شنبه۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ در غرب شهر کابل یک اتومبیل حاوی مواد منفجره جلوی مدرسه دخترانه «سید الشهدا» منفجر می شود. دانش آموزانی که از مدرسه خارج می شوند با مین های کاشته شده مواجه و در نتیجه بیش از ۸۵ دختر کشته می شوند. دولت در حال مذاکره صلح با طالبان، گروه طالبان را متهم کرد و طالبان هم دست داشتن در جنایت را رد کرده و آن را محکوم می کند. طبق معمول موج محکومیت شروع می شود و الان که یک هفته از جنایت می گذرد ولی باز طبق معمول آنهم زیر تلی از اخبار وحوادث دیگر رفته و به تاریخ پیوست. برای همه فراموش شد اما برای قربانیان و بستگانشان داغی ابدی و زنده است.
این زنجیره تکراری جنایت و فراموشی، خودش عامل و زمینه تکرار است. یاد حرف سعید مرتضوی افتادم. سال۱۳۷۹ در جریان محاکمه من گفت: «فکر می کنید برای بازداشت شما از سروصدای رسانه ای می ترسیم؟ چند روز رادیوها و روزنامهها اعتراض می کنند و بعد تمام می شود و شما در زندان می مانید و فراموش می شوید». همین الان چند زندانی سیاسی و عقیدتی داریم که قربانی همین فراموشی شده اند؟
این سخن مرتضوی در واقع الگوی رفتاری همه سیاستمداران و اصحاب قدرت در همه دنیا است. کاری را که می خواهید انجام بدهید و نگران چند روز واکنش نسبت به آن نباشید بعد همهچیز فراموش می شود و شما موفق شده اید! اسراییل با همین منطق چند دهه است جنایت می کند اما بعد فراموش می شود و بعضی اعراب هم نرد عشق با آن می بازند.
فراموشی البته نعمت است و ادامه زندگی را میسر می کند اما فراموشی در برابر ظلم به دوام آن می انجامد. یادآوری و ضدفراموشی، راهی است برای مقابله با الگوی بیدادگری و شبکه های اجتماعی فرصت بی مانندی برای#ضدفراموشی اند. هولوکاست به همین خاطر خط قرمز شده تا زیر تل حوادث فراموش نشود و موفق ترین شیوه ضدفراموشی، شیوه ای است که شیعیان داشتند و نگذاشتند جنایات بنی امیه هیچگاه فراموش شود. جنایت مدرسه سیدالشهدا را هم نباید فراموش کرد.