گزارش محمد امينی، برنامه جام جهان نماي بي بي سي18/3/1383 دوشنبه 7 ژوئن 2004
سازمان نظارت بر حقوق بشر که مقر آن در نيويورک است، گزارش مفصلی در زمينه وضعيت نامناسب حقوق بشر در جمهوری اسلامی ايران منتشر کرده است.
عنوان “مانند مردگان در تابوت ها: شکنجه، حبس و سرکوب مخالفان در ايران” برای گزارش ۷۳ صفحه ای سازمان نظارت بر حقوق بشر انتخاب شده است.
نويسندگان گزارش، خود آن را نخستين گزارش جامع از سال ۲۰۰۰ تاکنون خوانده اند؛ دوره ای که به زعم نويسندگان، طی آن سرکوب توسط دستگاه حاکمه جمهوری اسلامی در جريان بوده است.
گزارش محمد امينی، برنامه جام جهان نماي بي بي سي18/3/1383 دوشنبه 7 ژوئن 2004
سازمان نظارت بر حقوق بشر که مقر آن در نيويورک است، گزارش مفصلی در زمينه وضعيت نامناسب حقوق بشر در جمهوری اسلامی ايران منتشر کرده است.
عنوان “مانند مردگان در تابوت ها: شکنجه، حبس و سرکوب مخالفان در ايران” برای گزارش ۷۳ صفحه ای سازمان نظارت بر حقوق بشر انتخاب شده است.
نويسندگان گزارش، خود آن را نخستين گزارش جامع از سال ۲۰۰۰ تاکنون خوانده اند؛ دوره ای که به زعم نويسندگان، طی آن سرکوب توسط دستگاه حاکمه جمهوری اسلامی در جريان بوده است.
گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر که مستند به شواهدی است که تنظيم کنندگان گزارش جمع آوری کرده اند، به “سوء رفتار سيستماتيک” با بازداشت شدگان سياسی از جمله بازداشت های بدون مجوز (خودسرانه)، بازداشت بدون محاکمه، شکنجه به منظور اخذ اعتراف، حبس طولانی مدت انفرادی و سوء رفتار روانی و جسمانی اختصاص دارد.
گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر در بخش مربوط به نحوه برخورد حکومت جمهوری اسلامی با مطبوعات و روزنامه نگاران تاکيد دارد که ظرف چهار سال گذشته تا ماه ژوئن 2004 تقريبا تمامی روزنامه های مستقل به دستور حکومت ايران بسته شده اند.
به زعم گزارشگران سازمان نظارت بر حقوق بشر، چندين تن از روزنامه نگاران و نويسندگان ايرانی بخاطر شرايط نامناسب موجود، به خارج از اين کشور گريخته اند و شمار زيادی از نويسندگان و فعالان برجسته به پشت ميله های زندان افتاده اند.
ماشاء الله شمس الواعظين که خود مدير مسئول چهار روزنامه توقيف شده است و سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و نايب رييس انجمن صنفی روزنامه نگاران ايران هم هست، درباره وضعيت مطبوعات ايران، نگاه کلی حاکم بر گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر را که اوضاع را نا مناسب توصيف کرده تاييد می کند.
به گفته وی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در سال جاری گزارشی از وضعيت مطبوعات ايران در سال گذشته تهيه کرده است.
آقای شمس الواعظين در مورد يافته های اين گزارش می گويد: “طی يکسال گذشته فقط حدود بيست و هشت مورد بازداشت های موقت و طولانی مدت روزنامه نگاران وجود داشته که شامل نشريات دانشجويی هم می شود. سال گذشته يک قتل هم رخ داد. زهرا کاظمی خبرنگار ايرانی الاصل کانادايی در زندان اوين به قتل رسيد و دادستان تهران (سعيد مرتضوی) يکی از مسئولان و متهمان پرونده ايشان بود اما هرگز به اين پرونده رسيدگی نشده است.”
درباره روند برخورد با مطبوعات ايران توسط حکومت جمهوری اسلامی و اينکه آيا گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر در مورد تعطيلی روزنامه ها و جلای وطن روزنامه نگاران درست است يا خير، سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات می گويد: “طی شش سال اخير حدود ۱۲۰ روزنامه، هفته نامه و ماهنامه توقيف و تعطيل شده است. حدود پنج هزار روزنامه نگار از کار بی کار شده اند. پاره ای تن به مهاجرت دادند. پاره ای از اين روزنامه نگاران در نتيجه فشارها، سرکوب ها و محدوديت ها شغل خود را عوض کردند. پاره ای ديگر ترجيح دادند به خود سانسوری در زير فشارهای موجود تن در دهند تا به معيشت خود و خانواده اشان آسيبی نرسانند. اين وضعيت نشان می دهد که (در جمهوری اسلامی) پسرفت های زيادی در زمينه حقوق بشر، آزادی بيان و گردش آزاد اطلاعات به وقوع پيوسته است.”
در گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر آمده است “در حالی که توقيف روزنامه ها در ايران از پوشش رسانه ای گسترده ای برخوردار بوده است؛ اما درباره سوء رفتارها و شکنجه زندان نشينان روزنامه نگار، روشنفکران و ساير منتقدين به جمهوری اسلامی مطالب ناگفته زيادی باقی مانده است.”
آنچه درباره اين قبيل زندانيان حائز اهميت است تعداد زياد روزنامه نگاران و فعالانی است که مدتی را در پشت ميله های زندان اوين در تهران و يا در زندان ساير استانها محبوس شده و می شوند.
عمادالدين باقی، عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و رييس انجمن دفاع از حقوق زندانيان در رابطه با تعداد اين قبيل زندانيان می گويد بر اساس برآوردی که وی در اختيار دارد، تقريبا پنجاه و دوتا پنجاه و پنج نفر از فعالان سياسی، روشنفکران و منتقدين در زندان هستند که حدود بيست تن از آنان دارای پيشينه روزنامه نگاری هستند.
در گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر آمده است که فعالان دانشجويی در ايران از ناحيه دستگاه حاکم چنان تحت فشار و مورد ارعاب قرار داده می شوند که فعاليت های مسالمت جويانه سياسی خود را کنار بگذارند. اين گزارش تاکيد می کند که از حبس های طولانی انفرادی به عنوان اهرمی برای شکستن اراده زندانی و اخذ اعتراف اجباری استفاده می شود.
در همين حال، عماد الدين باقی اين نگاه را به طور كامل تاييد ميكند و در مورد فرستادن زندانيان به سلول های انفرادی می گويد: “استفاده از سلول انفرادی دقيقا يک روش آگاهانه و هدفدار برای به زانو در آوردن افراد است؛ يعنی (با اين روش) افراد را در اين شرايط دچار فلج ذهنی و روانی می کنند.”
آقای باقی که خود مدتی نسبتا طولانی به جرم نوشتن مقاله ای در يک روزنامه در زندان بسر برده است، برای ارائه تصويری روشنتر از اثرات عميق زندان انفرادی از مشاهدات خود در زندان اوين مثالی می زند. اين مثال به يک زندانی مربوط می شود که در سلول انفرادی بوده و تنها برای بازجويی ظاهرا توأم با شکنجه از سلول بيرون آورده می شده است. اين زندانی پس از خروج از انفرادی به آقای باقی گفته است بهترين زمان برای وی زمانی بود که او را برای کتک زدن از سلول خارج می کردند!
رييس انجمن دفاع از حقوق زندانيان در ايران چنين نتيجه می گيرد: “بنظرم استفاده از اين روشها بدتراز روشهای فيزيکی (يا جسمی) است.”
براساس گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر شماری از زندانيان سابق به اين سازمان گفته اند که برای هفته های متمادی بدون تماس با هيچ کسی در سلول انفرادی بسر برده اند.
ماشاء الله شمس الواعظين که خود حدود دو سال در زندان بوده در تاييد اعمال حبس های انفرادی بدون تماس، از تجربه خود شاهد می آورد و می گويد: “زندان انفرادی اول من ۲۴ روز بود که درب سلول را باز نکردند و غذا را از پايين درب و از طريق دريچه مخصوص بدرون سلول هدايت می کردند.”
با اين وجود سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات می گويد از شکنجه جسمی در مورد روزنامه نگاران استفاده نمی شود.
به گفته آقای شمس الواعظين وقتی در ايران از شکنجه صحبت می شود، معمولا منظور استفاده از روشهايی مثل شلاق زدن، آپولو يا آويزان کردن از پنکه (سقفی) است. آقای شمس الواعظين در اين رابطه با تاکيد بيان می کند که از اين روشها در برخورد با زندانيان روزنامه نگار استفاده نمی شود.
در گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر آمده است که با دانشجويان متعددی صحبت شده و آنان، مورد شکنجه جسمی قرار گرفتن توسط نيروهای لباس شخصی و ماموران سرويسهای اطلاعاتی را مورد تاکيد قرار داده اند. اين گزارش با استناد به گفته های اين دانشجويان ادعاهايی را نقل می کند.
در گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر از قول دانشجويی به نام “حسين ت” آمده که در حياط زندان اوين، جايی که اعدام ها انجام می شود، دو بار مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود. براساس ادعای اين فرد، در مرتبه اول، وی را در حالی که از پاهايش آويزان و کيسه ای روی سرش کشيده و بسته بودند، به مدت نيم ساعت زير لگد قرار دادند تا جايی که چانه او می شکافد و دچار خونريزی می شود. اين فرد ظاهرا در مرتبه دوم از دستهايش آويزان شده و در اثر ضربات شديد باتوم استخوانهای دستهايش می شکند و از هوش می رود.