#️عمادالدین_باقی
📜روزنامه شرق،ش ۴۹۸۵ دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ص۱
✍️ممکن است آن بخش از جامعه که نگران احتمالات جنگی هستند بگویند چرا در چنین شرایطی روی این مسائل انگشت می گذارید؟ نگارنده هم به عنوان کسی که اخبار روزانه جنایات اسراییل در ماههای گذشته، پیوسته روانش را می خراشد و اندوهگین است نمی تواند نسبت به آنچه بطور روزمره در جامعه خودش روی می دهد و برخی شهروندان را می آزارد بی تفاوت باشد.
آنقدر مسئله بر سر ما ریخته اند که از برخی آنها غفلت میکنیم تا اینکه مشکلی پیش بیاید و به آن توجه نماییم. یکی از آنها داستان گواهینامه #موتور_سواری_بانوان است. تا به حال توجه نداشتم که در ایران به خانمها گواهینامه رانندگی ماشین میدهند اما گواهینامه رانندگی موتور نمیدهند! هر دو وسیله نقلیه است؛ یکی چهار چرخ، یکی دو چرخ. خانمها اجازه #سوارکاری دارند و البته این ربطی به اجازه حکومت ندارد بلکه قرنهاست که در ایلات و عشایر و روستاییها اسب سواری یکی از مهارتهای بانوان مسلمان است. در مسابقات بین المللی سوارکاری هم ایران با فرستادن زنان به عنوان سوارکار، شرکت میکند. زنان در مسابقات رزمی و والیبال هم میتوانند شرکت کنند اما گواهینامه رانندگی موتور به آنها داده نمیشود!!.
این در حالی است که به خاطر شرایط اقتصادی سخت امروز و همچنین سبک زندگی جدید، بسیاری از زنان ناچاراً پا به پای مردان کار می کنند، در عین حال که مسئولیت بسیار سنگین مادری تا خانه داری هم بر عهده آنها است. اگر بخواهند با تاکسی سرویسهای آنلاین سر کار بروند و برگردند، هزینه کرایه آن در ماه، معادل حقوق دریافتی و یا بیش آن میشود. اگر بخواهند با وسایل نقلیه عمومی بروند، در ساعات رفتن کارمندان به سر کار و برگشتن آنها، تراکمی به وجود میآید که در شهری مثل تهران چند ساعت صرف رفت و برگشت می شود. و این اتلاف وقت، به علاوه ساعت کاری، دیگر فرصت، انرژی و توانی برای ایفای نقشهای دیگر در خانه به ویژه مسئولیت مادری باقی نمیگذارد. به همین روی برخی از آنها ناچارند با استفاده از وسایل نقلیه سبک مانند دوچرخه و موتور که با هزینه مالی و هزینه فرصتِ بسیار کمتر، میتوانند سرکار بروند استفاده کنند. بگذریم که برخی هم برای مشاغلی مانند پیک موتوری و کارهای شرافتمندانه دیگر، ناگزیرند از این وسایل استفاده کنند. ممنوع کردن آنان از داشتن گواهینامه یعنی مجبور کردنشان به کارهای خلاف و بعد هم در خیابان جلو آنها را میگیرند و به جرم ارتکاب عمل خلاف قانون یا جرم مشهود (یعنی رانندگی بدون گواهینامه)، وسیله نقلیه بازداشت و خودشان در معرض مشکلاتی قرار میگیرند.
این همه در حالیست که اولاً هیچ منع شرعی برای رانندگی با موتور وجود ندارد. ثانیاً منع قانونی هم وجود ندارد و در جایی که قانون ساکت است اصل اباحه ( از نظر شرعی) و اصل تفسیر به نفع متهم ( از نظر قانونی) جاری است.
در عصری که زنان، گواهینامه خلبانی میگیرند، ممنوعیت از موتور سواری و دوچرخه سواری از عجایب است. عجیبتر این که زنان میتوانند ترک موتور بنشینند. بسیار دیده ایم که در میان متدینین برای رفتن به هیئتهای مذهبی و نماز جمعه و غیره، خیل زنان، ترک موتور همسرانشان نشستهاند. اگر قرار به ممنوعیت باشد باید این را هم ممنوع کنند.
ممنوعیت از داشتن گواهینامه یعنی مجبور کردن شهروندان به ارتکاب خلاف قانون. هیچ حکومتی مجاز و محق نیست که شهروندان را به قانون شکنی ترغیب کند. قانونی که چنین باشد اعتباری ندارد و راهی جز شکسته شدن برایش نمیماند و اگر مقصری وجود داشته باشد در درجه اول حکومت است که چنین مسئله سادهای را حل نمیکند. نمی شود که نه شرایط زندگی و وضعیت اقتصادی و رفت و آمد را تسهیل کنید، نه رانندگی بانوان را. این دَوَران امر بین محظورین( گرفتاری و سرگردانی میان دو امر ممنوع و کوچه ای که دوطرفش بن بست است) را ایجاد می کند.
📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com