🩸یادداشت زیر را نوشتم و به دلیل تکراری و بی حاصل بودن این انتقادات و اینکه از روی عصبانیت ناشی از موج پیامک های تهدید و جریمه وآزارها به بهانه روسری نداشتن برخی بانوان، نوشته شده بود کنار گذاشتم ولی به درخواست عزیزان روزنامه تقدیم کردم.
✔️تیغ در دست زنگی مست
(️فحاشیها فقط نشانه بالینی نیستند، پیام مهم دارند)
#عمادالدین_باقی
سرمقاله روزنامه سازندگی، ش ۱۹۵۹ یکشنبه ۱۴ اردیبهشت۱۴۰۴
✍️در شبکههای اجتماعی گاهی فحاشیها و هتاکیهایی دیده میشود که آن را به عنوان علائم بالینی یک بیماری در جامعه میدانند که تشخیص درستی است اما به وجه دیگر آن که دلیل وفور این رفتارها و پیام ناشی از انها است توجه نمیشود.
در دورانی که شادروان آیت الله منتظری قائم مقام رهبری بودند یکی از برنامههایشان اختصاص دادن وقتی به مطالعه نامههای مردم بود. اصل نامهها دستهبندی میشد و به همراه خلاصه ای از نامه ها در اختیار ایشان قرار میگرفت. مسئول نامهها آقا مرتضی یکی از امینترین افراد ایشان بودند. چون بعضی از نامهها حاوی توهینهای شدید بود میخواستند از باب رعایت ادب و احترام نامهها را جدا کنند و تحویل ندهند اما ایشان تاکید کرده بودند که بدون استثنا تمامی نامهها برای مطالعه تحویل داده شود. نکته جالب این استدلال اموزنده و گرانسنگ ایشان بود که میگفتند: اتفاقاً همان فحشها مهم هستند، گاهی از میان همین فحشها انسان به حقایقی پی میبرد و میزان درد و رنج مردم را میفهمد.
در این روزها که تهدیدات آمریکا و اسرائیل خونریز خیلی جدی شده بیانیهای را به عنوان عدهای از فعالان جامعه مدنی منتشر کردیم. واکنشهای بعضی مخالفان بیانیه در رسانههای برونمرزی هم دیده شد و با بعضی از آنها هم گفتگو و مناظره توسط نگارنده یا بعضی از امضا کنندگان درگرفت اما گفتگوهای فراوانی با افراد دیگر صورت گرفت که در جایی دیده و شنیده نشد. نکته مشترک همه آنها این بود که همراه با دشنامهای شدیدی میگفتند این جماعت متولی همین الان با وجود این تهدیدات دست از سر ما برنمیدارند و بدون توجه به همه آن مقاله ها و بحث های حقوقی امثال شماها در رسانه های داخلی کشور با نیات اصلاحگرانه، هر روز به بهانه ای مزاحم مان میشوند و حتی به خاطر مصلحت خودشان هم که شده سعی نمیکنند که مردم را به خشم نیاورند، تصور کنید که اگر فردا از این خطر بجهند چگونه تسمه از گرده ما میکشند؟!
وقتی مردم آزاریهای سیستماتیک را میبینم به خشم مردم حق میدهم. دشنامهای آنها تنها راه تخلیه خشم آنهاست هرچند میتواند تبدیل به جریانی غیر قابل کنترل بشود.
در برابر استدلال انها، توضیح دادن های ما دشوار می شد. ما میکوشیدیم با منطق اصلی و فرعی کردن تضادها و توجه دادن به خطرها برای موجودیت ایران و نگرانی از بهم ریختگی جامعه و گسترش خشونت، استدلال آنها را کمرنگ کنیم ولی واقعیت این است که پیام مهمی در اعتراضات آنها نهفته است و نشان میدهد جامعه به نقطه جوش رسیده است.
در هر کشور دیگری بود کسانی را که در این شرایط پر خطر پیامک حجاب میفرستند و مردم را آزار میدهند و به تمام استدلالهای حقوقی و شرعی که در این سالها دیگر گوش فلک را کر کرده اعتنا نمیکنند، اینان را به عنوان ستون پنجم دشمن به اشد مجازات میرساندند اما درد اینجاست که فعلاً تیغ در دست زنگی مست است.
📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com
بخشی از نظرات در تلگرام
Azadeh:
ولی موضوع حجاب یه بخشی اش به خاطر بلاتکلیفی کل جامعه هست عموم زنان ومردان ایرانی در اندازه ی حجاب به عامل محیط نگاه میکنن چون دیندار که اندازه دینی اش براش مشخص هست بقیه مردم میمونن که از قضا بیشتر هم هستن
مثلا خواسته ای که مسیح علینژاد در پیجش مطرح کرده بود منطقی به نظر میرسید.کنار دریا میخواهید از اب دریا استفاده کنید طبیعتا با خانواده ی خودتان. ( یعنی با جداسازی ها در کنار خانواده بودن ها کم میشه)
اگر کسی بد ندونه و بد رفتار نکنه این هم خوشی و لذت طبیعی دنیاست و بعد این موضوع مطرحمیشه که خب اگه کنار دریا ازاد باشیم کمکم در شهر هم ازاد نمیشه؟
یعنی چون قشر غیر دیندار عامل محدود کننده ی دیگری به جز عرف ومحیط نداره. حکومت هم مطلع هست بنابراین عامل محیط روحفظ میکنه و پیامک ها برقرار میمونه
من یه مثال دیگری از ژاپنمیزم یکبار متوجه شدم زنان ژاپنی دامن کوتاه می پوشن و این از نظر محیط شون بد نیس ولی یقه باز یا ندارن یا کلا نمیپوشن یا پسران شون شاید پنجاه درصدشون رسم کت و شلوار پوشیدن رو دارن
ما به اون معنی خودمون قانونی که ملی باشه و ویژگی زنان ایرانی باشه طراحی نکردیم لااقل بچه های خارج مدلسازی کنن
تا وقتی مدل خودمون رو نداشته باشیم به عنوان نفوذ فرهنگ غربی مطرح میشه و عامل محدودکننده محیط رو داریم و برخوردها رو هم داریم و تزلزل در رفتار جوانان و مردم رو هم داریم
گاهی خوش پوشی رو جامعه پس میزنه زننده نیس ولی خوش پوش هست توجه روجلب میکنه و هر نوع توجه طلبی بد هست یعنی عناصر دینی اش هم باید تفکیک بشه
Ali Rad:
وقتی تیغ در دست زنگی مست است
و به هیچ صراطی مستقیم نمیشود
و از ابزار زور و قدرت استفاده میکند
چاره برای مردم کوچه و بازار باقی نمیگذارد جز این که کمیته مجازات مردمی تشکیل دهند
و این اربابان زبان نفهم را مجازات کنند
m.h:
از نگاه روانشناسی سیاسی
۱. کنترل جمعیت از طریق ایجاد ترس و اضطراب
حکومتهای اقتدارگرا گاهی با ایجاد فضای دائم بحران (مثلاً فشار اقتصادی، تهدید خارجی، اجبارهای اجتماعی مثل حجاب) مردم را در وضعیت «بقای روانی» نگه میدارند. افراد در این حالت کمتر فرصت یا جرئت اعتراض، تحلیل یا مطالبهگری دارند. در واقع:
> ذهن درگیر معیشت و ترس، نمیتواند به تغییر ساختار فکر کند.
۲. ساختن «دشمن بیرونی» برای توجیه نارضایتی داخلی
اگر مردم همیشه یک دشمن خارجی (مثل آمریکا، اسرائیل) یا دشمن فرهنگی (مثل “بیحجابی”، “نفوذ فرهنگی”) را عامل مشکلات بدانند، کمتر حکومت را مقصر میدانند. این راهی برای انتقال مسئولیت ناکارآمدیها به «دیگران» است.
۳. حفظ انسجام درونی نیروهای وفادار
با نگه داشتن جامعه در حالت بحران، وفاداران نظام احساس میکنند در حال «مقاومت مقدس» هستند. این به آنها هویت، معنا و توجیه برای اعمال محدودکننده میدهد.
—
آیا توافق ایران و آمریکا فشار را کم میکند یا بیشتر؟
در کوتاهمدت ممکن است وضعیت اقتصادی کمی بهتر شود، اما از نظر روانشناسی سیاسی:
اگر حکومت همچنان به «بحرانآفرینی داخلی» نیاز داشته باشد، ممکن است بهجای دشمن خارجی، دشمن داخلی (مثل بدحجابی، اعتراض، فساد اخلاقی) را برجستهتر کند. در نتیجه، فشار اجتماعی بیشتر میشود.
