجله بدهند صنعت نشر زیر و رو می شود.
چون اقتصاد نشر ورشکسته است اقتصاد تولید و نویسندگی هم ورشکسته تر است و اصلا دچار فقر تولید هستیم و همین مقداری هم که از سر عشق تولید می شوند با مشکلات زیادی مواجه می شود. یکی از مهم ترین عوامل هم خود حکومت است. از یکطرف محدودیت هایي اجازه نمی دهد کتاب های جذاب به بازار بیایند و گاهی آنقدر اصلاحیه می خورد که شیر بی یال و دم می شود. از طرفی صدا و سیما هم بخشنامه کرده که فقط کتاب های خاصی که متعلق به سازمان تبلیغات و سروش و مرکز اسناد یعنی ارگان های خاص حکومت است امکان آگهی دارند ولی کتاب های بسیاری از نویسندگان و ناشران با وجود اینکه در وزارت ارشاد مجوز گرفته امکان آگهی کردن از طریق صدا و سیما ندارند. ما هم تا امروز اگر توانسته ایم اندکی آگهی تبلیغی و حمایتی داشته باشیم فقط در بعضی از مطبوعات بخش خصوصی بوده است.
به هر حال كار ترويج كتاب خواني بايد يك امر ملي ديده شود وبه عنوان يك پروژه اصلي براي متولي اين امر به حساب بيايد و راهكارهاي عملي آن بررسي شود و تمامي عوامل به خدمت نهادينه كردن واشاعه آن گرفته شودو اين مستلزم طرح وبرنامه و بودجه است ودر قدرت يك ناشر و ناشراني كه به روزمرگي دچار شدند تا سر پا بمانند وبتوانند شُش هاي شان را از هواي زندگي پر كنند نيست.
ـ شما به عنوان ناشر خصوصی مطرح هستید. در حال حاضر چه مشکلاتی در حوزه نشر خصوصی وجود دارد؟
همانطور که کل بخش خصوصی در ایران دچار آسیب پذیری و رکود است صنعت نشر هم همین وضعیت را دارد. احساس ناامنی، فقدان بازار کتاب، عدم حمایت دولت، ممیزی های سلیقه ای، فشارهای سنگین مخالفان فضای آزادی فکر و بیان و رونق کتاب که باعث می شود ارشاد محتاط تر بشود، اینکه صدا و سیما با پول مالیات مردم اداره می شود اما مردم حقی در ان ندارند ازجمله اینکه نویسندگان وناشران خصوصی و غیر نورچشمی و کتاب های شان امکان معرفی در انجا ندارند، نداشتن نویسندگان پر شمار حرفه ای، نداشتن امکانات لازم برای شرکت در نمایشگاه های بین المللی کتاب در خارج از ايران و حمایت نکردن ارشاد و دیگر نهادها از ناشران برای حضور فعال شان در نمایشگاه های خارج ازکشور. ضعف اتحادیه ناشران در حمایت و در توسعه صنعت نشر و ناشران، و عدم همراهی سیستم بانکی فقط گوشه ای از مشکلات هستند. بانک ها باید وام های کم بهره به ناشران بدهند اما یا نمی دهند یا انقدر سخت می گیرند که عطایش را به لقایش ببخشیم. در وزارت ارشاد هم چه در بحش خرید کتاب و چه در بحث وام به ناشران عواملی هستندكه يا بحث خودي وغير خودي دارند واگر هم مثلا در دولت يازدهم چنين بحثي نبوده باشد، به يقين بحث احتياط ونرنجاندن دلواپسان آينده فرهنگي كشور، افرادي مثل ما مورد توجه نيستيم.
ـ وزیر سابق فرهنگ و ارشاد، آقای جنتی در روزهای ابتدایی وزارتش پیشنهاد واگذاری مسئولیت ممیزی به ناشران را مطرح کردند که اغلب ناشران با این اقدام مخالفت کردند. علت هم این بود که احتمال میدادند از آن پس مجبور باشند با قوه قضاییه روبهرو شوند یا سر از دادگاهها دربیاورند. شما در این خصوص چه نظری دارید و به نظرتان آیا بهتر نیست فرایند نظارت بر نشر کتاب هم مانند مطبوعات باشد و ناشران هم مانند میران مسئول مطبوعات مسئولیت آنچه را منتشر میکنند خود برعهده بگیرند؟
بله همینطور که می گویید سال ها بود ناشران از سانسور می نالیدند و ممیزی را از نشانه های سانسور می دانستند اما با کمال تعجب وقتی دولت روحانی و وزیر ارشاد او اقای جنتی پیشقدم شد که ممیزی را حذف کند و سازوکاری شبیه مطبوعات ایجاد کند عده ای از ناشران معترض شدند و معلوم شد هم میخواهند نان سانسور را بخورند هم مخالف خوانی کنند چون وقتی وزارت ارشاد اعلام کرد هر ناشری که بخواهد می تواند از طریق همان فرایند سنتی یعنی ممیزی مجوز بگیرد و هر ناشری هم بخواهد می تواند با مسئولیت خود چاپ کند و اعلام وصول بگیرد و اگر شکایتی متوجه ان شد خود ش جوابگو باشد اما از این هم استقبال نشد. من معتقدم باید همان سازوکار مطبوعات بر کتاب حاکم شود.
