آنچه اينك و در روزهاي اخير(در پي اهانت روزنامه هاي اروپايي به پيامبر اسلام) به عنوان بحران در روابط غرب با جهان اسلام تعبير ميشود از كجا، چرا و چگونه آغاز شد و چگونه تفسير ميشود؟
…فقهاي اسلامي و اصوليين گفتهاند مرجع تشخيص اهانت، عرف است..ممكن است بعضي كلمات و القاب در برخي مناطق فحش و اهانت محسوب شود در برخي مناطق اهانت محسوب نشود.
با هولوكاست همنوايي دارم اما به دو دليل ديگر. يكم از خاستگاه سمبليك و اينكه موضوع هولوكاست جنبه نمادين ضدخشونت پيدا كرده و نبايد اين نهاد تضعيف شود دوم اينكه كميت جنايت مطرح نيست و اگر ثابت شود تعداد كمتري از يهوديان قتلعام شدهاند از جنايت بودن نميكاهد و نازيسم را تبرئه نميكند.
چگونه ميتوان به سفارتخانهها كه در حكم سرزمين آن كشورها محسوب ميشود و خانه عدهاي است كه در آنجا كار و زندگي ميكنند و حتي در شرايط جنگي هجوم به آنجا مجاز نيست در شرايط صلح بدان حملهور شد و آن را به آتش كشيد
در قرآن به صراحت آمده است كه به مشركان و معبود مشركان يا بتها و مقدسات مشركان اهانت نكنيد.
در بسياري از كشورهاي اسلامي كه خشم خود را به حق عليه كاريكاتورهاي موهن نسبت به ساحت پيامبر اسلام نشان دادند، مقدسات اسلامي و مقدسات بشريت مانند آزادي نه يكبار كه هر روز و هر ساعت پايمال ميشود اما چرا آنها سكوت ميكنند و بر نميآشوبند؟
روزنامه شرق(سرمقاله)23/11/1384 متن كامل مقاله
درآمد
آنچه اينك و در روزهاي اخير به عنوان بحران در روابط غرب با جهان اسلام تعبير ميشود از كجا، چرا و چگونه آغاز شد و چگونه تفسير ميشود؟ امروز در سالگرد انقلاب اسلامي بايد به ياد آورد كه انقلاب ايران در سال 1357 كه نقشه سياسي جهان را تحتتاثير قرار داد با يك اهانت آغاز شد. روزنامه اطلاعات در مقالهاي به آيتالله خميني از رهبران مذهبي كه در تبعيد بهسر ميبرد توهين كرد و جرقه انقلاب بزرگي در اين منطقه برافروخته شد. بنابراين مطبوعات غرب نبايد اين امور را دستكم بگيرند. جنجالي كه بر سر انتشار كاريكاتورهاي اهانتآميزي از پيامبر اسلام به راه افتاد برخلاف پيشبينيهاي جامعهشناسان درباره قرن بيستويكم و سلطه سكولاريسم و پايان عصر دينداري بود (ن.ك. تولد يك انقلاب ص142-136) اين بحران گرچه آميزهاي از اغراض سياسي طرفين و كاستيها و ناراستيهاي حقوقي و تفاوتهاي فرهنگي بود اما از يك پرسش بزرگ درباره برخي مفاهيم حقوق بشر و پيوند آن با زمينههاي اجتماعي نيز خبر ميداد. برخي در وصف اين بحران گفتهاند پايان گفتوگوي غرب و اسلام و برخي آن را «عميقتر شدن شكاف اسلام و غرب» (بيبيسي 10 فوريه 2006) قلمداد كردهاند. اما واقعيتهاي پيچيدهتر و حقايق ديگري در بطن اين ماجرا وجود دارند، اين نوشتار در دو بخش گزارش و تحليل ارائه ميشود. پيش از هر سخن مروري فشرده بر ماوقع بايسته است. زيرا بدون دريافت تصوير و ترسيم جامعتري از حوادث نميتوان به تحليل منطقيتر و جامعتري از آن دست يافت.
