* ….اکنون این پرسش به وجود میآید که چرا این دست خبرهای اینگونه وسیع دست به دست می گردید؟ صرفنظر از اینکه ریشه اصلی آن در بی اعتمادی به سیستم و به ویژه رسانه های رسمی مانند صدا و سیماست و آنها به گونه ای عمل کرده اند که مرجعیت رسانه ای جامعه را به بیرون از مرزها انتقال داده اند، از نظر روانی در این شرایط که مردم، متاثر و نگران و منتظر حادثه جدیدی بودند، همه از بیم آنکه آسیب های گسترده تری در راه باشد میکوشیدند اطلاع رسانی کنند تا پیشگیری نمایند ولی آیا همه واقعیت این بود؟ آیا کسانی که این پست های خبری را تولید می کردند تا در جامعه این گونه التهاب آفرینی شود و قطعا خودشان می دانستند که این خبر جعلی و دروغ است آیا این کار را اتفاقی و یا به قصد مطایبه انجام دادند؟ بدون شک آنها هم با آگاهی از حساسیت افکار عمومی و شرایط خاص و ملتهبی که وجود داشت می دانستند که این خبرها التهابات را دامن می زند و اصولا جنگ روانی یعنی آستانه تحریکی جامعه را پایین بردن، جامعه را عصبی کردن و مستعد شعلهور شدن ساختن.
* قربانی اصلی جنگ روانی، مردم هستند درست مانند بقیه جنگ ها که در واقع رهبران با هم نمی جنگند و فقط توده مردم هستند که قربانی می شوند و این خیلی بی رحمانه است و قساوت قلب می خواهد….
*جامعه ما اکنون از استرس اشباع شده اما به نظر می آید عده ای به آن قانع نبوده و با اهداف سیاسی در پی انفجار استرس ها هستند به ویژه برخی از آنها که در آنسوی مرزها در جای امن و آرام نشسته و پیوسته بر تنور التهاب می دمند و روح و روان مردم را دچار گسیختگی می کنند. فقط هر لحظه منتظر یک بی لیاقتی تازه تر از مسئولان یا منتظر یک حادثه هستند برای کار خود. عده ای برایشان مهم نیست که این استرس ها چه پیامدهای ویرانگری برای مردم دارد….
*جنگ روانی چه به بهانه حوادث واقعی و دردناک و چه بهانه حواث غیر واقعی علیه حکومت، بیش از آنکه اقدامی علیه حکومت باشد توهین به شعور مردم و به افکار عمومی است زیرا پیش فرض اساسی اش این است که با ایجاد شبهه و التهاب می توان با مردم بازی کرد و آن ها را در خدمت مقاصد سیاسی خود برانگیخت…
* یکی از رازهای رواج دروغ در جامعه این است که دروغ فی نفسه بد نیست، بسته به مواضع و منافع سیاسی یا اقتصادی و حتی خویشاوندی ما خوب یا بد می شود.
یادداشت زیر اوایل بهمن98 نوشته و در 10 اسفند به روز شد و در روزنامه سازندگی شماره 615 شنبه 10 اسفند1398 ص2 منتشر گردید.
