📢 سالنامه سازندگی: ویژه نامه پایان ۱۴۰۱ ص ۲۵ و ۲۶ با عنوان «در بر همان پاشنه می چرخد»، «شکست جریان اصلاحات مساوی است با پذیرفته شدن براندازی» منتشر کرده است. روزنامه سازندگی پاسخ به 5 سوال را به صورت مقاله درآورده ولی اینجا عینا به همان شکل پرسش و پاسخ می آید)
– چه پیش بینی ای از وضعیت سیاسی در سال آینده با توجه به اعتراضات اخیر و واکنش ها و مقابله با آن دارید؟
✍️ یک تغییر نسلی و فرهنگی عمیق اتفاق افتاده است. یکی از ویژگی های
بسیاری از مدیران ارشد جمهوری اسلامی در چند دهه گذشته این بود که همواره آرزوهای خود را به جای واقعیت نشانده اند و یا می خواستند آرزوهای خود را به واقعیت تحمیل کنند. این از مختصات افراد ایدئولوژیک و نظام های ایدئولوژیک است که بدون توجه به اینکه واقعیت های اجتماعی مکانیسم های درونی خاص خود را دارند در عالم اوهام خود سیر می کنند.
برای اینکه هنوز هم این نگاه سیطره دارد پیش بینی می شود که سال آینده همچنان در بر همین پاشنه می چرخد و فاصله اعتراضات کمتر و ابعاد ان گستردهتر شود. اراده های جهانی هم با مایوس شدن از حکومت ایران در حال به اجماع رسیدن علیه حکومت هستند. وضعیت وخیم حقوقبشر درزمینه بازداشت ها، زندان ها، مطبوعات و آزادی بیان، اعدام ها، نابرابری های اقتصادی و آموزشی و فقر و فساد و تبعیض مهم ترین عامل و بهانه این وضعیت است. حکومت هم هیچ عقب نشینی و انعطافی نشان نمی دهد و تصور می کنند این اقتدار است در حالی که این شیوه ضد اقتدار است. چون این روزها که با هم گفتگو را انجام میدهیم سالگرد انقلاب است به عنوان یکی از درس های انقلاب ۵۷ میتوانم بگویم: شکست جریان اصلاحات و روشهای مبارزه قانونی و تغییرات مسالمت آمیز مساوی است با پذیرفته شدن لزوم تغییر و براندازی.
در اوج جنبش اعتراضی مهسا در گفتگویی که با یک مقام قضایی داشتم گفتم ممکن است این وقایع برای شما یا بعضی از دستاندرکاران امور، نامنتظره و باعث تعجب باشد اما برای ما کاملاً قابل انتظار بوده و حتی تاخیر شده و می توانم ده ها کتاب و مقاله را به شما معرفی کنم که در چند سال گذشته تمام تحولات و وقایعی را که شاهد هستیم پیشبینی کرده بودند. در دنیای امروز با روش های علمی به راحتی می توان تغییرات اجتماعی را پیش بینی کرد اما چون در کشور ما مدیریت بر پاشنه تحقیقات نیست و اگر نتیجه تحقیق برخلاف امیال شان باشد تحقیرش می کنند و کنار می گذارند و فقط آنچه که مؤید نظرات شان باشد را می پذیرند بنابراین وضعیت ادامه خواهد داشت.
به همان شخص گفتم برای شما می نویسم که در کشوی میزتان به یادگار بگذارید که اگر حکومت با استفاده از قوه قهریه بر اعتراضات غلبه کند این غلبه کاملاً موقتی است و موج بعدی بسیار قوی تر و چه بسا آخرین موج خواهد بود.
