بخشي از مقاله :صداي چكمه نظاميان به گوش ميرسد، محمد برقعي، شهروند
به نقل از خبرنامه گوياجمعه 15 آبان 1383
حكومت ايران به كدام سو ميرود؟ هويت آن چگونه خواهد شد؟ آيا هم چنان حكومت فقيهان ادامه مييابد؟ تحولي دروني يافته و با حذف ولايت فقيه حكومت ديني ديگري به حيات خود ادامه ميدهد؟ آيا حكومت سراپا دگرگون شده و طرحي نو درافكنده ميشود؟
اين پرسشي است كه همه آنان كه دل در گرو ايران دارند از خود ميكنند. و گروههاي سياسي بسته به پاسخي كه به آن ميدهند سياستهاي خود را تنظيم ميكنند. من بر آنم كه حكومت ايران به سوي نظامي گري پيش ميرود و عنان قدرت كاملا به دست سپاه پاسداران خواهد افتاد.
براي اثبات اين ادعاي سترگ نخست ميبايد روشن كرد كه چگونه ميشود كه نظاميان بر آن ميشوند كه خود بر كرسي حكومت بنشينند و چگونه است كه با وجود داشتن قدرت در هر حكومتي به جز معدودي عزم رفتن به اين راه را نميكنند. آن زمينه مساعدي كه اين خيال را در سر سپاهيان ميپروراند چيست؟ سه عامل اصلي را براي فراهم آمدن چنين زمينه اي ميتوان برشمرد:
1ــ توان يا تصور توان اداره امور ديواني
2ــ سياسي شدن
3ــ شرايط بين المللي و منطقه اي
…………
………….
………….
كلام پاياني
اينكه اينان موفق مي شوند كه خفقان را بر جامعه حاكم كنند و حداقل مدتي با قدرت حكومت كنند نياز به بررسي ديگري دارد. آقاي عمادالدين باقي در نشريه واشنگتن پست اشاره به وجود نهادهاي مردمي و سازمانهايي مي كنند كه در جهت مشاركت مردم در جامعه به وجود آمده اند از جمله 800 سازمان غيردولتي (NGO) و بر آن هستند كه اين موج دموكراسي خواهي برگشت ناپذير است. من اين آسودگي خاطر ايشان را ندارم زيرا در آرژانتين و اروگوئه و شيلي دموكراسي هاي بسيار جا افتاده اي سالها حكومت مي كردند و ناگهان نظاميان قدرت را از آن خود كردند.
آنچه كه مسلم است دولت آقاي بوش نعمتي بود براي اقتدارگرايان و عطيه آسماني براي نظاميان.