بخش نخست: گزارش
آغاز ماجرا
در تاريخ 10 سپتامبر سال گذشته ميلادي (2005) برابر با 19 شهريور 1384 به مناسبت 11سپتامبر سالگرد حمله تروريستي گروه بنيادگراي القاعده به برجهاي دوقلو در نيويورك كه موجب مرگ چندهزار انسان بيگناه شد و جهانيان را تكان داد و سبب بدنامي وجهه اسلامگرايي در جهان شد، روزنامه دانماركي پولاندز پستن 12 كاريكاتور درباره پيامبر اسلام به چاپ رساند كه هركدام از آنها به نوعي حضرت محمد(ص) را به تروريسم مرتبط ميساخت. در يكي از جنجاليترين آنها چهره مردي تصوير شده است كه عمامه او بر يك بمب پيچيده شده و روي اين بمب شهادتين نوشته شده است. در پي اعتراض محدود برخي مسلمانان در كشورهاي مختلف ابتدا روزنامه سوئدي «سونسكا داكبلادت» و روزنامه نروژي «ماگازينت» به حمايت از روزنامه دانماركي پرداخته و آن تصاوير را مجدداً چاپ كردند. اعتراضات در پي اين اقدام دامنهدارتر شد و چند روزنامه اروپايي ديگر به نشانه همبستگي با آنها به بازچاپ آن كاريكاتورها پرداختند. روزنامه ايتاليايي «لااستامپا»، روزنامه اسپانيايي «الپريوديكو» و دو روزنامه كرواسي و روماني از جمله آنها بودند. روزنامه آلماني «ديولت» نيز با اين استدلال كه در غرب به خاطر آزادي بيان حقي براي كفرگويي وجود دارد يكي از تحريكآميزترين كاريكاتورها را تجديد چاپ كرد و پرسيد آيا اسلام توانسته است از پس طنز و هجو برآيد (بيبيسي 1 فوريه 2006). روزنامه فرانسوي «فرانس سوآر» نيز كه همه كاريكاتورها را چاپ كرده است، مينويسد: «به اين دليل كه نشان دهد در جامعه سكولار تعصب مذهبي وجود ندارد و نيز ما آن را اهانت نميدانيم مبادرت به بازچاپ آنها كرده است تا ديگران هم ببينند اين تصاوير موهن نيست و از قول خداي مسيحيان نوشت: شكايت نكن محمد، كاريكاتورهاي همه ما را قبلاً كشيدهاند.»
دولت فرانسه در برابر فرانسسوآر از آزادي مطبوعات حمايت كرد و تاكيد كرد كه باورها و مذاهب بايد محترم شمرده شوند. بدينترتيب مسلمانان فرانسه نيز به واكنشهاي اعتراضآميز برانگيخته شدند.
واكنشها
مسلمانان توجيهات چاپ مجدد تصاوير را نپذيرفتند و اقدام روزنامههاي فوق موجب گسترش خشم مسلمانان شد. اين اعتراضات ابتدا در كشورهاي عربي صورت گرفت. مردم كالاهاي دانماركي را تحريم كردند و ضربه سنگيني به اقتصاد آن كشور وارد شد. دولت عربستان سعودي سفير خود را از دانمارك فراخواند و ليبي سفارت خويش را در كپنهاك تعطيل كرد. دفتر اتحاديه اروپا در غزه مورد حمله مسلحانه قرار گرفت و مهاجمان خواستار عذرخواهي دانمارك و نروژ شدند. در افغانستان سه نفر در حمله به پايگاه سربازان نروژي كشته شدند. تظاهرات و اعتراضات دولتها و مردم در مصر، لبنان، عراق، امارات، بحرين، كويت، آفريقاي جنوبي، يمن، پاكستان، اندونزي، مالزي و… اوج گرفت و در برخي از كشورها مانند سوريه و پس از آن ايران سفارتخانههاي دانمارك و نروژ به آتش كشيده شدند.
ايران
تا زمان اوجگيري اعتراضات در ساير كشورها و در حالي كه 5ماه از آغاز ماجرا ميگذشت حساسيت ويژهاي در دولت، رسانهها و مردم ايران نسبت به مسئله فوق به وجود نيامده بود تا اينكه روزنامه كيهان سهشنبه 11 بهمن 84 در يادداشتي با عنوان «غفلت آبرومندانهتر است» به قلم مديرمسئول با اشاره به اهانت مطبوعات غربي و واكنشهاي جهان اسلام به سكوت مقامات ايران انتقاد كرد و نوشت: «در اين ماجرا مقامات رسمي كشورمان به عنوان دولتمردان امالقراي اسلام در كجاي صحنه ايستاده بودند و در هنگامه اهانت به رسولخدا(ص) كه همه چيزمان از آن بزرگوار است چه واكنشي عليه سوئد، نروژ و دانمارك از خود نشان دادند. اين سئوالي است كه غفلت اگرچه پاسخ موجهي براي آن نيست ولي بهيقين از فقدان همت آبرومندانهتر است.»