ـ اغلب ناشران از سیاست حمایتی دولت استقبال میکنند و همواره خواستار برابری خرید کتاب توسط دولت و سایر طرحهای حمایتی هستند. سیاستهای حمایتی دولت در حوزه نشر که در نمایشگاه کتاب و طرحهای تخفیف عیدانه و یا تابستانه متجلی میشوند را تا چه میزان مفید میدانید؟
من در سالهاي فعاليتم از سیاست های حمایتی استفاده نکرده ام و یکبار هم که اخیرا برای استفاده از این حقی که همه ناشران از ان برخورداند اقدام کردم تا حالا كه با شما صحبت مي كنم جوابي نگرفته ام. متاسفانه سلیقه هاو احتیاط های بی دلیل و تبعیض ها وجود دارند. طرح تخفیف عیدانه و تابستانه و بن کتاب از اقدامات خوب وزارت ارشاد است که هم حمایت از مصر ف کننده و کتاب خوان هاست و هم نویسندگان و هم ناشران و در شرایط ورشکستگی نشر این کار را مفید می دانم و مسکنی است که از نابودی این صنعت جلوگیری می کند اما راه حل اساسی نیست. راه حل اساسی در ترویج کتابخوانی است که باید از سنین کودکی و از نهاد مدرسه شروع شود تا رسانه ها و فرهنگ سازی برای کتابخوانی.
ـ چند وقتی است که بحث کپیرایت و عضویت ایران در پیمان حقوق نشر و حقوق مولف بازهم مطرح شده است. نظر شما اساساً درباره کپیرایت چیست؟ باتوجه به اینکه در مورد خیلی از کتابهایی که در ایران منتشر میشود این حقوق رعایت نمیشود.
به نظر من کپی رایت گرچه می تواند ناشران را محدود کند و صنعت ورشکسته نشر را در ایران بدتر کند چون مانع چاپ بخشی از کتاب ها می شود اما برای اعتبار کشور شایسته نیست که در ایران بدون رعایت حقوق مادی و معنوی نویسندگان و ناشران خارجی کتاب چاپ شود. تجربه نشان داده است نویسندگان زیادی به دلیل اینکه از شرایط ایران آگاهی دارند و وضع نشر را هم می توانند درک کنند با ترجمه و نشر آثارشان موافقت می کنند و چشمداشتي هم ندارند و البته اگر کتابی فروش داشت ناشر وظیفه اخلاقی و انسانی دارد که حقوق آنها را بپردازد.
به هر حال ما باید دیر یا زود این مشکل را حل کنیم و هرچه زودتر بهتر. بجز مسئولیت اخلاقی که داریم و عدم عضویت ایران در قانون کپی رایت نمی تواند کار حرام را حلال کند و به ما اجازه بدهد که حقوق معنوی نویسندگان و ناشران خارجی را پایمال کنیم و سرقت ادبی را مجاز بشمریم، عدم عضویت ایران در قانون کپی رایت اثرات منفی درموقعیت بین المللی ایران دارد. ممکن است سرباز زدن از کپی رایت به سود اقتصاد نشرباشد اما به سود اقتصاد ملی نیست چون برای مثال مانع عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی می شود.