البته اقداماتی مانند عفو گسترده ۲۲ بهمن اگر در همه ابعاد رخ دهد شرایط متفاوت می شود اما برای تغییر محسوس در وضعیت حقوق بشر اعم از وضعیت اقتصادی اجتماعی و قضایی شهروندان باید اصلاحات بزرگی صورت گیرد ولی با وجود دولتی که از یک انتخابات مسئله دار برآمده چنین چیزی امکان پذیر نیست چون اولین شرط رفرم، اعتماد است و با دولت ومجلس فعلی اعتمادی بین جامعه و نظام سیاسی به وجود نمی آید بعضی اشخاص هم که در مجلس و دولت فعلی به مدد نظارت استصوابی بالا کشیده شده اند اساساً ظرفیت فکری لازم برای درک تغییرات لازم را دارند.
– آیا این جنبش به اتمام رسیده است؟ آیا ظرفیت تبدیل یه یک حرکت مدنی با دوری از خشونت را دارد یا از اساس، رخدادهای سال جاری خاموش شده است؟
هر جنبشی اگر به خواسته های خود نرسد قطعاً به اتمام نمی رسد و فقط بطور موقت فروکش و تجدید قوا می کند یا تغییر شکل می دهد و دوباره سر بر میآورد. چون این جنبش به حداقل اهداف خود هم نرسیده بنابراین تمام نشده است. گرچه شروع آن با موضوع گشت ارشاد و حجاب اجباری و آن رفتار غم انگیز با مهسا امینی بود اما بعدا سطح مطالبات بسیار بالاتر رفت. این جنبش حتی به خواسته حداقلی تعطیل رسمی حجاب اجباری هم نرسیده و علیرغم این همه کشته و مجروح و خسارت هایی که به کشور وارد شده همچنان عده ای در حکومت بر طبل روش های جدید تداوم ان میکوبند. گرچه در راهپیمایی های رسمی بی حجاب را نمایش هم می دهند مثل همین راهپیمایی 22 بهمن.
بنابراین جنبشی که به خواسته های خود نرسیده نه تنها به اتمام نمیرسد بلکه به دلیل نوع مواجهه حکومت با آن احتمال اینکه از رفتارهای مدنی دور شود و جنبه های خشونت آمیز پیدا کند بیشتر است. به طور غریزی همیشه در جامعه این ایده شکل می گیرد که خشونت را باید با خشونت پاسخ داد و این به سود جامعه و حکومت نیست.
تنها راه پایان دادن به وضعیت تعلیقی و جنبشی در جامعه این است که حکومت بپذیرد که اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین باید راهبرد اصلی اداره جامعه باشد که در همه زمینه های قضایی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی، حقوق اولیه و ذاتی شهروندان را بیان میکند و تحقق آنها پایه ساختن یک جامعه سالم و امن است. البته تاکید می کنم منظورم اسناد حقوق بشری است نه تفسیرهای من درآوردی حقوق بشری از آنها که به ضرب و زور تبلیغات دارند حقنه می کنند.
اما وقتی که در حکومت از لحاظ تئوریک به آن باور ندارند و در عمل هم آن را رعایت نمی کنند یعنی تمام عوامل اصلی سازنده جنبش اعتراضی همچنان به قوت خود باقی هستند.
-آیا هیچ امکانی برای احیای نهاد انتخابات در اسفند سال آتی وجود دارد؟
طبق مشاهدات میدانی و جامعه شناسانه از یک طرف و نظرسنجی هایی که بعضی از نهادهای حکومتی یا وابسته به حکومت انجام داده اند از طرف دیگر، می توان گفت عمق بی اعتمادی جامعه و عبور از هنجارها و نظم کنونی به حدی است که بعید است احیای نهاد انتخابات هم مشکلی را حل کند چون پس از چند انتخابات از دوم خرداد۷۶ به بعد که مردم به کسی رای دادند که مطلوب هسته اصلی قدرت نبود و با زمینگیر کردن منتخب مردم به مردم تودهنی زدند و در نهایت هم با انتخابات تاسف آور ۱۴۰۰ جامعه اعتمادش به اصل انتخابات را از دست داده است. در عین حال حتی احیای نهاد انتخابات هم بسیار بعید است زیرا مستلزم تغییرات مهمی است. برای مثال تا رسما نظارت استصوابی لغو نشود و منتخب مردم نتواند به وعده هایش عمل کند و تجربه ۲۵ سال گذشته که رؤسای جمهور انتخابی، توسط نیروهای انتصابی فلج شده و بی آبرو می شدند تکرار نشود و تضمین کافی و قابل اعتمادی داده نشود امکان احیای نهاد انتخابات وجود ندارد. چون در سیستم فعلی نظارت استصوابی را خط قرمز می دانند و مطمئن هستند با حذف نظارت استصوابی، موازنه سیاست و قدرت دگرگون میشود بنابراین چنین اتفاقی نخواهد افتاد زیرا معتقدند از دوحال خارج نیست یا اینکه با مقاومت در عدم پذیرش انتخابات آزاد، بازهم موفق میشوند و دوام می اورند یا اینکه موفق نمی شوند و همه چیز از دست می رود که در اینصورت هم می گویند دیگی که برای من نمی جوشد کله سگ در آن بجوشد.
