روشنفكر كنوني ما دنبالهروي جامعه است
آموزش نديدهايم كه پاسخگو باشيم
اصلاحات در جامعهي ما رشد و ادامه پيدا ميكند
(گزارش ايسنا ناقص است .متن كامل سخنراني را در سايت ملاحظه كنيد
خبرگزاري دانشجويان ايران – تهران ٢٠/٠٥/١٣٨٣
سرويس سياسي
«عمادالدين باقي»بابيان اين «روشنفكر كنوني ما دنبالهروي جامعه است»، خاطرنشان كرد كه اصلاحات بار ديگر به جامعهي ايران بازخواهد گشت.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) عمادالدين باقي طي سخناني در مراسم فرهنگي – سياسي انجمن اسلامي دانشگاه صنعتي اميركبير، دربارهي دلايل شكست مدرنيته گفت: مدرنيته در ايران يك جريان برونزا بود نه درون زا. البته تاكيد بر درونزا بودن مدرنيته به معناي نفي تجربهي كشورهاي ديگر در زمينهي مدرنيته نيست. مدرنيته يك كل است، ولي متاسفانه در مقطعي در كشور ما جزء به جزء شد و شكست خورد و در چنين فضايي مدرنيته به معناي واقعي پيشرفت نميكند.
وي ادامه داد: روند دموكراسي خواهي از زمان مشروطيت به صورت رسمي در ايران آغاز شد و نمود آن در ايجاد عدالتخانه و پارلمان و تاسيس نهاد انتخابات در ايران است، اين است كه هميشه مدرنيته در كشور ما در مقابل سنت قرار گرفته است كه اين هم ميتواند يكي از دلايل شكست مدرنيته باشد، در مدرنيته سنت به طور كامل حذف نميشود، بلكه سنت در حاشيه قرار ميگيرد، ولي در كشور ما تصور بر اين بوده كه با ايجاد مدرنيته بايد دموكراسي حذف شود.
وي با اشاره به اين كه در تاريخ ايران همهي مشكلها به دليل فقدان قانون نبوده است، اظهار داشت: تجربه اثبات كرده است كه داشتن بهترين قانون، دردي را از جامعهي ما دوا نميكند، قانون خوب كافي نيست بلكه براي اين قانون بايد ضمانت اجرايي وجود داشته باشد. ما علاوه بر قانون نيازمند دستگاههاي الزامي كنندهي قانون براي مردم و نهادهاي دولتي هستيم. دولتها هميشه مردم را مكلف ميكردند كه قانون را رعايت كنند، ولي هيچ نهادي براي الزام كردن دولتها به اجراي قانون وجود نداشت. ما بايد بدانيم بهترين قوانين نيز در كشورهايي كه مردم آموزش نديدهاند و نهادهاي مدني وجود ندارد، اجرا نخواهد شد.
وي معتقد است: بعضي از اتفاقات يكصد سال اخير نشان ميدهد كه در پيشبرد دموكراسي و حقوق بشر پيشرفت نكردهايم و اكنون بعد از يكصد سال دموكراسيخواهي محور خواستههاي جنبش دانشجويي ميشود.
وي با اشاره به مادهي 22 اعلاميهي حقوق بشر مبني بر حق داشتن كار و اشتغال گفت: امروز با توجه به اتفاقاتي كه در جامعهي مطبوعاتي ما رخ داده است، روزنامهنگاران و اهالي مطبوعات ما امنيت شغلي ندارند و به علت اين كه در فلان روزنامه كاري كردهاند، نبايد در روزنامهي جديد مشغول به كار شوند و ابتداييترين حقي كه براي هر فرد در اعلاميهي حقوق بشر و قانون اساسي گنجانده شده ناديده گرفته ميشود.
باقي با بيان اين كه در جامعهاي كه مردم نگران نان شب خود هستند، نميتوانند به دموكراسي و حقوق بشر و حتي حق تعيين سرنوشت خود فكر كنند، وجود دستگاه قضايي سالم را در ايجاد دموكراسي موثر دانست و خاطرنشان كرد: اگر دستگاه قضايي سالم نباشد، به ابزاري عليه دموكراسي تبديل ميشود. كشورهايي كه اكنون در دموكراسي به بلوغ رسيدهاند، كشورهايي هستند كه روند دموكراسي خواهي را با حقوقبشر آغاز كردهاند.