ـ مسئله دیگری که مطرح میشود ساختار نامناسب سیستم توزیع کتاب است. شما در این خصوص با چه مشکلاتی مواجه بودهاید؟
توزیع عامل حیات و دوام تولید است. بخشی از مشکلات توزیع هم به همان مسئله نرخ نازل کتابخوانی برمی گردد. در شرایطی که نشر دچار مشکلات جدی است و صدا و سیما نقش منفی دارد و عوامل محدود کننده زیادی وجود دارند بسیاری از ناشران به کمک سیستم توزیع می توانستند خود را از زیربار مشکلات نجات دهند اما وضعیت توزیع این است که در گذشته یعنی همان زمانی که نشر تفکر فعالیت می کرد چون فروش کتاب بهتر بود و طبق یک سنت قدیمی، ناشر کتاب را چاپ می کرد و به صورت یکجا به توزیع می فروخت یا امانت می داد. مراکز توزیع وقتی بازار کتاب کساد شد تبدیل شدند به انبار کتاب. هم هزینه نگهداری بالا بود و هم بخاطر محدود بودن مکان واشباع شدن آن دیگر نمی توانستند کتاب جدید بگیرند وبعضی شان ورشکست و حتی زندانی شدند. بعد از آن مراکز توزیع فقط به اندازه تقاضایی که ازطرف مشتریان دارند کتاب می گیرند و حالا این ناشران هستند که تبدیل شده اند به انبار کتاب. از یکطرف هزینه نگهداری و انبار و هزینه های دفتری دارند، از یکطرف باید خریدهای خود را مثل کاغذ را نقدی انجام بدهندف باید 35تا40درصد به توزیع تخفیف بدهند و در مقابل بابت کتاب هایی که در تعداد کم به توزیع می دهند چک های طولانی مدت 8و9ماهه بگیرند که باعث خواب سرمایه سنگین و چندساله ناشر می شود. از طرفی مراکز توزیع هم چاره ای جز این ندارند. در نتیجه تکنولوژی جدید به مدد ناشران آمده و آنها مجبور شده اند برای رهایی از خواب سرمایه و هزینه انبارداری و غیره به چاپ ریسوگراف روی بیاورند و در تیراژ پایین در حد 50 و 100 نسخه چاپ کنند و به محض فروش آن دوباره و به اندازه تقاضای بازار کتاب تولید کنند.
از ناشر مظلوم تر نویسنده یا مترجم است که بخاطر این نحوه فروش حق التالیف ناچیز خود را قطره قطره دریافت می کند و در نتیجه هیچ آسایش و امنیت مالی ندارد که بخواهد به تولید فکر و اثر بپردازد. درصدهایی که برای ناشر و خصوصا نویسنده می ماند شرم آور و مایه تأسف است. اگر هم سهم ناشر و نویسنده در برآورد قیمت کتاب بیشتر شود کتاب گران تر شده و در نتیجه سخت تر به فروش می رسد. اگر فروش کتاب بالا برود قیمت می تواند پایین تر در نظر گرفته شود و مجموع ارزش افزوده برای نویسنده و ناشر بیشتر شود. لازمه آن توزیع قوی است. الان در بیشتر شهرها توزیع کتاب انجام نمی شود. یکی دیگر از راه های بهبود اقتصاد نشر هم سیستم توزیع کتاب در خارج از کشور و حضور در بازارهای برون مرزی و نمایشگاه های خارجی است که در این زمینه باید اتحادیه ناشران و وزارت ارشاد تدابیری بیندیشند و گروه مطالعاتی تشکیل دهند.
ـ نمایشگاه کتاب یکی از مهمترین راههای ارتباط ناشران و خوانندگان است. بهنظرتان از این راه ارتباطی دارای برای توسعه حوزة نشر چه بهرههایی میتوان گرفت و چرا اکنون نمایشگاه کتاب صرفاً به فروشگاه کتاب تقلیل پیدا کرده است؟
نمایشگاه کتاب باید فرصتی باشد برای ارتباط نویسندگان با مخاطبان و ناشران. این سه ضلع مهم اگر بتوانند در محیطی تعامل کنند کمک زیادی به توسعه فرهنگ و نشر است. خوشبختانه در نمایشگاه کتاب از زمانی که به عهده اتحادیه ناشران افتاده است، سرای اهل قلم یا پاتوق اهل قلم راه اندازی شده با مدیریت شایسته دکتر دهقانی مدیر مؤسسه فرهنگی مبتکران که سالن بزرگی است برای تحقق همین ارتباط ها و تعاملات اما هنوز بسیاری از مراجعان به نمایشگاه از آن اطلاع ندارند و رونق مورد انتظار را ندارد و رسانه ها هم به معرفی ان اهتمامی ندارند و مثلا صدا و سیما برای اینکه افرادی با استفاده از این فرصت معرفی نشوند در انجا حضور ندارد در حالی که این قسمت از نمایشگاه اصلی ترین کار آن است و باید طوری توسعه پیدا کند که نویسندگان خارجی هم که کتاب های شان در نمایشگاه عرضه می شود بتوانند بیایند و در آنجا با مخاطبان شان تبادل نظر کنند.
و اما تبدیل نمایشگاه به فروشگاه بزرگ بخاطر بحرانی است که در بازار کتاب در ایران وجود دارد و ناشران به دنبال هر فرصتی برای رساندن کتاب به دست خریداران هستند. یکی دیگر از دلایل آن هم فقدان نمایشگاه های دایمی کتاب با همه مزایای نمایشگاهی در شهرها است که دسترسی مردم به آنها هم آسان باشد.