• بگرد
  • بازیابی گذرواژه

مقاله (op-ed)باقي در روزنامه امريكايي کريسچن ساينس مانيتور: منطق اعتدال در مسأله هسته ای ايران


منبع: کريسچن ساينس مانيتور، 14 نوامبر، 2005‏
ترجمه فارسي از سايت اينترنتي روزTuesday, Nov 15, 2005
سه شنبه، ۲۴ آبان
۱۳۸۴
مهيار 17 ساله، فرزند ارشد و نان آور خانواده، داوطلبانه در جنگ ايران و عراق شرکت ‏کرد. وی که پس از اتمام جنگ برای درمان جراحت های شيميايی خود به تهران آمده بود، ‏در يکی از خيابان های اين شهر جان سپرد. مادرش که 4 سال برای ديدن او انتظار کشيد، ‏هرگز فرصت نيافت با فرزندش وداع کند. ‏
مادر مهيار گهگاه 300 کيلومتر مسافت رشت- تهران را می پيمايد و به بهشت زهرا می ‏رود تا با فرزندش ” درد و دل کند. ” در واقع برای اين سربازان جنگ و خانواده های آنها، ‏جنگ هشت ساله در اوت 1988 خاتمه نيافته است. سلاح های شيميايی هنوز هم تا به ‏امروز قربانی می گيرد. ‏
در سفر به رشت به همراه همسرم به ديدن مادر مهيار رفتيم. آنجا بود که به فکرم خطور ‏کرد که بايد برای جلوگيری از وقوع بحران بين المللی ديگر تمهيدی انديشيد، چرا که ما ‏تاکنون رنج های بسيار برده ايم. هيچکس خواهان آن نيست که بار ديگر همه آن آلام و ‏مشقت ها را تجربه کند. ‏
من کاملاً نگرانی های جهان غرب را در مورد ايران درک می کنم. تصور سران ‏کشورهای غرب آن است که نظامی که به شهروندان معترض خود رحم نمی کند، اگر به ‏بمب اتم و يا سلاح های کشتار جمعی دست پيدا کند، يقيناً به مخالفان خود در سرتاسر ‏جهان نيز ترحم نخواهد کرد. به اين دليل است که ما همواره از دولت ايران درخواست ‏کرده ايم به منظور جلب اعتماد و احترام داخلی و خارجی، حقوق بشر را رعايت نموده و ‏حقوق مخالفين خود را به رسميت بشناسد. ‏
اما در عين حال معتقدم که اراده قدرت های جهانی بر آن است که از حقوق بشر و مسائل ‏هسته ای به عنوان حربه ای برای پيشبرد اهداف از پيش تعيين شده خود استفاده کنند. اين ‏در حالی است که دولت ايران با نقض حقوق بشر در داخل کشور و ادامه سياست های ‏نادرست خارجی بی اختيار به اين اهداف جامه عمل می پوشاند. ‏
بنابراين شاهد هستيم که بازی عجيب طرفين با الفاظ و لغات، افکار عمومی را سردرگم ‏کرده است. امريکا و اروپا، ايران را متهم می کنند که درصدد است سلاح های اتمی خود ‏را گسترش دهد، و در عين حال به خاطر بی اعتمادی به ايران خواهان آن هستند که اين ‏خطر را در نطفه خفه کنند. دو دليل ظن آنها را به ايران تشديد می کند: 1- فعاليت های ‏پنهان هسته ای ايران به مدت 18 سال؛ 2- شعارهای ايدئولوژيک دولت ايران مانند ” آينده ‏از آن ايران و انقلاب اسلامی خواهد بود ” ( که بيانگر آن است که اگر ايران به سلاح های ‏اتمی دست يابد، يقيناً از آنها برای اشاعه رويکرد خود به اسلام استفاده خواهد کرد. )‏
از سوی ديگر ايران بر حق خود برای دستيابی به توان و فناوری هسته ای تأکيد می کند. ‏بنابراين، طرفين ( ايران و قدرت های جهانی ) مسأله هسته ای را بر اساس منافع خود ‏تعريف می کنند. امريکا مدعی است که ايران نبايد اورانيوم را غنی کند، چرا که اين امر ‏به اين کشور امکان خواهد داد به دستيابی به بمب نزديک تر شود. ايران نيز در مقابل ‏استدلال می آورد که غنی سازی اورانيوم برای فناوری بومی هسته ای و استقلال کشور ‏ضروری است. ‏