اين فعال سياسي معتقد است: بدون رعايت حقوقبشر، دموكراسي پيشرفت نميكند. البته بايد توجه داشت كه دموكراسي فقط برگزاري يك انتخابات نيست، دموكراسي و حقوق بشر بدون يكديگر پروژههايي ناقص و ناتمام هستند و هيچ كشوري نميتواند دموكراسي را بدون آموزش جلو ببرد.
وي با تاكيد بر اين كه شعارهايي مانند دموكراسي خواهي و حقوق زنان بايد در همهي مناطق كشور عملي و آمادگي پذيرش آن از سوي همه فراهم شود، گفت: در جامعهاي كه مردم آن آمادگي حقوقي ندارند، نميتوانيم از مسايلي مانند حقوق زنان دفاع كنيم.
وي با بيان اين كه لازمهي يك نظم دموكراتيك پاسخگويي است، اظهار داشت: در كشوري كه هيچ كس از جمله شهروندان نياموختهاند كه پاسخگوي عملكرد خود باشند، نميتوان انتظار داشت كه دستگاهها در آن جامعه دموكراتيك شود. مثلا در جامعهي ما مردم و اصناف اعتراضهايي دارند، ولي خود پاسخگوي عملكردشان نيستند. هيچ صنفي در كشور تاب تحمل نوشتن مقاله و يا ساختن فيلمي در مورد عملكردشان را ندارند و اگر چنين فيلمي و يا مقالهاي نوشته شود، آشوب و بلوا ميكنند. اينها به همه دليل اين است كه ما آموزش نديدهايم كه پاسخگو باشيم.
وي با اعتقاد به اين كه مشاركت در صحنهي اجتماع بدون مشاركت شهروندان در تعيين سرنوشت خودشان معنا ندارد، اظهار داشت: مردم در چند انتخابات اخير نااميد شده بودند و در انتخاباتي كه ميتواند سرنوشتان را تعيين كند، شركت نكردند، در صورتي كه اگر مردم ما ياد گرفته بودند كه تعرفهي راي، خود آنهاست و بايد با چنگ و دندان آن را حفظ كنند، در انتخابات شركت ميكردند. در كشور ما حق انتخاب و راي با پرداخت هزينهي كمي ايجاد شده، ولي در كشورهاي اروپايي مردان و زنان هزينههاي زيادي براي كسب حق راي پرداختند.
وي با تاكيد بر اين كه اصلاحات حركتي است كه به آمادگي جامعه نياز دارد، و زمانبر است، اظهار داشت: يكي از دلايل ناكامي اصلاحات اين بوده كه ما در جامعه هميشه تصور ميكردهايم اصلاحات يك پروژهي جهشوار است كه ميتوان با برداشت يك گام به آن رسيد.
اين روزنامهنگار خاطرنشان كرد: اصلاحات يك فرآيند و جريان اجتماعي است، اين جريان اجتماعي در كشور ما فوران و خود را تحميل كرده است و مطمئنا در آينده، اصلاحات در جامعهي ما رشد و ادامه پيدا ميكند. اصلاحات بار ديگر بر جامعهي ايران بازخواهد گشت.
وي با اشاره به حمايت گستردهي مردم در داخل و حتي كشورهاي ديگر از خاتمي ابراز عقيده كرد كه عدم استفادهي وي از فرصتها باعث سرخوردگي مردم و در نتيجه در اختيار قرار گرفتن فرصتهاي بيشتر در اختيار حريف شد.
وي با اشاره به چگونگي مشاركت مردم در انتخابات اخير، دربارهي نقش روشنفكران در اين زمينه گفت: روشنفكران ما در زمينهي مشاركت اندك مردم در انتخابات مقصر بودند، روشنفكر كسي است كه يك گام به جلو بردارد، ولي روشنفكر كنوني ما دنبالهروي جامعه است. روشنفكر بايد خود جامعه را نقد كند. روشنفكران با تحريم و عدم مشاركت در انتخابات بر تصميم انفعالي مردم صحه گذاشتند و آن را دنبال كردند. اين رفتار روشنفكران ما دور از انتظار بود و اينها بيانگر عوامزدگي روشنفكران است