فرزاد کمانگر در آستانه آزادی
Thursday، January 01، 2009
امیدوارم هر چه در این خبر آمده حقیقت محض باشد و فرزاد کمانگر از حکم خشونت بار اعدام برهد. امیدوارم و هم چون نگارندهی خبر برای بدیهای این خبر افسوس می خورم و برای خوبیهای این خبر شادمان میشوم.
فساد در دستگاه قضایی و اینچنین با جان یک انسان بازی کردن چیز تازهیی نیست، نه در ایران که تقریبا در بیشتر کشورهای دنیا وجود دارد، بحث بر سر کم بودن و زیاد بودناش است که متاسفانه دستگاه قضایی ما، آن را از حد گذرانده است. وقتی یک وکیل میتواند به راحتی بیگناهی را با گرفتن رشوه مدتها پای چوبهی دار نگاه دارد و خانواده و ملتی را در نگرانی، باید به حال این دستگاه و این مجموعه افسوس خورد.
یادم است همسر یکی از دوستان روزی برای پیگیری وضعیت شوهر خود به دادگاه انقلاب رفته بود، در حالی که در اتاق قاضی (یا بازپرس دقیق خاطرم نیست) پرونده نشسته بوده، فردی با گفتن “سلام حاج آقا” وارد اتاق میشود و پروندهیی قطور را جلوی میز قاضی میگذارد و بعد میگوید: “حاج آقا بفرمایید این هم کلی مدرک برای محکوم کردن عماد الدین باقی، حالا چندین سال میتوانید او را به زندان بفرستید.”
به همین راحتی! متاسفانه اکثر پروندههای سیاسی یا آنها که وجههی خبری به خود میگیرند از این قاعده مستثنا نیستند. میرسد روزی که آن دوستام تعریف کند که چهگونه از طرف قاضی معروف به پزشک قانونی فرستاده شده تا شکنجه و ضرب و شتمها مشخص شود، ولی همانجا و در حضور وکیلاش با فلان پزشک مقامدار تلفنی صحبت کرد و گفت که حتمن خودت او را معاینه کن…
به هر حال خوشحالام ازاینکه جلوی نام فرزاد کمانگر خبری مبنی بر آزادیاش میتوانم بنویسم.
دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت
آمدم، نعره مزن، جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
————
آقای ابطحی غم از دست دادن مادر گرامیتان را به شما و خانوادهی محترمتان تسلیت میگویم
نوشتهی مدیار سميع نژاد
http://ghomaaar.blogspot.com/2009/01/blog-post.html