در این دو روز در سوگ دو پدر نشستیم. وقتی که در خاکسپاری مرحوم فدروس مقامی پدر مهندس علی مقامی داماد دوم من، مصیبت خوان، برای مرحوم طلب حلالیت و اعلام رضایت می کرد در خاطره ام جستجو کردم و با خود اندیشیدم که او چندان بیآزار بود که بعید است کسی پیدا شود که شکایتی از او داشته باشد که بخواهد حلال کند. او دو ویژگی بارز داشت. صداقت و راستگویی و بی آزاری. انقدر با دروغ بیگانه بود که قادر به دروغ گفتن نبود و حتی نقش بازی کردن های معمول آدم ها را نوعی دروغ می پنداشت و همین سلوکش گاهی سبب مشکلاتی برایش می شد.
همواره به گونه ای زندگی می کرد که آزارش به احدی نرسد. از بی آزارترین مردم روزگارش که سرش در زندگی خویش بود. شاید همین سبب شد که مرگ هم برایش بی آزار باشد. خوش بود و سرحال. رفت لختی استراحت کند. همین که نشست در چندقدمی همسرش فقط دو “آخ” گفت و تمام. گویی همه زندگی بند یک”آخ” است. همسرش گمان کرد شوخی می کند. اگر چند دقیقه پیش از این “آخ” از خودش یا همسرش میپرسیدند تصور نمی کردند که دقایقی بعد با چنین مصیبتی رو باشند. مرگ هم به او آزاری نرساند.
یکی از دلایل نفرتم از سیاست و قدرت همین است که نمیشود کسی در پست قدرت و مسئولیت باشد و همه از او راضی باشند و حلالش کنند. و چه سعادتمند است والبته استثناست که کسی در جایگاه قدرت باشد و وقتی که به گور می رود همه از او راضی باشند.
دیگری شادروان حاج مهدی دردکشان بود. خاطرههای نیکی از او داشتیم. کسی که شهادت دامادهایش و یتیمی فرزندان آنها و رنج دخترانش را و نیز حبس طولانی فرزندش مهندس محمود دردکشان در دهه هفتاد را تحمل کرد و صبوری و استواری نشان داد. نجابت و مظلومیت درسیمایش موج می زد و سرانجام روسفید و سربلند از دنیا رفت.
اینها رفتند اما بی آزاری و استواری با دیگران ادامه خواهد یافت. روح شان شاد باد.
کانال گفتار های باقی
https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام
https://instagram.com/emadeddinbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com