پس از آن بود كه پيوستن ايران به ماجرايي كه چند هفته بود جريان داشت كليد خورد به ويژه كه با مسئله گزارش پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت و راي اكثريت شوراي حكام عليه ايران همزمان شد. در اخبار تلويزيون ايران بلافاصله پس از اعلام خبر رايگيري شوراي حكام و گزارش پرونده ايران به شوراي امنيت، تيتر خبري «خشم جهان اسلام عليه اهانت غرب به پيامبر اسلام» ظاهر شد كه در نظر شنونده و بيننده ارتباطي ميان اينها را القا ميكرد و نشان ميداد مسئله هستهاي ايران كه فقط كوبا، ونزوئلا و سوريه از ايران حمايت كردند و در مقابل 27 كشور غربي به همراه چين، هند، ژاپن، روسيه و… عليه ايران راي دادند بخشي از توطئه غرب عليه اسلام است.
ايران روابط اقتصادي خود را با دانمارك به حالت تعليق درآورد، سفير كرواسي و كاردار روماني و نيز سفراي سه كشور فرانسه، نروژ و دانمارك به وزارت خارجه ايران احضار شدند. علاوه بر آن سفارتخانههاي دانمارك و نروژ مورد حمله بسيج دانشجويي قرار گرفت و به آتش كشيده شد.
آمريكا، انگليس و دانمارك
وزارت امور خارجه آمريكا اقدام روزنامههاي اروپايي كه دست به چاپ مجدد كاريكاتورها زدند را محكوم كرد و اين تصاوير را اهانتآميز خواند. وزير خارجه بريتانيا نيز از اين روزنامهها انتقاد كرد و گفت آزادي بيان به معناي توهين نيست. (بيبيسي 3 فوريه 2006)
نخستوزير دانمارك ضمن حمايت از روزنامه دانماركي و تشكر از همدلي آمريكا و اروپا، از مسلمانان جهان نيز پوزش خواست و گفت روزنامهها در كشور او مستقل هستند و دولت مسئول انتشار تصاوير در روزنامهها نيست. او افزود ما دشمن اسلام نيستيم و افراطگرايان در حال بهرهبرداري از اين موضوع براي راه انداختن برخورد فرهنگها هستند و راهحل آن گفتوگو است نه خشونت. (بيبيسي 7 فوريه 2006)
پوزش آغازگران
روزنامه پولاندز پستن كه خود آغازگر بحران بود در 28 ژانويه از مسلمانان عذرخواهي كرد و نوشت تصور ما اين بود كه اين 12 كاريكاتور معتدل هستند و فكر نميكرديم آنها توهينآميز تلقي شوند. اين كاريكاتورها قوانين دانمارك را نقض نكردهاند اما بدون شك احساسات بسياري از مسلمانان را جريحهدار كردهاند كه به خاطر آن پوزش ميخواهيم.
صاحبامتياز روزنامه فرانسسوآرنيز سردبير خود را اخراج كرد كه اين اقدام وي از سوي برخي نمايندگان مجلس فرانسه در تضاد كامل با سنت آزادي مطبوعات تعبير شد و كاركنان تحريريه نيز به اخراج سردبير اعتراض كردند.
بخش دوم: تحليل مسئله
اكنون ملاحظاتي كه در ابعاد حقوقي، سياسي و حقوقبشري مسئله شايان اعتنا هستند، بازگو ميشوند.
اساس اعتراضات مبنيبر وقوع اهانت به مقدسات مسلمانان است كه در دو زمينه «اهانت» و «مقدسات» موضوع را پي ميگيريم:
1- مفهوم اهانت: اهانت گفتار يا كرداري است كه موجب تخفيف، سبكي و تحقير شخص شود و عبارت است از: اهانت لفظي يا كلامي، اهانت تصويري يا اهانت عملي. بنابراين در كاريكاتور مورد بحث گرچه لفظي به كار نرفته اما از نظر مفهومي و اصطلاحي مصداق توهين است.
