راديو آلمان(دويچه وله)26.10.2006
سانسور و ندادن مجوز چاپ كتاب در ماههاى اخير در ايران بسيارى از ناشران را به آستانه تعطيلى كشانده و شوق كار را از نويسندگان گرفته است. اين موضوعى است كه در روزهاى اخير نويسندگانى چون محمود دولت آبادى و عمادالدين باقى در سخنان خود به آن اشاره كردهاند. عمادالدين باقى، نويسنده، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر در ايران، در نامهاى سرگشاده از تشديد محدوديتهايى كه براى ناشران و نويسندگان قائل شدهاند و آسيبهايى مىگويد كه نقض حق نويسندگى و آزادى بيان بر فرهنگ جامعه و نيز بر زندگى اجتماعى و مادى اهل فرهنگ وارد مىآورد.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
آقای عمادالدین باقی، انگیزه شما از نوشتن نامهای که هماکنون سرگشاده است خطاب به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیوان عدالت ادارى کشور چه بوده است؟
عمادالدین باقی: انگیزه اصلی من این بوده که بتوانم صدایم را به گوش مردم، خوانندگان کتابهایم و به گوش مسئولین و متولیان کشور برسانم، چون در چندماه اخیر مکررا پیغام دادهام، تماس گرفته ام با دفتر وزیر ارشاد که جلسهای ترتیب بدهند که در مورد عدم صدور مجوز برای این کتابها گفتگو بکنیم و ببینیم مشکل چيست، پاسخ ندادند. بعد نامه را ارسال کردیم و بازهم پاسخی نیامد طبیعتا تنها راهی که باقی میماند این است که ما صدای خودمان را به شکل عمومیتر منعکس کنیم. این انگیزه اصلی بود و همچنین انگیزه دیگر من اعتراض به این وضع بود، اعتراض به وضعیتی که نویسندگان و اصحاب فرهنگ و نشر را در کشور دارد زمینگیر میکند و یک خسارت ملی وارد میکند و بهشدت به حوزه فرهنگ این کشور آسیب میرساند. در واقع یک واکنش اعتراضی بود به این رفتارها با حوزه فرهنگ، کتاب و اهل قلم.
بنابراین شما هنوز نمیدانید که چرا جلوی انتشار ۷ کتابی را که شما در این نامه ازشان اسم بردهاید گرفتهاند؟
عمادالدین باقی: یکی از عجایب این است، بدون اینکه توضیحی بدهند کتاب را ممنوع از انتشار مي كنندیعنی حتا وقتی ناشر پرسیده که چه فرازی؛ چه عبارتی و چه پارگرافی از کتاب مشکل دارد، این را منعکس بکنند تا تغییر بدهیم کما اینکه در سنوات گذشته هم اینطور بوده ، حتا در دوران آقای خاتمی تعدادی از کتابهای من که چاپ شد، از اداره بررسی کتاب اطلاع دادند که بعضی از عبارات و پاراگرافها از نظر آنها مشکل دارد و باید حذف بشود و من به دلیل اینکه اصولا فردی نسبیگرا هستم و معتقد نیستم که اگر نتوانیم صددرصد دیدگاهها را بیان بکنیم، بایستی كاملا از کار کتاب و نشر صرفنظر کنیم، بلکه معتقدم که هر مقدارش را که توانستیم انتشار بدهیم، همین را غنیمت بشماریم. لذا آنموقع وقتی به من میگفتند که چه قسمتهایی از کتاب باید حذف بشود، ما هم حذف میکردیم. الان بعضی از این کتابها را نگاه بکنید، شاید دهها مورد عباراتی حذف شده که بجایش نقطهچین گذاشته شده است. اما در مورد اخیر وقتی ناشر مراجعه کرده و سوال کرده، پاسخ داده اند که از طرف هیات نظارت گفته شده است که به این کتابها مجوز ندادهاند. یعنی نه در مورد یک بخش یا یک پارگراف، اساسا راجع به کتاب و نویسنده مشکل دارند. و باز عجیبتر اینکه اینها را شفاهي عمل میکنند، یعنی فکر میکنند نباید سند بهدست کسی بدهند و همه اینها شفاهی صورت میگیرد به این دلیل که فردا بتوانند براحتی تکذیب کنند. شما ببینید، همه جوره افراد را دچار مضیقه میکنند، هم نفی و منع میکنند چاپ کتاب را، هم توضیح نمیدهند چرا و هم اینکه نقطه نظراتشان را مکتوب نمیکنند و این یک مقداری قیم مابی است. من نمیدانم چرا یک عدهای بخودشان اجازه میدهند که بجای نویسنده فکر کنند، برای او تصمیم بگیرند و یک سیستم پادگانی در عرصه فرهنگ ایجاد کنند. سیستم پادگانی معروف است به اینکه میگویند” ارتش چرا ندارد” و در ارتش اصولا نمیتوانی بگویی چرا فلان کار انجام شده. آنجا نظام، نظام اطاعت است. مگرمیشود کتابی را منع کنند یا اجازه چاپ کتاب نویسندهای را ندهند، بدون اینکه به او بگویند به چه دلیل و کدام عبارت است که به نظر آنها مشکل حقوقی دارد.