اما در عين حال صدای سومی ندا می دهد که دو طرف در مورد دو مسأله متفاوت سخن ‏می گويند: دستيابی به فناوری هسته ای در جهت مقاصد صلح آميز و دستيابی به سلاح ‏اتمی. تعريف دقيق و نظارت بين المللی می تواند اين دو موضوع را شفاف سازد. ‏
سردرگمی که حاصل بازی طرفين با لغات است، صلح را به مخاطره خواهد انداخت و ‏امکان وقوع نزاعی ديگر را محقق خواهد ساخت. من هنوز هم معتقدم که مشکل تغيير ‏رويه دولت ايران در قبال نگرانی های جهانی در چهارچوب کشورمان، از طريق مشارکت ‏فعالانه اصلاح طلبان و ديگر کسانی که نگران منافع ملی کشورمان هستند، حل خواهد شد. ‏حساسيت سياسی، آگاهی اجتماعی و اقتدار تقسيم شده در ايران امروز تعالی يافته است. ‏عناصر و نهادهای بانفوذ، حتی موسسات سنتی- مذهبی غيردولتی، اتحاديه های دانشجويی ‏و سازمان های غيردولتی در ايران وجود دارند که با قدرت اجتماعی خود می توانند بر ‏تصميم گيرندگان اعمال فشار کنند. ‏
اما پس از کنار رفتن اصلاح طلبان، در ايران به ظاهر يکپارچه امروز کشمکش هايی ميان ‏رئيس جمهور بنيادگرا و مجلس محافظه کار بر سر تعيين وزرا، فرمانداران استان ها و ‏ساير مقامات ديده می شود. نبايد فراموش کرد که تجربه دموکراسی ايران با همه فراز و ‏نشيب هايش به پراکندگی نسبی قدرت منتهی گشته است. امروز ديگر فرد نمی تواند ‏عليرغم ميل باطنی اش، قدرت مطلقه را بر ديگران تحميل سازد. ‏
ما بايد از طريق گسترش جامعه مدنی، پراکندگی قدرت را افزايش دهيم. ما برای گسترش ‏دموکراسی با همه وجود آماده ايم حبس، محروميت و تمامی مشقت ها را تحمل کنيم. ‏هرگونه حمله نظامی و يا تحريم اقتصادی پايه های دموکراسی ايران را ويران خواهد کرد ‏و تروريسم بنيادگرا را برجسته تر خواهد ساخت. ‏
اکنون که دو طرف موضع خود را با فرياد اعلام می کنند، ندای گفتگو، مذاکره و صلح ‏صدای سوم شنيده نمی شود و گهگاه خاموش می گردد. با اين وجود، اگر اين مواضع ‏متفاوت در قبال مسأله هسته ای ايران به لحاظ ديپلماتيک حل نشوند، دود آن به چشمان ‏مردم عادی خواهد رفت. ايرانيان پس از تجربه جنگ خونينی که بالغ بر 200،000 کشته ‏و بيش از اين تعداد مجروح و معلول بر جای گذاشته است، مخالف جنگ هستند. آنها برای ‏حفظ فرهنگ و تمدن خود قصد ندارند در نزاعی ديگر شرکت کنند. مردم ايران مخالف ‏سلاح هسته ای هستند، اما مايلند توان هسته ای را در جهت مقاصد صلح آميز به خدمت ‏بگيرند. ‏
گام اول اين است که واقع گرايانی که به خوبی از رويدادهای جهان امروز مطلعند، ‏جايگزين اعضای تيم مذاکره کننده هسته ای ايران شوند. و گام دوم، ايران بايد مذاکره با ‏امريکا را آغاز کند. ‏
حمايت از دموکراسی در ايران بايد به واسطه ارزش نهادن به جامعه مدنی و نه از طريق ‏اقدام نظامی و تحريم اقتصادی تحقق يابد. اگر لازم باشد، ايرانيان می توانند کشور خود را ‏اداره کنند. اصلاح طلبان و حتی سنت گرايان می توانند از درون بنيادگران را به انزوا ‏بکشانند، همانگونه که بارها چنين کرده اند. مادر مهيار نمی خواهد در سوگ فرزندان ‏ديگر خود بنشيند و يا شاهد فقر و بدبختی آنها باشد. ‏

نوشته شده توسط
عمادالدین باقی
دیدن همه یادداشت ها
گذاشتن پاسخ

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

In order to use the Instagram feature, please install and activate Meks Instagram Widget plugin .

نوشته شده توسط عمادالدین باقی