شرط تحقق اهانت: وجود دو عنصر مادي و معنوي جرم است. بنابراين وجود عنصر مادي جرم كه يكي از اقسام سهگانه فوق است كفايت نميكند و قصد و نيت (هدف، انگيزه و تصميم) توهين نيز بايد وجود داشته باشد.
مرجع تشخيص: اگرچه تعاريف اهانت ميتواند وسيلهاي براي تشخيص آن باشد اما قادر نيست تمام مصاديق اهانت را در همه زمانها و همه مكانها پوشش دهد از اين رو فقهاي اسلامي و اصوليين گفتهاند مرجع تشخيص اهانت، عرف است. به همين روي آيتالله خويي نيز ميگويد: «ان المرجع الي السب العرف» (مصباح الفقاهه. جلد 1) زيرا فقها (از جمله شيخ انصاري در مكاسب) ميگويند ممكن است بعضي كلمات و القاب در برخي مناطق فحش و اهانت محسوب شود در برخي مناطق اهانت محسوب نشود. از اين رو اگر عمل يا گفتار يا تصويري در عرف جامعهاي اهانت نبود و در عرف جامعهاي ديگر اهانت بود، عرف هيچكدام از آنان براي ديگري حجيت ندارد. (ن.ك مقاله حقوق بشر يا حقوق مومنان و نيز كتاب اعدام و قصاص از نگارنده).
چنانكه مسلمانان به تصوير كشيدن پيامبر اسلام را جايز نميدانند و به همين دليل در فيلم محمد رسولالله كه به كارگرداني مصطفي العقاد و حمايت مالي عربستان سعودي ساخته شد تصوير حضرت محمد(ص) و امام علي(ع) نمايش داده نشد و فقط شمشير آنها به تصوير كشيده شد. اما عيسويان فيلم زندگي حضرت عيسي را ساختهاند و او را تصوير ميكشند. اين دو باور است و لذا گروهي كه مسلمان نيستند بر نهج قياس با عرف خود به عنوان آزادي بيان حق به تصوير كشيدن ساير پيامبران را براي خود محفوظ ميدانند.
هر چند عرف حتي از اين هم نسبيتر است و عرف شرع و عرف متشرعه و يا عرف عوام و عرف خواص نيز همسان نيست چنانكه مرحوم شيخ صدوق از متقدمان و مرحوم علامه شوشتري از متاخران رسالهاي درباره «سهوالنبي» مينويسند اما احدي از علما آن را اهانت به پيامبر ندانستند يا مرحوم علامه مجلسي در «مراهالعقول» و مرحوم ميرزا حسين نوري در «فصل الخطاب في تحريف الكتاب» سخن از تحريف قران راندهاند كه گرچه دستاويز برخي اهل سنت عليه شيعيان شده است اما بسياري از علماي شيعه نيز كه با اين ديدگاه سرسختانه مخالف بودند آن را حمل بر اهانت نكردند حال آنكه در عرف عوام ممكن است مواجهه ديگري با مسئله صورت گيرد.
اصل عرف و حجيت عرف در معناي توهين و نيز تفاوت عرف غربيان و مسلمانان نشان ميدهد مسئله نسبيت و نسبيگرايي فرهنگي واقعيت نيرومندي است و غربيان نميتوانند با ملاكها و معيارهاي خود درباره ديگر جوامع داوري كنند و از اين سو نيز نميتوان با توطئهانديشي، خود را از درك عمق مسئله آسوده ساخت.
2 – ممكن است با توجه به تعاريف و توضيحات بند نخست، ارباب جرايد در غرب بگويند در عرف آنها تصاوير مورد بحث توهين نبوده است. گرچه دولتهاي آمريكا و انگليس و برخي شخصيتها و جرايد اروپايي آن را اهانت دانسته و محكوم كردهاند و شايد تنها بتوان گفت برخي از آنها قصد توهين نداشتهاند اما اين پرسش بر جاي ميماند كه با توجه به اعتبار و حجيت عرف در نظامهاي حقوقي جهان امروز چرا انكار هولوكاست كه در غرب جرم تلقي ميشود اما در عرف ديگر كشورها حساسيتي در مورد آن وجود ندارد و آن را جرم نميدانند موجب واكنش و خشم غربيان ميشود و گويندهاش را در ليست سياه ميگذارند. البته به عقيده من بر فرض اينكه مدعيات پارهاي از محققان و نويسندگان غربي مانند روژه گارودي و ارنست زوندل، ديويد اورينگ و يا تري باكسرر عضو شوراي شهر ليون فرانسه كه بهخاطر انكار هولوكاست به زندان محكوم شدند درست باشد ليكن من باز هم با مخالفان آنها همنوايي دارم اما به دو دليل ديگر. يكم از خاستگاه سمبليك و اينكه موضوع هولوكاست جنبه نمادين ضدخشونت پيدا كرده و نبايد اين نهاد تضعيف شود دوم اينكه كميت جنايت مطرح نيست و اگر ثابت شود تعداد كمتري از يهوديان قتلعام شدهاند از جنايت بودن نميكاهد و نازيسم را تبرئه نميكند.