یعنی این کارشان خارج از چارچوب قوانین ایران دارد انجام میگیرد؟
عمادالدین باقی: بله. مثلا در همین نامهای که من منتشر کردهام یک قسمت از ضوابط نشر کتاب را آوردهام که تقریبا مثل قانون با آن رفتار میشود و مصوب شورای انقلاب فرهنگی است، که در آنجا مشخصا توضیح داده شده چه کتابهایی نمیتوانند چاپ بشوند. حتا در آنجا گفته شده که اگر کتب ضاله هم باشند، میتوانند چاپ بشوند بشرط اینکه مقدمهای بر آن نوشته شود و شبهاتی که آن کتاب ایجاد میکند نقد بشوند درمقدمه. یا فرض کنید در مورد نقد سیستم جمهوری اسلامی هم باز آنجا گفته شده که میتوانند کتاب را منتشر کنند، منتها بشرط اینکه این نقد، نقد علمی باشد. یعنی میخواهم بگویم اصل انتشار این کتابها را ممنوع نکردهاند و با آن ضوابط نشر شورای انقلاب فرهنگی میشود گفت که تقریبا تمام کتابهایی که وزارت ارشاد از همه نویسندگان جلویشان را میگیرد، ۹۹درصد آنها مجازند و میتوانند منتشر بشوندو هیچ منعی برای انتشارشان وجود ندارد.
عجیب این است که در کشور ما بجای اینکه حکومت و دستگاه حکومتی ملتزم به قانون باشند، این دیگران هستند که ملتزم به قانوناند و به حکومت مراجعه میکنند که چرا قانون را اجرا نمیکنی. حتا قوانین مصوب خودشان را متاسفانه زیر پا میگذارند. اساسا اصل صدور مجوز کتاب یک اصل غلط و برخلاف حقوق بشر است، برخلاف اصل آزادی بیان است. اینکه ما بگوییم آزادی بیان در صورتی که حکومت اجازه بدهد، تعبیر دیگرش میشود صدور مجوز کتاب. اینکه نمیشود در یک کشور نویسندگان که خودشان اهل فکر و تحقیق وتتبع هستند کتاب بنویسند، بعد چند نفر که معلوم نیست آنها دارای صلاحیت علمی هستنديا نه بصورت قیم مابانه تشخیص بدهند که این کتاب چاپ بشود یا نشود. همهجای دنیا، حتا در افغانستان و در همسایگی ما، در کشورهای همسایه مثل ترکیه( چه به رسد به جوامع دمکراتیک) اینجوری هست که کتابها منتشر میشوند و اگر پس از انتشارشان اشکالی داشت یا حق کسی ضایع شده بود، شاکی شکایت میکند و اگر با حضور هیات منصفه آن جرم محرز بشود، یک جریمه مالی مقرر میکنند. اما این شیوهای که اساسا انتشار کتاب را متوقف کنند به مجوز، این برخلاف موازین حقوق بشر و حتا برخلاف مقررات و قوانین داخلی ایران است.
آقای باقی، این جلوگیری از نشر کتاب چه پیامدها و آثاری بطور کلی داشته است؟
عمادالدین باقی: در حوزه فرهنگ آثارش را در درازمدت بهتر میشود دید. الان آنچیزی که عملا اتفاق افتاده این است که بسیاری از نویسندگانی که اساسا منبع درآمد و معیشتشان نوشتن کتاب و پروژههای تحقیقاتی است با تنگنای شدیدی مواجه شدهاند، صنعت نشر در شرف ورشکستگیست و به تبع آن افراد زیادی بیکار میشوند. دولتی که ادعا میکند آمده برای محرومیتزادیی و شعارش عدالت اجتماعی، عدالت اقتصادی و توجه به نیازمندیهای مادی مردم است، دارد گروهي از این جامعه را که اصحاب فرهنگ هستند و در واقع تحصیلکردهها و نویسندگان در همهجای دنیا در حکم شعور هدایت کننده جامعهاند، اول اینها را در معرض آسیب قرار داده است. این مجموع اتفاقاتیست که دارد میافتد. از حیث ملی هم ضربه بسیار سنگینی به کشور دارد وارد میشود. طبق برآوردی که من در همین نامه انجام دادهام، ارقامی که از تولید جهانی کتاب بدست آورده و محاسبهاش را انجام دادهام، در حال حاضر سهم ما از تولید جهانی کتاب حدود یک چهارصدهزارم است. چه خسارت فرهنگی عظیمتر از اینکه ازهمین مقدار سهم ناچیز ما در تولید جهانی کتاب هم دارد دریغ میشود و همین چندتا کتاب را با تولید ناچیز دارند جلویشان را میگیرند. بهرحال عواقب و عوارض این را در آینده بیشتر میتوان متوجه شد.
