سرمقاله روزنامه سازندگی، ش 1888 یک شنبه 30 بهمن 1403
(برای روزنامه چند کلمه تغییر کرد یا حذف شد)
امروز قوه قضاییه اعلام کرد:«صبح امروز فرد مسلحی نفوذی در دیوان عالی کشور در اقدامی برنامهریزیشده اقدام به ترور دو قاضی شجاع و پرسابقه در مبارزه با جرایم علیه امنیت ملی، جواسیس و تروریزم کرد. این قضات حجت الاسلام والمسلمین رازینی رئیس شعبه ۳۹ و حجت الاسلام والمسلمین مقیسه رییس شعبه 53 دیوان عالی کشور بودند. فرد مسلح به سرعت اقدام به خودکشی میکند».
این دو قاضی به دلیل پروندههایی که در سالهای گذشته به عهده داشتند شناخته شده بودند.
خبر ترور دو قاضی دیوان مانند آنچه در جامعه نسبت به جنایات اسراییل در غزه شاهد بودیم قطعا دو واکنش کاملا متفاوت در جامعه به دنبال خواهد داشت ولو اینکه یک بخش از آن در رسانه های رسمی تجلی می کند و بخش دیگری که امکان ابراز در رسانه های رسمی ندارد در شبکه های اجتماعی یا رسانههای مخالف بروز خواهد کرد. همه اینها زنگخطرهایی است که شنیده نمی شود و با واکنش های عاطفی از کنار آن می گذرند. بلافاصله نخستین و ساده ترین راه حل هم در انداختن به گردن دشمن و تقویت مشت آهنین و… دیده می شود و در بهترینحالت آن را ناشی از نفوذ می خوانند (چنانکه درباره عامل ترور سه قاضی اعلام شد که ابدارچی دیوان که عامل ترور بوده و همانجا خود را هم کشته است، نفوذی بوده) در حالی که پیشگیری از اقدامات خشونت آمیز نیازمند ریشه یابی است. در این ریشه یابی است که معلوم می شود چرا سربازگیری برای سرویس های امنیتی و سازمان های سیاسی برانداز در یک جامعه اینقدر آسان است که می توان برای ترور فخری زاده و هنیه با آنهمه چتر امنیتی و دهها تن دیگر تا عملیات سرقت کامیونی اسناد سری و … در ایران یا ترور رهبران حزب الله در لبنان عامل نفوذی جذب کرد آنهم افرادی که حاضر باشند عملیات انتحاری هم انجام بدهند اما در جامعه دیگری بسیار دشوار است؟
در دیدگاه حقوق بشری، ترور و خشونت به هر شکل و به هر شیوه ای مردود است. یکی از دلایل و عوامل پایداری خشونت این است که معمولاً در هر خشونتی یک طرف قربانی و یک طرف خشنود می شود و چون هربار، هرکدام دنبال انتقام و کسب رضایت بیشتر هستند چرخه انتقام ادامه می یابد.
در سال های گذشته بارها قضات دیگری هدف ترور قرار گرفته اند. در یک نظام خردورز یکبار که حوادثی از قبیل ترور یا شورش رخ دهد به فوریت آسیب شناسی و از تکرار آن پیشگیری می کنند. از اینرو تکرار حوادث، آنهم با فواصل زمانی کوتاه نشانه فلج عقلانی سیستم است.
در اوججنبش مهسا در دیدار با یکی از قضات گفتم آنچه رخ داده برای شما غیر منتظره بوده اما متخصصان علوم اجتماعی از مدتها پیش احتمال وقوع چنین حوادثی را پیش بینی کرده و هشدار داده بودند اما گوش شنوایی نبود و با مسائل فقط برخورد امنیتی و قضایی شده است. همچنین افزودم ممکن است اعتراضات سرکوب و خاموش بشوند و مانند دفعات قبل احساس پیروزی یافته و همه را به دشمن نسبت بدهند اما نه تنها ممکن است حوادث بعدی با شدت بیشتر رخ بدهد بلکه این احتمال وجود دارد که گرایشات تروریستی رشد کند و افرادی که لزوماً به هیچ سازمان سیاسی هم وابسته نیستند با این تصور که وقتی یه شیوه اعتراضات مسالمت آمیز نمیتوانند تغییری ایجاد کنند و با شدت عمل هایی که دیدیم با آنها برخورد می شود، متوسل به روشهای انتحاری شوند و کثرت وجود سلاحهای غیر مجاز این تهدیدها را جدیتر میکند. به جای برخوردهای تنبیهی باید علت نارضایتیها را از بین برد.
بعد از آن گفتگو تا امروز نزدیک به ۳۰ مورد ترور در تهران و شهرهای مختلف، خبری شده و این غیر از مواردی است که اطلاع رسانی نشده اند. این همه اقدام در فاصله زمانی کم، معنیدار و قابل توجه بوده اما روندی که در گذشته در برخورد با منتقدین و ناراضیان وجود داشته همچنان ادامه دارد..
اخیرا نیز در گفتگو با یک مقام قضایی دیگر با ذکر نمونه هایی از احکام صادره که طبق قوانین خود حکومت نیز غیر قابل دفاع هستند، پرسیدم چرا اینهمه اصرار بر دشمن تراشی و ناراضی سازی وجود دارد؟ او نیز در تایید مثال های دیگری ذکر کرد که نشان می داد عزم نظام یافته ای برای جلوگیری از این روند وجود ندارد.
کانال گفتارهای باقی https://t.me/emadbaghi
وبسایت www.emadbaghi.com
اینستاگرام https://instagram.com/emadeddinbaghi
فیس بوک https://facebook.com/Emadbaqi
لینک مقاله در روزنامه اعتماد