3 – ساختار ذهني جوامع جهان اسلام براساس وضع موجود آنها شكل گرفته و با توجه به اينكه رسانهها يا كاملاً دولتي يا فرمانبر دولت هستند، درك دقيقي از استقلال رسانهها از دولتها در غرب وجود ندارد. اساساً در آمريكا دولت از داشتن روزنامه و راديو و تلويزيون ممنوع است و در بسياري از جوامع اروپايي دولت قادر به محدود كردن آزادي رسانهها نيست. تفاوت رابطه دولتها و مطبوعات در غرب و شرق يك واقعيت است و نبايد با قياس به نفس كردن، موضع مطبوعات آنها را موضع دولت قلمداد كرد و با ذهنيتي كه در كشورهاي شرقي از مناسبات دولت و رسانهها وجود دارد درباره آنجا داوري كرد. اما ميتوان از روابط رسمي و ديپلماتيك براي جلوگيري از اقدامات ناشايست رسانههاي غربي استفاده كرد كما اينكه محمدرضا شاه بارها دولتهاي اروپايي حامي خود را به خاطر درج مقالات انتقادي عليه حكومت خويش مورد انتقاد قرار ميداد و آنها پاسخ ميدادند كه اين روزنامهها مستقل از دولت و سياستهاي آن بوده و نميتوانند به آنان امر و نهي كنند. لذا محمدرضا شاه نيز مستقل از دولتها به برقراري رابطه با مطبوعات و تطميع برخي از آنها پرداخته بود.
4 – به اعتقاد نگارنده با توجه به مضمون تصاوير موهن نسبت به پيامبر اسلام كه هر يك كوشيده بود به نحوي ميان ايشان و تروريسم نسبتي برقرار كند، شايد بتوان گفت موج مخالفت مردمي و حتي روشنفكران در جهان اسلام تا حدودي ميتواند مخالفت با تروريسم نيز تلقي شود زيرا آنها تروريسم را آنچنان نامقدس و زشت دانستهاند كه از اتهام تروريسم به پيامبر خويش بر آشوبيدهاند اما واقعيت اين است كه در جريان بحران اخير نيروهاي افراطي مانند القاعده نيز كوشيدند از اين وضعيت به سود خويش بهرهبرداري كنند.
5 – با توجه به اينكه كاريكاتورهاي موهن به مناسبت سالگرد يازده سپتامبر و قتل كارگران هلندي به ضرب چاقو صورت گرفت و اين جنايتها به نام اسلام و پيامبر خدا رخ داده است نبايد فراموش كرد كه درواقع بسترساز اهانتهاي فوق روشهاي خشونتآميز گروه تكفيرگرايان و بنيادگرايان بوده است. به همين دليل آيتالله سيستاني از مراجع بزرگ شيعه طي بيانيهاي در دوم محرم ضمن محكوم كردن اهانت روزنامه دانماركي به ساحت پيامبر اسلام، «كساني را كه با تاويل و بازيچه كردن دين و تحريف آن و روش تكفير و ترور سيماي دين عدالت و محبت اسلام را مشوه ميكنند و بهانه به دست دشمنان و كينهتوزان ميدهند را از مسببين اين اهانتها دانسته و محكوم كرده و از آزاديخواهان و متفكران و روشنفكران مسلمان خواسته است ضمن تقبيح كردن و شنيع دانستن اهانت به پيامبر با كساني كه با اقدامات پست خود اصول و ارزشهاي والاي دين اسلام را مخدوش ميكنند نيز مقابله كنند.»
