یادداشتی به مناسبت روز خبرنگار
#عمادالدین_باقی
📢 روزنامه سازندگی، سه شنبه۱۷مرداد۱۴۰۲ص۶
✍️ وقتی که از روزنامه سازندگی برای نوشتن مقاله ای به مناسبت روزخبرنگار تماس گرفتند تصمیم گرفتم یک مقاله منتشر نشده ۱۳ سال پیش را ارسال کنم زیرا محتوای این مقاله دو نکته داشت. یکی اینکه مطالب ان دقیقا شبیه مسائل همین امروز است، دوم اینکه نشان می دهد چقدر درجا زده ایم و در این بازه زمانی وضعیت بهتر نشده و چه بسا بدتر شده است. برای مثال امروز در دنیایی که فیلمبردار نوجوان قتل جورج فلوید، برنده پولیتزر ۲۰۲۱ می شود! الهه محمدی و نیلوفر حامدی دو خبرنگار شایسته، ابتدا به اتهام نقش داشتن در اطلاع رسانی پیرامون مرگ مظلومانه مهسا امینی بازداشت و در همین رابطه تفهیم اتهام و بازجویی می شوند و پس از ماهها زندان ناگهان سخنگوی قوه قضاییه اعلام می کند اصلا دلیل زندان انها جاسوسی و همکاری با دولت متخاصم است، چیزی که محتویات پرونده و وکلا و خانواده رد می کنند و انتظار می رود اگر ادله قاطعی وجود دارد و هیچ تردیدی در کار نیست دادگاهی علنی برگزار شود تا مردم دفاعیات متهم و وکلا را هم بشنوند تا بتوانند با آنچه سخنگو اظهار داشته همدلی کنند.
نکته دیگر اینکه بسیاری از افراد، گذشته را فراموش کرده اند، گذشته ای که نشان می دهد جنبش مهسا خلق الساعه نبود تا محصول کار خبرنگاران و خبررسانی شان درباره مهسا قلمداد شود بلکه ریشه در حوادثی داشت که نشانه هایش از سال ها پیش هویدا بود اما مسئولان کشور به جای توجه کردن به انها و تشویق مطبوعات به تجزیه و تحلیل و راه و چاه را گفتن، چشم بر آنها فروبسته و با اشتلم و تهدید می خواستند آنها را زیر فرش پنهان کنند.
این یادداشت منتشر نشده قدیمی یادآوری می کند مواجهه با کسانی که به عنوان آمر به معروف و ناهی از منکر معرفی می شدند چه پیشینه ای دارد و اگر برخوردها با افراد معترض به اینان نتیجه مثبت داده بود امروز هم نتیجه خواهد داد در حالی که می دانیم فراوانی این درگیری ها رشد تصاعدی داشته است.
آزادی مطبوعات شاخص مهمی در شفافیت به عنوان یکی از شاخص های اصلی حکمرانی خوب است. تا مسئولان کشور و دیگر کنشگران نیاموزند که در برابر نقدها -حتی اگر نادرست می دانند- بردبار باشند و به جای توسل به تندی و تنبیه، با زبان و قلم پاسخ بدهند کشور روی خوش نخواهد دید.
خبرنگاران به عنوان ستون های رکن چهارم باید امنیت داشته باشند و هیچخبرنگاری نباید بخاطر انجام وظیفه، بازداشت یا تهدید شود. در همین زمانه کنونی اگر رسانه های سلولی و شبکه های اجتماعی نبودند که در همه نقاط کشور دیده بانی و اطلاع رسانی می کنند بسیاری از مردم و مسئولان از مفاسد و مظالم بی خبر می ماندند و برخی غده های چرکین شناسایی نمی شدند.
