📌 متاسفانه بعضی از این احکام صادره واقعا اشکالات جدی دارد، یعنی از هیچ یک از ضوابط و معیارهای یک دادنامه به لحاظ حقوقی برخوردار نیست. مثلا فرض کنید در آیین دادرسی میبینید مکرر میگوید رای دادگاه باید مستند باشد، قانون اساسی میگوید رای دادگاه باید مستند باشد، اما من دهها رای میتوانم به شما نشان بدهم که هیچ استدلال و استنادی در آن نیست، حکم قاضی بر حسب زعم و گمان خودش بوده که یک حکمی داده است. از این موارد فراوان داریم.
📌 اگر امکان نقد آرای محاکم وجود داشته باشد، در حد زیادی مشکل حل میشود؛ قوه قضائیه اگر میخواهد واقعا این راهکار نقد آرای محاکم قضایی را عملی کند. نامه رسمی به روزنامهها بزند و مکلفشان کند که باید یک ستونی باز کنید تا آرای محاکم را نقد کنید، فردا اگر روزنامه این کار را میکرد و یقهاش را میگرفتند میگفت آقا من به استناد درخواست خود قوه قضائیه این کار را کردم.
📌 مهمترین مرحله، مرحله شکلگیری پرونده است، وقتی در مرحله شکلگیری، حضور وکیل را ممنوع میکنید بعد همه باید تلاش کنند تا مشکلاتی که در این مرحله ساخته شده را برطرف کنند.
📌 همزمان با اینکه سندتحول قضایی در میآید علیرغم اینکه در این سند در مورد بازداشت و بازجویی و همه اینها، نکات خیلی ارزشمندی دارد اما میبینید که دو دانشجوی دانشگاه شریف در زندان هستند. وکلا و خانوادههایشان میآیند مصاحبه میکنند و میگویند بالاخره تحقیقات مقدماتی حد و مرزی دارد یا همزمان با ارائه این سند موضوع جمعیت امام علی (ع) پیش میآید و رای عجیب و غریبی از سوی دادگاه صادر میشود که واقعا خیلی از ضوابط ابتدایی انشای رای در آن رعایت نشده است. نمونه دیگرش برای خود من یک اتفاقی افتاد که انعکاس عمومی هم داشت.
📌 مشکل برخی ضابطین که مرتبط به این دو سال نیست و در طول سالیان متمادی به گونهای عمل شده که به راحتی نمیشود این مشکل را حل کرد. ضابط، ضابط باشد و قاضی، قاضی باشد.اینکه ضابطین افراد را در خانههای تیمی تحت عنوان دفتر پیگیری ببرند و بازجویی کنند خلاف قانون است. الزاماً باید طبق قانون، بازجوییها در حضور بازپرس باشد…اگر دیدگاه ضابط حاکم شود چیزی به نام قانون و نظام قضایی باقی نمیماند.
📌 خود این شیوه مبارزه با فساد متضمن یک فساد پنهان خیلی بزرگ است به این معنی که این نوع برخورد با فساد، فساد را منحصر میکند به فساد اقتصادی در حالی که فساد بزرگتری که وجود دارد و فساد اقتصادی هم از آن جا ناشی میشود، فساد سیاسی است. بالاخره فساد در قدرت مساله مهمی است. وقتی منطقه ممنوعه انتقاد به وجود بیاید، شما نمیتوانید وارد شوید. نه میتوانید حسابرسی کنید؛ نه سوال کنید و نه انتقاد کنید که اینجا فساد وجود دارد. هر جایی که تبدیل به منطقه ممنوعه شد همان جا تبدیل میشود به کانون فساد و سرنخ فساد اقتصادی هم به همان جا میرسد.
📌 ریشه بسیاری از مشکلات ما در حوزه قضایی به مساله استقلال قوه قضاییه بر میگردد. در قانون اساسی ما قوه قضائیه به گونهای تنظیم شده که استقلال در آن امکانپذیر نیست. تا در کشور قوه قضائیه مستقل نباشد امکان تحقق عدالت نیست.
📌 رسانهی خبری_ تحلیلی تحکیمِ ملت 👇