6– اصل شخصي بودن مجازات: احمد خاتمي امام جمعه موقت تهران ضمن محكوم كردن انتشار كاريكاتورهاي توهينآميز در چند نشريه اروپايي به مسلمانان گفت خشم شما مقدس است اما نبايد به سفارتخانهها حمله كنيد. وزارت امور خارجه ايران نيز حمله به سفارتخانهها را مردود دانست. اين موضعگيريها، مواضعي معقول و منطقي است به ويژه كه اصل شخصي بودن مجازاتها در علم حقوق ميگويد فقط شخصي كه مرتكب جرم شده است (محكوم عليه) بايد به جبران تقصير خويش بار كيفر را تحمل كند و عدالت اقتضا دارد كه بار مجازات بر دوش كس ديگري سنگيني نكند. عدم رعايت اصل شخصي بودن مجازات مصداق «گنه كرد در بلخ آهنگري به شوشتر زدند گردن مسگري» است. بنابراين اگر روزنامهاي در كشوري مرتكب جرم شد نبايد كسان ديگري كه در سفارتخانهاي در سرزمين ديگر بسر ميبرند و چه بسا با آن اهانتها مخالف نيز باشند مورد تعرض قرار گيرند.
7 – حرمت بيوت در شرع از چنان جايگاهي برخوردار است كه در مقررات جنگي اسلام آمده است در شرايط جنگي اگر سرزميني فتح شد فاتحين حق ندارند بدون اذن صاحب خانه وارد خانه كسي شوند. با اين حال چگونه ميتوان به سفارتخانهها كه در حكم سرزمين آن كشورها محسوب ميشود و خانه عدهاي است كه در آنجا كار و زندگي ميكنند و حتي در شرايط جنگي هجوم به آنجا مجاز نيست در شرايط صلح بدان حملهور شد و آن را به آتش كشيد. قوانين جاري جمهوري اسلامي و مواضع رسمي اعلام شده حكومت نيز با اين عمل مخالفت دارد.
8 – حادثه اخير بار ديگر يكي از چالشهاي بزرگ فراروي حقوق بشر را نشان داد. سازمان گزارشگران بدون مرز نيز بيانيهاي در اين رابطه منتشر و پرسشي را مطرح كرد و گفت: اميد آنكه دستكم «ماجراي كاريكاتور» بتواند ياريگرمان در پاسخ به اين سئوال گزنده باشد: «چگونه ميتوان آزادي بيان را كه بسياري در هر كجا كه هستند آن را ضرورتي گرانبها ميدانند، با احترام به اعتقادات عميق افراد، سازگار كرد؟»
مرز ظريفي ميان آزادي بيان و آزادي عقيده وجود دارد. اين دو در برخي موارد ناقض يكديگر ميشوند. آزادي عقيده به مفهوم رعايت احترام براي همه مذاهب و عقايد و اديان است و نميتوان هيچكدام را ممنوع يا تحقير كرد اما آيا آزادي بيان ميتواند آزادي عقيده ديگران را (ولو عقيده نادرست را) محدود و آن را مورد اهانت قرار دهد؟
9 – از نظر تفكر اسلامي در عين حال كه آزادي عقيده وجود دارد و همچنين عقايد غيرتوحيدي باطل شناخته ميشوند اما هيچكس حق اهانت يا تحقير آنان را ندارد. در فقه اسلامي توهين به مقدسات ساير فرقهها و مذاهب حتي اگر ضاله و باطل باشند جايز نيست. همان طور كه مرجع تشخيص اهانت، عرف است و سخني ممكن است در عرف جامعهاي اهانت باشد و در عرف جامعه ديگري اهانت نباشد، مقدسات نيز تابع عرف ملل هستند ممكن است براي مردمي، امري مقدس بوده و براي مردم ديگري مقدس نباشد اما ما مجاز نيستيم اگر امري براي خودمان مقدس نبود آن را نامحترم بشماريم. با وجود آنكه در قرآن آمده است بزرگترين گناه شرك بوده و شرك تنها گناه نابخشودني شمرده شده است (نساء 48) و فلسفه وجودي اسلامبراندازي شرك بوده است اما در قرآن به صراحت آمده است «لاتسبو الذين يدعون من دوالله فيبسوا الله عدواً بغير علم» (انعام 108) اغلب مفسران آن را چنين ترجمه كردهاند كه به مشركان و معبود مشركان يا بتها و