✍️ بعضی افراد آنقدر تشنه به خونند که به سادگی سیراب نمیشوند و از هر تریبونی هم که به دست بیاورند برای اعلام این خصیصه خود ابایی ندارند. ادعای مسلمانی هم دارند در حالی که در قرآن حتی درباره قاتلی که مجرمیتش محرز شده توصیه و تاکید به عفو میکند. آنها ولی دم نیستند ولی انتقامند.
بدتر از آنها چاپلوسانی هستند که قاسم وارانه به تشویق میپردازند.
📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com
در توییتر و اینستاگرام و تلگرام دهها فرسته غالبا موافق امده و چند فرسته انتقادی. در زیر یکی از انها که در کانال تلگرام امده همراه با پاسخش ذکر می شود:
بهروز:
ضمن درود و احترام به جناب باقى گرامى،
آنچه در اغلب نوشته هاى شما به طور مستقيم يا غيرمستقيم تاكيد مى شود اينست كه اينگونه خشونت ها و انتقام جوئى ها و تظلم ها در اسلام و مسلمانى وجود ندارد. در همين نوشته هم اشاره كرده ايد كه “ادعاى مسلمانى هم دارند”.
اشكال اين تفكر اينست كه سعى دارد بگويد نسخه اصلى اسلام يا به تعبير عام، اسلام واقعى، اين نيست و اسلام واقعى شيوه بهترى از حكومت دارى و مسلمان بودن است. اين تفكر بسيار خطرناك است چرا كه هميشه دينداران را براى پياده شدن اسلام واقعى شان اميدوار نگه ميدارد و در هر زمان ممكن است پشت سر كسى قرار گيرند كه “اسلام واقعى” و حكومت مبتنى بر آن را تبليغ مى كند. واقعيت اينست كه چنين اسلامى هرگز وجود نداشته. همه مستندات تاريخى نشان ميدهند كه اسلام هرگز غير از زبان جنگ و خشونت زبان ديگرى نداشته حتى در زمان پيامبر اسلام.
جمهورى اسلامى و سردمداران و دست اندركاران آن بهترين نسخه اسلام هستند. خامنه اى و رئيسى و فرماندهان سپاه به بهترين شكل ممكن در حال پياده كردن اسلام واقعى هستند. همه كسانى كه در اين رژيم داراى تريبون هستند بهترين مبلغان از بهترين نسخه اسلام هستند. صدا و سيماى جمهورى اسلامى، دستگاه تبليغاتى بهترين نوع اسلام است. اسلام به هيچ وجه نسخه اى بهتر از جمهورى اسلامى ندارد. تا اين واقعيت را نپذيريم به بيراهه رفته ايم. اگر اين نسخه از اسلام را قبول نداريد، شكل بهترى از اسلام را ترسيم نكنيد، چون وجود ندارد و هرگز هم وجود نداشته.
Emad Baghi:
جناب بهروز بزرگوار باسلام
متاسفانه وقتی بحث علمی را با بحث سیاسی درهم می آمیزید نتیجه حاصله مخدوش است. اصلا سخن من نه ربطی به جمهوری اسلامی دارد نه اسلامواقعی، نه غیر واقعی.
چرا بحث را می پیچانید که اغواگرانه شود. صورت مسئله بسیار ساده است. شما چه مسلمان باشید چه لاییک، چه قرآن را قبول داشته باشید چه نداشته باشید، این کتاب شریف می گوید: یک تن در برابر یک تن، دندان در برابر دندان, چشم در برابر چشم ( ایه۴۵ سوره مائده) و در نهایت هم توصیه و ترجیح به عفو قاتل مجرم دارد.
(البته من در جلد اول کتاب حق حیات بحث گسترده ای دارم که نشان می دهد برپایه قرآن قصاص را هم می شود تعطیل کرد ولی اینجا محل بحث آن نیست و می توانید به خود کتاب رجوع کنید). در این قسمت که متن صریح می گوید یک تن در برابر یک تن هیچ عاقلی تردید ندارد. حال کسی که مدعی باور به این قرآن است ولی برای قتل فرزندش دونفر اعدام شده اند(ولو با عنوان محاربه) و او ناراضی است و معترض که چرا افراد دیگری حکم اعدام شان نقض شده و ما می گوییم این روحیه مرگخواهی با آن دستور دینی معارض است. آیا این خلاف واقع است؟ چرا با طرح مباحث حاشیه ای و بی ربط اصل قضیه را لوث می کنید؟
اگر من وارد موضوع اسلامواقعی و اسلام غیر واقعی شدم شما هم آنجا انتقاد کنید.
با احترام. شنبه13 آبان1402