بعد مشکل تازهای که ایجاد کردهاند در دوره دولت جدید این است که کتابهایی که قبلا مجوز گرفتهاند، همهی مجوزها را دارند باطل میکنند و معتقدند که بایستی همه آنها دوباره بیایند و مجوز بگیرند. حتا اگر از وزارت ارشاد فعلی هم دوباره مجوز گرفتند، در صورت تجدید چاپ، مجددا باید بروند مجوز بگیرند. یعنی مدام برای هر چاپ، هر کتاب باید دوباره بررسی بشود و حتا کتابهایی بودند که در دوره قبل به آنها مجوز دائمی داده بودند، مجوز آنها را هم لغو کردند و معتقدند که همیشه باید گریبان و حلقوم نویسنده و ناشر دست وزارت ارشاد باشد. بنابراین برای هربار چاپ کتاب باید دوباره مراجعه کنند. کجای این كار، اخلاقی، حقوقی یا انسانی و یا فرهنگی است؟
آيا کتابهایی را که در زمان آقای خاتمی مجوز گرفتهاند، میخواهند دوباره بررسی کنند، چون شک دارند به صلاحیت کسانی که آن دوره کار کردهاند؟
عمادالدین باقی: اصلا عجیبتر ازهمه اينكه به خودشان هم شک دارند چون گفتهاند، نه تنها در دوران آقای خاتمی کتابهایی که مجوز داده شده باید دوباره بیایند مجوز بگیرند، حتا خودشان هم مجوز دائمی به هیچ کتابی نمیدهند. یعنی الان خودشان هم اگر مجوز بدهند، برای یکبار چاپ میدهند. برای چاپ بعدی شما باید دوباره مراجعه کنید. یعنی به این وسیله میخواهند همیشه حلقوم نویسنده و ناشر را در چنگ خودشان داشته باشند و این خلاف حق مسلم آزادی بیان و حق آزادی اندیشه است. الان سیستمی که پیش گرفته شده، بخصوص با ترکیب افرادی که بررسیکنندهاند( چون زمان آقای خاتمی سعی کرده بودند یک عده از افراد فرهنگی و دانشگاهی را برای اداره بررسی كتاب بیاورند) الان به نظر میرسد که با توجه به حجم کار و برای سرعت درصدور جواز، یک لیست تهیه کردهاند از نویسندگان و کار خودشان را آسان کردهاند. یک لیست از نویسندگان را گذاشتهاند جلوشان وگويي قرار بر این است که اساسا زحمت بررسی کتاب این قبیل افراد را بخودشان ندهند. چون اگر الان شما بخواهید یک مجوز کتاب بگیرید، این مجوز ماهها طول میکشد و شما تصورش را بکنید، این حجم کتاب را که اینها نمیتوانند بررسی کنند، حتا یکسال یا دوسال بعد جواز بدهند، پس کار خودشان را راحت کردهاند و یک لیست از نویسندهها را جلویشان گذاشتهاند و بنا دارند اینها را اساسا بررسی نکنند. کما اینکه به ناشر کتاب من وقتی ایشان پرسیده که چه قسمتهایی از کتاب اشکال دارد که یا اصلاحش و یا حذفش كنيم یا یک سانسور داوطلبانه انجام بدهيم تا بقیه کتاب بتواند چاپ بشود، اظهار داشته اند که هیات نظارت گفته که به این کتابها اجازه چاپ داده نشود. یعنی اصلا دیگر نیازی به بررسی نیست. شما میفرمایید زمان میبرد، زحمت میبرد، اینها کار خودشان را آسان کردهاند و به یکسری از نویسندگان احتمالا میخواهند اجازه نشر کتاب ندهند. این یک کار خیلی حیرتآوریست، یعنی یک نوع ممنوعالقلم کردن غیررسمی. ممنوعالقلم کردن افراد بدون صدور حکم دادگاه و بدون پرداخت هزینه. این در حالیست که بسیاری از این نویسندگان اساسا در چارچوب مقررات موجود دارند قلم میزنند.
آقای باقی بسیار سپاسگزارم که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.
http://www2.dw-world.de/persian/menschenrechte/1.201338.1.html