مقدسات مشركان اهانت نكنيد. به قول علامه طباطبايي اگر به مقدسات ديگران توهين كنيد اين غريزه انساني است كه از حريم مقدسات خود دفاع كند و به مقابله برخيزد (الميزان ج 7 ص 434) در حالي كه درست در آيه پيش از آن گفته شده است هيچ معبودي جز خدا نيست و از مشركان روي برگردان (انعام 107) و عقايد آنها را يكسره باطل ميانگارد اما بهدنبال آن ميگويد مقدسات و بتهاي آنان و خودشان را اهانت نكنيد و دشنام ندهيد. جالبتر اينكه نسبت دو مقوله آزادي بيان و آزادي عقيده در اينجا برقرار شده است و آيه حرمت و نهي اهانت به مشركان پس از آن آمده است كه خداوند ميگويد: «اگر خدا ميخواست همه به اجبار ايمان ميآوردند و هيچكس مشرك نميشد و اي پيامبر ما تو را مسئول اعمالآنها و نگهبان و وكيل آنها قرار ندادهايم و وظيفه نداري آنها را مجبور به ايمان آوردن سازي.» (انعام 107)
در عين حال بر يك قاعده عقلايي بهعنوان تعليل اشاره رفته و ميگويد اگر حرمت مقدسات خود را ميخواهيد بايد حرمت مقدسات ديگران را نگه داريد. اگر به آنان توهين كنيد آنان به مقابله برخيزند و توهين موجب شود كه كنشهاي عاطفي برانگيخته شود و كنشهاي عقلاني را ضعيف و خاموش كند و در نتيجه آنان نيز از روي عداوت و دشمني و نه از روي علم و عقل به خداي شما توهين كنند.
بنابراين وقتي كه ما حق نداريم به مقدسات مشركان توهين كنيم چگونه اجازه داريم به روساي جمهور و منتخب بخشي از يك ملت در كشورهاي ديگر توهين كنيم و يا حتي اموري كه از نظر عرف و قوانين كشور ديگري محترم است را نامحترم بشماريم و تحقير كنيم؟ چه توهين و تحقير مقامات يا قوانين غرب درباره هولوكاست و چه تحقير مقدسات مسلمانان هر دو ناروا است و به قول قرآن ديگران را به سخره و دشنام نگيريد تا با شما چنين نكنند. حاصل اينكه آزادي بيان نميتواند اهانت را توجيه كند و آزادي عقيده يعني احترام متقابل به عقايد يكديگر.
10- در اينجا تعريضي به مردم و دولتهاي غربي و نيز به مردم و دولتهاي اسلامي ضروري است. برخي از ارباب جرايد در غرب گفتهاند كه چاپ كاريكاتور موهن پيامبر اسلام كه احساسات ميليونها نفر را جريحهدار كرده است خلاف آزادي بيان نيست اما پرسش اينجا است كه چگونه در غرب انكار هولوكاست (حتي با وجود آنكه بهزعم اين قلم نسل كشي يهوديان و جنايات هيتلر واقعيت دارد) جرم است و مرتكب مجازات ميشود و اين كار مغاير آزادي بيان نيست اما اهانت به يك پيامبر كه پيامبران همه اديان مقدس و محترمند روا شمرده شده و مخالفت با اين اهانت مغاير آزادي بيان شناخته ميشود؟
اشاره ميكنم كه درست در همين روزهاي جنجال بر سر اهانت به پيامبر اسلام و ادعاي رسانههاي غربي مبني بر اينكه آن را مخالف آزادي بيان نميدانند ارنست زوندل نويسنده كتاب «آيا شش ميليون يهودي كشته شدند» براي محاكمه از كانادا به آلمان تحويل داده شد و همزمان با بحران كاريكاتورهاي اهانتآميز به اتهام تحريك و تقويت تنفر نژادي در آلمان محاكمه او آغاز شد. نفي نسلكشي يهوديان يك جرم جنايي محسوب ميشود و حداكثر 5 سال زنداني دارد (راديو فردا 20/11/84)