یادداشت منتشر نشده قدیمی که اگر تاریخ رخدادهایش حذف شود خواننده گمان می کند در واکنش به رخدادهای همین امروز نوشته شده این است:
گسترش ناامني و متهم شدن آزادي
وقتی در زمینه های سیاسی فضا بسته شده و فهرستی از اشخاص و چهره های سیاسی و نویسندگان و موضوعات در لیست سیاه می روند که تصادفا داغ ترین و پرخواننده ترین سوژه های رسانه ها هستند و هنگامی که مطبوعات، متهم به سیاسی کاری می شوند و یا اینکه مطبوعات، پرداختن به موضوعات سیاسی را چون راه رفتن روی میدان مین می بینند، به ناچار به سوی موضوعات غیر سیاسی کشیده می شوند. دستگاه های مسئول هم از اینکه مطبوعات خنثی شوند و به مباحثی غیر از حیطه اقتدار انها بپردازند استقبال می کنند اما در جامعه ای که آزادی بیان وجود نداشته باشد هیچ موضوع خنثایی وجود نخواهدداشت و عادی ترین موضوعات هم می توانند عواقب ناخوشایند داشته باشند. برای مثال خبر کشتن داداشی پهلوان ایرانی در اوایل مرداد۱۳۹۰ و چند روز بعد از آن خبر کشتن قهرمان دیگر وزنه برداری و نیز چند خبر تجاوز دسته جمعی در تیرماه ۹۰ کار را به جایی رساند که نمایندگان مجلس، مقامات انتظامی و امنیتی را احضار کرده و نسبت به گسترش نا امنی هشدار دادند اما مقامات انتظامی و امنیتی، دیواری کوتاه تر از مطبوعات نیافتند و بازهم برای فرار از مسئولیت و سرپوش گذاشتن بر ضعف های خود، توپ را به زمین مطبوعات انداخته و گفتند این مطبوعات هستند که با بزرگ کردن خبر حوادث، احساس نا امنی ایجاد کرده و القای رعب و وحشت می کنند.
يكشنبه ۹مرداد ۱۳۹۰ در رسانه ها خبری منتشر شد با عنوان:«هشدار قوه قضائیه درمورد انتشار اخبار کذب حوادث». حسن رحیمی مدیرکل روابط عمومی و تشریفات قوه قضائیه در دوازدهمین جلسه هم اندیشی مدیران کل روابط عمومی سازمان ها، معاونت ها و مراکز تابعه قوه قضائیه با مشکوک دانستن انتشار برخی از اخبار نادرست و هشدار به رسانهها در خودداری از انتشار اخبار غیر موثق، از رسانههای گروهی خواست در انعکاس اخبار مربوط به حوادث و رخدادهایی از قبیل تجاوز به عنف، هوشیارانه عمل کنند و ناخواسته گرفتار ترفند برخی جریانهای معاند نظام در القای فضای ناامنی اجتماعی از طریق انتشار خبرهای کذب و دروغ نشوند. وی تاکید کرد: متاسفانه باید اذعان کنیم انتشار حجم زیادی از اخبار تجاوز به عنف ویا قتل و غارت که در میان آن حتی اخبار مربوط به حوادث سالیان قبل نیز دیده میشود این شائبه را تقویت میکند که گروهی معاند نظام اسلامی، قصدشان القای وجود فضای ناامنی در کشور از طریق رسانهها است که البته باید بدانند دستگاه قضایی و مردم شریف ایران اسلامی نیز به خوبی از ترفند آنان آگاه است و اجازه فضاسازیهای رسانهای از این طریق را نخواهند داد (خبرگزاری مهر، ۹مرداد۱۳۹۰).