عمادالدین باقی
در چکاچک جدال سیاسی مخالفان با حکومت، خبرها و تحلیل های فراوانی در قالب های شوخی و جدی پراکنده می شود که روح و روان جامعه را می ساید و آسیب های فراوانی وارد می کند. در این جدال ها قربانی اصلی کیست؟
مقارن با ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی و سیل سیستان و بلوچستان و ناراحتی و التهابی که در جامعه به وجود آمده بود هنوز مردم از آن حوادث ناگوار فارغ نشده بودند که ناگهان خبرهایی در شبکههای اجتماعی دست به دست می شد که از حوادث بزرگ دیگری خبر می داد. خبر این بود که:
🔹نقشه بارندگی کشور در طول 72 ساعت آینده. گفته می شود شدیدترین بارندگی های چند قرن اخیر را در ایران به خصوص جنوب غرب و غرب کشور در پیش رو داریم. برخی مناطق بیش از 200 میلیمتر بارندگی و در هسته بارش تا 900 میلیمتر نیز انتظار باران داریم. سازمان ناسا آمریکا در هشداری به مقامات ایران اعلام نمود که مردم ایران را برای رویارویی با شدیدترین و سهمگین ترین سیل تاریخ ایران آماده کند. سازمان هواشناسی آمریکا به مقامات ایران هشدار داده است که احتمالا در سیل چند روز آینده در ایران احتمالا هزاران نفر کشته خواهند شد و از مقامات ایران مصرانه خواسته فورا ستادهای بحران تشکیل دهند. اتحادیه اروپا نیز در حال اعزام نیروهای صلیب سرخ جهانی و غذا و دارو و چادر به ایران است. از همه اکیدا و اکیدا خواهش می کنم کلیه سفر های خود را کنسل کرده جلیقه نجات تهیه نمایند و در مناطق مرتفع شهر ها پناه بگیرند
سیل نقطه امنی در منازل با ارتفاع پایین ندارد. هشدار ها را جدی بگیرید. خوراکی خشک داشته باشید. اسناد و مدارک خود را در جای امن و مرتفع قرار دهید. گروه اساتید ایران”
🔹”این نقشه واقعا می ترساند، رنگ بنفش یعنی پیش بینی بارشهایی حتی مهیبتر از بارش های اخیر گلستان در یکی از آسیب پذیرترین مناطق ایران: کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال بختیاری، لرستان و دامنه های زاگرس در خوزستان و اصفهان و شیراز
مسئولین محترم حداقل 3 روز وقت دارید، لطفا غافلگیر نشوید!
🔹ایران، پر بارانترین کشور در آسیا و اروپا در دو هفته آینده: طبق بررسی نقشه های هواشناسی، کشور عزیزمان ایران، بعنوان پر بارانترین کشور در آسیا و اروپا برای ۱۶ روز آینده معرفی شده است.هموطنان عزیزم لطفا به اشتراک بگذارید”
اما طی دو هفته پس از آن نه تنها چنین نشد بلکه در فصل زمستان با هوایی آفتابی و بهاری در بسیاری از مناطق روبهرو بودیم. جالب است که معمولا خبرهای فیک با نشانه هایی شناخته می شوند اما افراد زیادی حتی زحمت ارزیابی درستی و نادرستی خبر ازطریق سایت هواشناسی کشور را به خود نداده و در گروه های زیادی درشبکه های اجتماعی پخش می کردند و خبر را جدی گرفتند. البته تغییرات اقلیمی هم احتمال درستی خبر را القا می کرد. وضعیت وقتی دشوارمی شود که خبرها و تحلیل های فیک توسط بعضی رسانه های ماهواره ای هم پخش می شود چنانکه وقتی یک شبکه تلویزیونی اخبار لحظه به لحظه حمله موشکی ایران به پایگاه نیروهای امریکایی در عین الاسد را مخابره می کرد تحت عنوان “خبر فوری” از حمله به 3 پایگاه امریکایی خبر می داد و می گفت تا این لحظه گزارش ها حاکی از کشته شدن بیش از 80 تن از نیروهای امریکایی است. این خبرها در ذهن مخاطب خطر جنگ را به شدت تقویت می کرد ولی بعد معلوم شد حمله با اطلاع قبلی و بدون تلفات بوده است.
