كيهان، يكشنبه 7 دي 82، ص 14، ستون تلخند
(واكنش نسبت به طرح بحث اولويت حقوق بشر بر دموكراسي)
ماشاءالله هزار شمس الواعظين، مصاحبههاي خفن چيز كوچولو همچنان به قوت خود عمادالدين باقي است؛ در همين راستا گفت و گوي ذليل مرده با اوشان تقديم ميگردد
كيهان، يكشنبه 7 دي 82، ص 14، ستون تلخند
(واكنش نسبت به طرح بحث اولويت حقوق بشر بر دموكراسي)
ماشاءالله هزار شمس الواعظين، مصاحبههاي خفن چيز كوچولو همچنان به قوت خود عمادالدين باقي است؛ در همين راستا گفت و گوي ذليل مرده با اوشان تقديم ميگردد:
*جناب باقي! به عنوان سؤال اول بفرماييد؛ چي شد كه يكدفعه مباحث تقدم توسعه سياسي بر توسعه اقتصادي، دموكراسي پلوراليسم، و امثال ذلك را ول كرديد به امان خدا، و از هردو كلمه كه ميگوييد، چهار كلمهاش درباره «حقوق بشر» است؟!
ـ راستش نتايج تحقيقات (؟!) ما نشان ميدهد كه؛ مقوله حقوق بشر، يك خورده همچين بفهمي نفهمي عام تر از مقوله دموكراسي است!
*يعني دموكراسي؛ پشم؟!
ـ ملتفت منظورم نشديد؛ بحث من سر اين است كه دموكراسي، زير شاخهاي از مواد اعلاميه جهاني حقوق بشر است.
ولي از آنجا كه جنگ هاي اين ساليان، عمدتاً زير سر مدعيان اين اعلاميه كذايي است ما خيال ميكرديم؛ منظور شما از حقوق بشر نيز به طريق اولي بايد رسيدن به «مدينه النبي» باشد!؟
ـ به نظر من كه لازم است در آستانه هزاره سوم، اعلاميه جهاني حقوق بشر هم نوشته شود!
*به نظر من هم بهتر است مواد اعلاميه را «شارون» بنويسد. چرا كه اولا جوهر قلمش پر است از خون مظلومان فلسطيني، ثانياً حقوق بشر از ته چهره اش هويداست!!
ـ ببينيد؛ هيچ تضادي ميان حقوق بشر، و جوهره اديان وجود ندارد.
*اعلاميه حقوق بشر، لااقل در برابر «اسلام» كه بايد لنگ بياندازد!
ـ شما از موضع دين به نفي حقوق بشر مي پردازيد تا بلكه منافعتان را پشت ايدئولوژي مخفي كنيد.
*از آنهايي ياد گرفتهايم كه از موضع حقوق بشر به نفي دين ميپردازند، و آن را علاوه بر افيون تودهها، افيون حكومتها نيز ميدانند!
ـ نبايد گفت؛ هر كس در اين دنيا، مؤمنتر است از حقوق بشر را بيشتر چيز ميكند يعني رعايت ميكند.
*فعلا بهتر است اين حرفها را به ژاك شيراك بزنيد كه از فرط ارادت به اعلاميه جهاني حقوق بشر، معتقد است؛ هر كس در اين دنيا، بي دين تر است، از حقوق بيشتري برخوردار است!؟
ـ شما خودتان چيز كنيد؛ برخوردهايي كه با روزنامهنگاران صورت گرفته، ناقض حقوق بشر نيست؟
*قربان كريمي خدا بروم؛ آخر اين چه جور حقوق بشري است كه چند تا روزنامه نگار متخلف تجسم عينياش هستند؟!
ـ حالا كه اين طور شد من شخصاً از هر گونه فشار خارجي براي تحقق حقوق بشر در ايران استقبال ميكنم!!؟
*پس بگو؟ «دعوا سر كراوات بوش است»!! … جل الخالق؛ پس از افتادن توپ در زمين آمريكاييها و اروپاييها در مسئله مربوط به امضاي پروتكل، يكدفعه و بطور كترهاي (!) «پروژه حقوق بشر» كليد ميخورد، و دست بر قضا خانمي برنده چيز نوبل ميشود كه به جاي دادرسي از زنان و كودكان ايراني در جريان جنگ تحميلي، مشغول به حمايت از بهائيت است و باز همين طور ناگهاني (!) راه به راه به اين زايشگاه و اون دانشگاه ميرود تا اعتراضات مردم عليه خيانتهاي خودش را پاي حقوق بشر بنويسند و عجبا در اين شرايط كه همه چيز به صورت كاملا تصادفي پيش ميرود، چيز طلب ها در حين سخنرانيهاي خود، گله به گله، بعض مقدسات را ميكوبند و هنوز كتك نخورده، خبر ضارب و آمر و مباشر را در چيز نامه هاي خودشان ] به غير عمدي بودن حوادث بيشتر توجه شود!! [ چاپ مي كنند و جنابعالي و دوستان هم …، بعله. نگو بحث «فشار از بيرون ـ چانه زني در داخل»مطرح است و اطاعت از دشمن هم اوجب واجبات!!؟
ـ البته اين طورها هم نيست كه شما ميگوييد؛ مثلا ما بر خلاف دشمن كه خواهان جدايي ضربتي دين از سياست است، معتقديم؛ ابتدا بايد نهاد دين را از نهاد…
*والله غيرتاً ديگر «بامبول» در نياوريد!!
«چيز كوچولو»