از همه عجیب تر اظهار نظر یک مقام قضایی بود که گفت: ” اينكه حوادث را بيش از حد خودش بزرگ كنيم، محل اشكال است. وي با اشاره به اينكه مطبوعات طبق قانون مكلفند كه خبرها را به نحو صحيح منتقل كنند، گفت: معتقديم رسانه ها دچار يك تناقض شده اند به اين معني كه اخبار را منتقل، اما آن را بيش از حد گسترده مي كنند. دادستان تهران افزود: به طور مثال يك چاقو كشي محدود كه در خيلي كشورها روي مي دهد، اگر به صورت گسترده منتشر شود موجب وحشت مردم و القاء ناامني به مردم مي شود(جعفری دولت آبادی، کیهان ۱۰مرداد ۱۳۹۰). و روزنامه کیهان در سرمقاله اش نوشت: طي دو، سه ماه گذشته موضوع امنيت اجتماعي و بحث و گفت وگو درباره بروز ناهنجاري هاي اجتماعي از جمله مواردي بوده كه در رسانه ها انعكاس پررنگي داشته است. در پي وقوع چند رويداد دلخراش همچون حادثه خميني شهر، پرونده پل مديريت، قتل يك ورزشكار و ضرب و جرح چند آمر به معروف و ناهي از منكر حجم قابل توجهي از مطالب مطبوعات و رسانه ها در قالب هاي مختلف گزارش، يادداشت، مقاله، خبر و… به اين قبيل موضوعات اختصاص پيدا كرد…. نكته حائز اهميت و با ظرافت اين است كه گاهي اوقات ناخواسته در گرداب بزرگ نمايي ها، سياه نمايي ها و فضاسازي هاي غيراخلاقي و مسموم قرار مي گيرند. در قضاياي اخير و مورد اشاره ماجرا به وسعت و عمقي نبود كه امنيت كشور و آحاد شهروندان و مردم را به مخاطره اندازد. هرچند حوادث و بروز ناهنجاري هاي اجتماعي ياد شده در صدر نوشته بسيار مذموم و تلخ و ناگواراست و موارد كم آنها هم زياد است ولي نكته و دقت كليدي در اين است كه آيا با چند رويداد انگشت شمار شاخص ناامني بحراني شده است؟
آيا در شرايطي كه دشمنان نشان دار جمهوري اسلامي به دنبال اقتدار زدايي از نظام هستند و از الگوهاي نرم براي كليد زدن پروژه هاي ناامني اجتماعي با هدف شوم نارضايتي فراگير اجتماعي استفاده مي كنند رسانه ها و مطبوعات نبايد نسبت به تشخيص موضوع، احتياط بيشتري به خرج دهند؟ رسانه هاي دشمنان جمهوري اسلامي با در اختيار داشتن بودجه هاي هنگفت و كلان در صدد هستند تا با شگردها، ترفندها و دسيسه هاي رسانه اي از هر موضوعي ولو مسايل كاملا اجتماعي بهره برداري سياسي خودشان را عليه كشورمان انجام دهند هر چند كه ناكام مانده و طرفي نبسته اند. …بعضي از رسانه ها و مطبوعات به گونه اي عمل مي كنند كه اگر گفته شود ناخواسته به گماردگي دشمنان تابلودار نظام تبديل شده اند ساده لوحي است هر چند مدعي كار حرفه اي گري و پوشش اخبار و به اصطلاح روشنگري هستند اما واقعيت ها حكايت از آن دارد كه ماموريت ديگري بر عهده گرفته اند… متأسفانه يكي از آسيب هاي جدي در عرصه رسانه و مطبوعات كه دامنگير بعضي از رسانه ها شده است نگاه تاجرمدارانه به موضوع رسانه و خبر است. با اين توضيح كه قطع نظر از جماعتي رسانه اي كه به گماردگي دشمنان بيروني نائل شده اند! در فضاي رسانه ها، برخي ها تنها به «تجارت»! مي انديشند.( برومند، کیهان، چهارشنبه۲۶ مرداد۱۳۹۰).
کیهان در مقاله اش نوشته فقط چند خبر مانند آنچه ذکر شد آنقدر مهم نیست که بزرگنمایی کنند و وضعیت کشور را بحرانی جلوه دهند اما جالب این است که در چندسال اخیر هر روز تیترها و خبرهایی مشابه آنچه کیهان بی اهمیت می داند در همین روزنامه و در مطبوعاتی که مانند کیهان می اندیشند و به شدت در صدد کمرنگ کردن واقعیت ها و پنهان سازی ناهنجاری ها هستند وجود دارد. برای مثال در همین روزها که کیهان این مقاله را نوشته در صفحه حوادث، خبرها و تیترهای زیر را دارد.