در جریان بحران ویروس کرونا که تا پنج شنبه 9 اسفند چهل کشور جهان را درگیر کرده بود و احتمالا در حال گسترش است و جمعا حدود 8300 نفر در جهان مبتلا شده و حدود 2300 نفر فوت کرده و نزدیک به 4000 نفر بهبود یافته بودند. این آمار نشان می دهد خطر حمله ویروسی ناشناخته جدی است و ما با یک بحران بشری روبروییم و همه باید بخاطر انسانیت، بطور موقت هم که شده اختلافات را کنار بگذارند و دست به دست هم بدهند برای نجات نوع بشر اما شبکه های اجتماعی با هدایت مؤثر مخالفان چنان بر نگرانی ها می افزودند که عده ای از مردم قالب تهی کرده و به قول یکی از پزشکان از 50 بیماری که یک روز به مطب او مراجعه کرده بودند 45 نفر دچار توهم کرونا شده بودند. در حالی که در ایران اعلام شد از 18 فرد شناسایی شده به ابتلا به کرونا (نه همه مبتلا شدگان) 4 نفر فوت کرده اند تیتر خبرهای رسانه هایی که آگاهانه یا ناآگاهانه در جنگ روانی افتاده بودند این شد که در جهان نرخ مرگ و میر کرونا 2درصد و در ایران 20 درصد بوده است. یا تحت عنوان« الگوی شیوع ویروس کرونا در ایران و جهان» نوشتند در ایران طی چهار روز آمار مبتلایان شش برابر شده و پنج روز پس از تأیید ورود آن به ایران ۶۴ نفر اعلام شده که نزدیک ۱۳ برابر تعداد مبتلایان اعلام شده در روز اول اسفند است. جالب اینکه در همان مطلب امنده است که در همین فاصله در کره جنوبی مبتلایان شناسایی شده شامل ۸۳۳ نفر میشود که هشت نفر فوت کرده اند و ایتالیا با ۲۱۵ مورد ابتلا، ژاپن با ۱۵۴، سنگاپور با ۸۹، و هنگکنگ با ۷۹ مورد کشورهایی هستند که تعداد مبتلایان شناسایی شده در آنها بیش از ایران است. در روزهای بعد (پنجشنبه9 اسفند) مقامات وزارت بهداشت ایران می گفتند ۲۶ نفر تلفات ویروس کرونا داشته ایم و یک تلویزیون مخالف به استناد منابع اگاه (که معلوم نیست چه کسی با چه میزان از اعتبار بوده) می گوید۱۱۶ نفر تلفات داشته اند. آنها با اتکا به اصل دروغگویی مسئولان که پس از هواپیمای اوکراینی در جامعه عمیقا رخنه کرده بود هر راستی را دروغ و هر دروغی را راست جلوه دادند و نظام سلامت و بهداشت در ایران را که قطعا ایده آل نیست و بخاطر راهبردهای منجر به مشکلات اقتصادی کشور و تحریم های دانشگاهی، با کاستی های جدی روبروست اما با اینحال به گواهی نهادهای بین المللی جزو چند کشور موفق دنیا بوده، بی اعتبار کردند و چنان دست به تحریف می زدند که اظهارات رییس جمهور را با هدف کاهش التهاب بدل به وسیله تازه جنگ روانی کردند. روحانی گفت:« گزارشی که آقای وزیر بهداشت دادند حرکت به سمت کنترل ویروس کرونا است. مردم نباید نگران باشند ضمن اینکه باید همکاری لازم را کنند. مراجعه کنندگان در بسیاری از شهرهایی که در روزهای پیش زیاد بوده به شدت کاهش پیدا کرده است. افرادی که از بیمارستان مرخص میشوند و تست آنها مثبت بوده و دوران درمان خود را گذرانده اند این هم افزایش پیدا کرده است که این دو خبر برای جامعه ما بسیار امیدوار کننده است. کار و فعالیت در کشور باید به صورت آنچه که در ماه ها و هفته های گذشته بوده ادامه پیدا کند منتهی هرکجا جمعیت و اجتماعی است همه مراقبت های لازم پزشکی را باید انجام دهیم. همه باید به تمام مراقبتهای بهداشتی که توصیه میشود، عمل کنند. مدارس، دبیرستان، دانشگاه و کارگاهها همه باید دقت کنند، مراقبتهای پزشکی و بهداشتی را انجام بدهند اما همه باید کار و فعالیت کنیم و این یکی از نقشهها و توطئههای دشمنان ما است که با هراسافکنی زیاد در جامعه، کشور را به تعطیلی بکشانند. همه باید مشغول کار خودمان باشیم و فعالیت کنیم. همه باید مراقب باشیم. همچنین همه باید اگر موردی را دیدیم و یا شکی کردیم، فرد مشکوکی بود وی را به بیمارستان ببریم. هر جایی که ستاد ملی مقابله با کرونا از شنبه لازم دید اگر مدرسه، دبیرستان، دانشگاهی و محل اجتماعی یا مورد خاصی را تشخیص داد خودش اعلام می کند بنابر این از روز شنبه همه روالها با صورت عادی خواهد بود اگر مورد خاص و شرایط ویژه را ستاد ملی به آنها اعلام می کند(روزنامه همشهری 7 اسفند98).