– یعنی معتقدید دیگر راه برگشت وجود ندارد؟
ببینید بطور کلی عالم سیاست با جمادات فرق دارد وگاهی آنچه ناممکن به نظر می رسد هم ممکن می شود و این بستگی دارد به انتخاب حکومت. انتحاب حکومت است که جامعه را به سوی اصلاح گری یا براندازی سوق می دهد. چه کسی فکر می کرد در مراکش و عمان، سلطان مطلقه مخالفانش را که به جرم کودتا و براندازی زندان بودند بیرون بیاورد و حکم نخست وزیری بدهد و تمام نیروهای حکومت و مخالفین حکومت به جای تضییع کشور برای تقویت ان بسیج شوند و هم سلطان بماند هم کشور توسعه پیدا کند؟ در عالم سیاست نمی توان از قطعیتی مانند امور طبیعی و فیزیک سخن گفت، می توان از روندها گفت.
– جنبش مهسا چه دستاورد و تاثیری برای جنبش زنان در ایران دارد؟
گرچه شروع جنبش با ماجرای مهسا امینی بود اما یک جامعه شناسی می داند که این به تنهایی نمی تواند علت یک جنبش اجتماعی باشد به عبارت دیگر مجموعه ای از وقایع و شرایط در طول زمان در یک نقطه بر اثر یک حادثه ممکن است منجر به یک انفجار شود مانند اینکه وقتی در نهضت مشروطیت یک تاجر قند شلاق می خورد و به دنبال آن انقلاب مشروطیت راه می افتد تحلیل کنیم که انقلاب مشروطه به خاطر تازیانه خوردن یک تاجر قند بوده است ولی با مطالعه تاریخ می دانیم نارضایتی های انباشته شده اقتصادی سیاسی بشکه باروتی ایجاد کرده که تازیانه خوردن تاجر قند نقطه انفجارش بوده اما وقتی که شما کل حادثه را به مرگ مهسا محدود کنید افزون بر این که یک روش کاملا غیر علمی است، تحلیل مسئله منجر به خطا در فهم جنبش خواهد شد و در نتیجه میگویید «جنبش زنان» در حالیکه حتی بعد از مرگ مهسا و شکل گیری اعتراضات هم بخش مهمی از نیروی اعتراضی را مردان و جوانان و نیروهای مختلف اجتماعی تشکیل می دادند نه فقط زنان. مطالبات مردم هم خیلی وسیع تر مطالبات جنسیتی بود.
اما نکته ای که می توان با قاطعیت مطرح کرد این است که جنبش زنان بعد از درگذشت مهسا و در جریان اعتراضات اخیر بسیار بالیده و گسترش پیدا کرده است و حقوق زنان و مطالبات آنها با وضوح و نفوذ بیشتری مطرح شده است.
کانال گفتارهای باقی https://t.me/emadbaghi
وبسایت www.emadbaghi.com
اینستاگرام https://instagram.com/emadeddinbaghi
فیس بوک https://facebook.com/Emadbaqi