«دستگيري عربده كش هاي خيابان ايران»، «با تلاش آتش نشان ها جوان۳۰ ساله از خودكشي منصرف شد»، حوادث كوتاه از كشور:«كشف تجهيزات ماهواره اي در همدان…»، «قاچاقچي عتيقه در دام پليس در قائم شهر»، «دستگيري سارق اينترنتي در ارومیه»، «انهدام باند سارقان منازل درآمل»، «سرقت با رمز دوم در کرمان»،«توقيف محموله تجهيزات ماهواره اي در تبریز»،«تصادف پرايد با شتر در بندرعباس که راننده پرايد در دم جان خود را از دست داد و دو نفر ديگر سرنشين خودرو مزبور به بيمارستان انتقال يافتند»(کیهان، چهارشنبه ۲۶ مرداد۱۳۹۰)
تیترهای زیر از روزنامه دولتی ایران درست در همان زمانی است که مقاله کیهان چاپ شده است: «شهادت هولناك مأمور آگاهي هنگام بازگرداندن چهار شرور تبهكار به پايگاه پليس (ایران. سه شنبه ۲۵ مرداد۹۰ص۲۶)، «مواد مخدر ۳ ماهه ۹۴۶ قرباني گرفت»، «پدر، پسر معتاد را كشت»، «كلاهبرداري از توليدكنندگان مواد غذايي»، «اختلاس ۱۳۹ ميليارد توماني در بانك ملي»، «كشف جسد سوخته دختر جوان»، «دستگيري ۹۶ اوباش شاخص» (ایران. سه شنبه ۲۵ مرداد۱۳۹۰ص۲۶)
اما نکته بسیار مهم این است که نسبت به خبرهایی که بیانگر روند فروپاشی اجتماعی است مطلقا نگاه علمی و آسیب شناسانه برای درک مسئله وجود ندارد و خبر دادن و ندادن درباره آنها از منطق سیاسی و جناحی و حذفی تبعیت می کند نه از منطق شناخت حقیقت و حل مسئله.
همین روزنامه که امروز فغان سر می دهد چرا با این خبرها، حوادث را بزرگنمایی می کنید درست ده سال پیش که دولت را دولت اصلاح طلب دانسته و با آن مخالف بودند هر روز اخبار حوادث را منعکس می کردند.
در همین ایام توسط رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح اعلام شد كه دستگاه قضايي ستاد مبارزه با ناامني تشكيل داده و با كمك نيروهاي بسيج و نظامي ميخواهد با اراذل و اوباش مبارزه كند. تصميم فوق در پي اخبار متعددي بود كه در ماههاي اخير منتشر ميشد و بارها در مجلات مختلف تهران يا شهرهاي ديگر افراد بسيجي يا امر به معروف و ناهي از منكر به جوانهاي ديگر كه در محلهها پرسه ميزدند اعتراض كرده و متعاقباً مورد ضرب و شتم قرار گرفته يا كشته شدهاند و مطبوعات جناح حاکم و اصول گرا از آنها به عنوان شهيد بسيجي ياد كرده و جنجال راه انداختهاند كه اينها محصول آزادي است. در اوايل همين هفته در روزنامه كيهان خبر از ضرب و شتم دو بسيجي۱۶ و۱۷ ساله با چاقو و پنجهبوكس توسط ۵جوان ديگر داده بود.
اگر مطبوعات که به دلیل سانسور و تهدید قادر به پرداختن بی پرده به عمق مسائل و موضوعات مفید سیاسی و اجتماعی نسیتند و ناگزیر به انتشار اخبار حوادث آنهم به صورت کنترل شده و محدود می پردازند از اینهم منع شوند دیگر حرفی برای گفتن ندارند! دلیل سقوط شمارگان مطبوعات هم همین است. چیزی که ارباب قدرت را خشنود می کند اما اگر فهم استراتژیک داشتند باید نگران می شدند و شاهد ان انتقال مرجعیت رسانه ای به خارج از ایران است.
دلیل کنترل شده و محدود بودن خبرها و تحلیل ها- غیر از کنترل های دولتی، قضایی و امنیتی- این است که اولا حجم اخبار منتشر شده و جزییات آن نسبت به اخبار واقعی که در بولتن های داخلی دولتی با جزییات و تفکیک جرم و منطقه وقوع و جمعیت و سن و …. می آید آنقدر ناچیز است که می توان گفت چیزی نیست.
ثانیا همین اخبار منتشر شده هم غالبا از طریق منابع رسمی منتشر می شوند و مطبوعات خودشان کاشف و مولد خبر نیستند.
چند سال پیش فردی( آقای دری نجف آبادی) گفت شما سوء نیت دارید چون به حوزه سیاست و یا بحث قتل های زنجیره ای زیاد می پردازید در حالی که اینهمه مسائل دیگر وجود دارند. شبیه همین حرف در بازجویی ها هم گفته می شد. به وی پاسخ دادم آیا اجازه می دهید از فردا همه بحث های سیاسی را تعطیل کنیم و مثلا فقط به مسائلی چون فحشا یا اعتیاد بپردازیم و با آمار و جزییات و ریشه یابی و مورد بحث قرار دهیم؟ جواب، سکوتی طولانی و حاکی از تردید بود.
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com
اینستاگرام https://instagram.com/emadeddinbaghi
فیس بوک