بدون شک مسئولیت سنگینی متوجه تمام بخش های حکومتی از جمله قوه مجریه در دفاع از جان و امنیت مردم است اما این موضوع رافع مسئولیت ما نیست. رسانه های سیاسی کار قبل و بعد از اظهارات فوق را قطع کردند و سایت های اصولگرای مخالف دولت مانند مشرق، تیتر زدند«روحانی: از شنبه همه چیز به روال عادی برمیگردد» و رسانه های اپوزیسیون انحلال طلب نیز همسو با آنها ادعا می کردند روحانی گفته است از شنبه اوضاع عادی می شود. انگار ویروس به فرمان او عمل می کند بعد هم اخبار گسترش بحران را ذکر می کردند تا بر بی اعتباری پیشین دامن بزنند. برخی از اشخاص موجه و با حسن نیت هم در دام این فضا سازی های جنگ روانی افتادند. در حالی که مقامات همه کشورها مجبور به موضعگیری بودند و اظهار نظر می کردند، اما عده ای می گفتند چرا رییس جمهور ایران به جای کار اجرایی حرف می زند ولی نه تنها به مصاحبه ها و سخنرانی های مقامات کشورها اشاره نمی کردند که حتی گاف های شگفت انگیز رئیس جمهور امریکا را هم زبر سبیلی رد می کردند. از یکسو عدم تعطیلی مراکز آموزشی پرخطر بود و از سوی دیگر دولت با این نگرانی که اگر تعطیل کند مردم به صورت انبوهی سفر می کنند و بیماری پخش می شود از تعطیلی خودداری کرد و راه میانه تعطیلی دوسه روزه و تمدید آن را برگزید. در این میان اگر تعطیل نمی کرد جنایت پیشه بود و وقتی تعطیل کرد جاده ها از تراکم سفرها مسدود شد یعنی خود مردم عامل انتشار کرونا می شدند. سرانجام مراکز آموزشی تعطیل و برای جلوگیری از عقب افتادن فراگیران آموزش از راه دور در حد بضاعت جایگزین شد. در این وضعیت عاملان جنگ روانی به تنها چیزی که فکر نمی کردند آرامش مردم بود. سند با مُهر و امضای جعلی مقامات کشور درست کردند و یا فایل صوتی صدای آنها را جعل کردند و اخبار وحشتناک را در قالب آن انتشار می دادند. هنوز در گیرودار بحران بودیم که پس از بارندگی 48 ساعته 7و8 اسفند در تهران، خبر پخش کردند:«فرداشب تهران روبعد اتمام کامل بارندگیها سمپاشی هوایی خواهندکردهیچ اطلاع رسانی هم درکارنیست درزپنجره هاروبگیرید دریچه های کولرها رو با چسب ببندید. بیست ساعت بعدازسم پاشی بهتره ازمنزل خارج نشید مخصوصا کسایی که ناراحتی تنفسی دارن. تا میتونید اطلاع رسانی کنید. مردم خودمون باید به فکرخودمون باشیم».