10- و درباره كشورهاي اسلامي نيز اين يادآوري ضروري است كه بدون ترديد اهانت به پيامبر اسلام و هر يك از پيامبران ديگر هم گناه و هم جرم و هم ناقض حقوق بشر است اما اگر آنان نسبت به توهين و وهن همه مقدسات خويش چنين واكنشي نشان دهند روزگار امروزشان و بلكه شرايط جهان غير از اين خواهد بود كه هست. چرا مسلمانان در برابر بسياري از اهانتهاي مسلم ديگر بر نميآشوبند؟ چرا در برابر ساير اهانتهايي كه زيانبارتر هستند يا تجويز ضمني ميكنند يا با سكوت و بيتفاوتي از كنار آن ميگذرند؟ در سطح آييني و مناسكي، نهتنها هر سال كه همين دو روز پيش (عاشورا) شاهد قمه زني بوديم. قمهزني كه از دو قرن پيش توسط فاضل دربندي اختراع شده و هيچ مبناي ديني ندارد موجب وهن تشيع است و برخلاف نص صريح قرآن كه ميگويد «لاتلقوا بايديكم الي التهلكه» ميباشد و بسياري از علماي اسلامي آن را جايز نميدانند اما همواره و همچنان رايج است و واكنشي در برابر آن صورت نميگيرد. از اين قبيل فراوان است اما در سطح كلانتر به گفته شهيد مرتضي مطهري «آزادي و علم و صلح» نيز جزء مقدسات بشري هستند. او دفاع از آزادي را بهعنوان يكي از مقدسات بشريت، حق و واجب ميداند (سيره نبوي ص 249 و 250/ جهاد ص 42/ قيام و انقلاب مهدي ص 45 و 46/ فطرت ص 74 به بعد) در بسياري از كشورهاي اسلامي كه خشم خود را به حق عليه كاريكاتورهاي موهن نسبت به ساحت پيامبر اسلام نشان دادند، مقدسات اسلامي و مقدسات بشريت مانند آزادي نه يكبار كه هر روز و هر ساعت پايمال ميشود اما چرا آنها سكوت ميكنند و بر نميآشوبند؟ اگر در اين امور نيز حميت خويش را نشان دهند جهان اسلام از بسياري از گرفتاريها و عقبماندگيها رهايي مييابد و در برابر غرب نيز جايگاهي ديگر خواهند يافت.
12- دعوت به آرامش: اكنون كه مسلمانان وظيفه خويش را در اعتراض به اهانت انجام شده نشان دادند بايد به فرمان خداوند عمل كرد و آرامش و وقار و جدال احسن را كه به معناي گفتوگو است پي گرفت. خداوند به پيامبر اسلام ميگويد و اذا مروا باللغو مروا كراما (فرقان 72) هنگامي كه مشركان بر تو گذر ميكنند و سخن لغوي ميگويند با آنان با تسامح و بزرگواري و گذشت برخورد كن. در جاي ديگري نيز باز ميگويد: و اذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاماً (فرقان 63) هنگامي كه اين جماعت نادان تو را به صورت ناشايست خطاب ميكنند با سلام و احترام پاسخشان را بگو. به همين دليل بود كه پيامبر اسلام به عيادت كسي رفت كه هرگاه پيامبر از گذرگاه عبور ميكرد بر سرش خاك ميپاشيد و امام علي در حالي كه حاكم بود اما در برابر اهانت شديد يكي از خوارج كه شعار «قاتلهالله» را عليه امام و در خلال خطابهاش سر داد و يا در كوچه و مسجد به او دشنام ميدادند بياعتنا ميگذشت.
اگر مسير اقامه دعوا در يك دادگاه اروپايي از ابتدا پيموده ميشد حضور حقوقدانان زبردست مسلمان ميتوانست اين مسئله را به صورت حقوقي و بنياديتري حل كند و عرصهاي براي يك مناظره علمي و عميق را در زمينه آزادي بيان و آزادي عقيده درافكند كه به همگرايي بيشتر جامعه جهاني ميانجاميد. هنوز هم دير نيست و ميتوان اين راه را پيمود.
احســـــــــــــــنت!!!!! اي كاش همه به اين سطح فهم و شعور برسند!! بنده به نوبهء خود به عنوان (اگر بشود گفت) يك مسلمان از شما تشكر مي كنم چون: جانا سخن از زبان ما مي گويي…
به بحث مشابه مطرح شده توسط آقاي حسين زاده كه لينك آن در وب لاگ فوق و نيز در http://samare-azadi.blogspot.com
آمده و مطالب مطرح شده در وب لاگ مفيد خواهد بود