شنیده بودم بمناسبت نوروز۱۴۰۰ یکصدتن ازمحکومان سیاسی وامنیتی آزاد میشوند.این خبر روزنه امیدی بود برای سالی نیکوتر. لحظه شماری ها با یأس همراه شد وانگیزه ای برای شادباش نگذاشته بود اما به رسم نوشدن طبیعت وشادی مردمان،باید تهنیت می گفتیم. درچنین شرایطی شنیدن صدای شیخ آزاده مهدی کروبی از پشت تلفن وتبریکش به همه خانواده، التیامی بود بر این اندوه ومرا به یاد سروده مولوی درباره شیخ نجم الدین کبری انداخت که مصرعی از آن را سرلوحه سخنکردم.
آقای کروبی همواره برای من احترام برانگیز بود نه فقط بخاطر دلسوزی واهتمامش برای پیگیری کار زندانیان بل از اینرو که وقتی در پاره ای مسائل اختلاف دیدگاههای مان به میان می آمد در مقام تحمیل نظرش نبود واین تفاوت نظرها درمسائل مهم، ذره ای از بزرگواری اش نمی کاست،ویژگی ای که پیشتر در وجود فقیه بزرگ معاصر آیت الله منتظری تبلورش را دیده بودیم. ما به چنین انسان هایی برای ایران آباد وآزاد نیازمندیم.
دلمان برای دیدن وشنیدن صدای میر استوار میهن، مهندس میرحسین موسوی هم تنگ شده و
بنماي رخ كه باغ وگلستانم آرزوست
بگشاي لب كه قند فراوانم آرزوست