گویی از نظر عده ای دروغ فقط وقتی بد است که از طرف حکومت سر بزند ولی از سوی آنها دروغ گفتن نه تنها بد نیست بلکه خوب است به ویژه اگر با هدف جنگ روانی علیه حریف باشد. آیا همین طرز تلقی به تنهایی برای نهادینه کردن فرهنگ دروغ کافی نیست؟ اساسا یکی از رازهای رواج دروغ در جامعه این است که دروغ فی نفسه بد نیست، بسته به مواضع و منافع سیاسی یا اقتصادی و حتی خویشاوندی ما خوب یا بد می شود.
اکنون این پرسش به وجود میآید که چرا این دست خبرها، اینگونه وسیع دست به دست می گردید؟ صرفنظر از اینکه ریشه اصلی آن در بی اعتمادی به سیستم و به ویژه رسانه های رسمی مانند صدا و سیماست و آنها به گونه ای عمل کرده اند که مرجعیت رسانه ای جامعه را به بیرون از مرزها انتقال داده اند، از نظر روانی در این شرایط که مردم، متاثر و نگران و منتظر حادثه جدیدی بودند، همه از بیم آنکه آسیب های گسترده تری در راه باشد میکوشیدند اطلاع رسانی کنند تا پیشگیری نمایند ولی آیا همه واقعیت این بود؟ آیا کسانی که این پست های خبری را تولید می کردند تا در جامعه این گونه التهاب آفرینی شود و قطعا خودشان می دانستند که این خبر جعلی و دروغ است آیا این کار را اتفاقی و یا به قصد مطایبه انجام دادند؟ بدون شک آنها هم با آگاهی از حساسیت افکار عمومی و شرایط خاص و ملتهبی که وجود داشت می دانستند که این خبرها التهابات را دامن می زند و اصولا جنگ روانی یعنی آستانه تحریکی جامعه را پایین بردن، جامعه را عصبی کردن و مستعد شعلهور شدن ساختن.
شرایطی که در این روزها پدید آمده بود بهترین فرصت برای انتشار چنین خبرهایی و دستیابی به چنان اهدافی بود. مشاهده این نوع خبرسازی ها و آثار و نتایج آن، مفهوم #جنگ روانی را برای انسان ملموس تر می کند. در این میان آنچه رنج آور است این که کسانی که با اهداف و مقاصد سیاسی دست به جنگ روانی می زنند در این میانه به تنها چیزی که نمی اندیشند سلامت روح و روان جامعه است، به اینکه مردم نیاز به آرامش، نیاز به شادی و نیاز به امید دارند. در واقع هدف جنگ روانی ظاهرا حکومت و فلج کردن و مشروعیت زدایی از آن است اما قربانی اصلی جنگ روانی، مردم هستند درست مانند بقیه جنگ ها که در واقع رهبران با هم نمی جنگند و فقط توده مردم هستند که قربانی می شوند و این خیلی بی رحمانه است و قساوت قلب می خواهد.
بجز زیان های اقتصادی و شغلی فراوانی که این ناامنی های روانی به جامعه وارد می کند، جامعه ما اکنون از استرس اشباع شده اما به نظر می آید عده ای به آن قانع نبوده و با اهداف سیاسی در پی انفجار استرس ها هستند به ویژه برخی از آنها که در آنسوی مرزها در جای امن و آرام نشسته و پیوسته بر تنور التهاب می دمند و روح و روان مردم را دچار گسیختگی می کنند. فقط هر لحظه منتظر یک بی لیاقتی تازه تر از مسئولان یا منتظر یک حادثه هستند برای کار خود. عده ای برایشان مهم نیست که این استرس ها چه پیامدهای ویرانگری برای مردم دارد.
جنگ روانی چه به بهانه حوادث واقعی و دردناک و چه بهانه حواث غیر واقعی علیه حکومت، بیش از آنکه اقدامی علیه حکومت باشد توهین به شعور مردم و به افکار عمومی است زیرا پیش فرض اساسی اش این است که با ایجاد شبهه و التهاب می توان با مردم بازی کرد و آن ها را در خدمت مقاصد سیاسی خود برانگیخت.
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام emadeddinbaghi
وبسایت www.emadbaghi.com
فیس بوک Emadbaqi@