اما اگر ساختار قدرت احساس امنیت کند و نیاز به کنترل شدید کاهش یابد، ممکن است مقداری از فشارها کاسته شود. هرچند این بستگی به میزان «اعتماد به نفس حکومت» و «ترس از فروپاشی» دارد.
نتیجهگیری:
حکومت ایران از فشار روانی و اقتصادی بهعنوان ابزار کنترل و بقای سیاسی استفاده میکند. این رفتار نه صرفاً برآمده از منافع اقتصادی یا سیاسی، بلکه محصول نوعی ذهنیت «محاصرهشده»، «اقتدارگرا» و «مبتنی بر بحران دائمی» است. در چنین ساختاری، حتی توافقهای خارجی لزوماً منجر به کاهش فشار نمیشوند، مگر اینکه تغییر در الگوی ذهنی و سیاسی حاکمان رخ دهد.
Farahd S:
جسارتا؛ این اصطلاح “زنگی” مست را بهتر بهکار نبرید. امروزه ممکن است قدری نژادپرستانه تعبیر شود. واژههای معادل غیر یکجانبهگرا هم ممکن است پیدا شود.
علی اکبر:
اخوی تو کدوم خطه ایران زندگی می کنی که اینقدر بحث بی حجاب ستیزی داغه؟!
و همه جا پلیس و گشت ارشاد با داغ و درفش منتظر مردم هستند؟
جمعه گذشته بنده پارک چیتگر بودم و بسیار شلوغ بود، بین اینهمه افرادی که اونجا، تعداد افراد با روسری(نمی گم محجبه) به تعداد انگشتان یک دست نمی رسید، تعدادی هم که با فراق بال و کاملا عیان مشغول عرق خوری بودند هیچ احدی هم با اینها کاری نداشت
تو سطح شهر هم همینجوره
این همه داد و قال برای ارسال چنتا پیامک بلااثر منطقی نیست
Emad Baghi:
بزرگوار ظاهرا در جریان نیستید که بحث چند تا پیامک نیست بلکه پیامکهای انبوه است و اتفاقاً مسئله همین است که وقتی واقعیت اجتماعی همان است که خودتان توصیف کرده اید و مردم زندگی عادی خودشان را دارند و با همان تعداد کم بدون حجاب همکاری ندارند، چرا دستگاه های رسمی با ارسال پیامک و احضار به اداره پلیس و یا تهدید به جریمه و اجرای مصوب حجاب و عفاف، فضا را به هم میریزند؟
M3:
توضیح اینکه مثلا در اصفهان علاوه بر پیامک به شخص مربوطه ؟
پدر خانواده را نیز احضار و تهدید میکنند؟
علی اکبر:
حاکمیت اگر قرار بود نظر خودش رو اعمال کنه و نظر حامیان خودش رو جلب کنه، میتونست به رویه قبل،گشت ارشاد و ممانعت از ورود افراد بی حجاب به اماکن عمومی و… رجوع کنه و یا قانون حجاب و عفاف رو اجرا کنه
حالا کوه موش زاییده و ازون همه ادعا رسیده به ارسال چند پیامک بلااثر
و جالبه شماها همین برخورد حداقلی رو هم بر نمی تابید
M3:
خیلی جالبتر است؟
شما و دوستان تان حق مرگ بر امریکا و آتش زدن پرچم آن را ندارید؟
چه کسی دستور اولی را داده و دومی را یعنی تذکر حجاب را نداده ؟
Fouladvand:
سلام عليكم جناب استاد باقي
فحاشي، پنج گونه است؛
١-فحاشي ناشي از” بي ادبي و بي تربيتي”؛ كه فاقد هرگونه دليل و زمينه قابل قبول و توجيه بوده و فحش از روي عادت های اجتماعی، جاي كلام را در دهان فرد فحاش گرفته است.
٢- فحاشي ناشي از “عقده هاي رواني”؛ كه فرد فحاش با استعمال آنها عليه ديگران، سعي ميكند حقارت هاي شخصيتي خود را پنهان نموده و از اطرافيان خود انتقام گيري كند.
٣-فحاشي ناشي از “استيصال علمي”؛ كه زماني بروز ميكند كه شخص فحاش از منظر علمي در بحث اصطلاحأ كم مي آورد و براي جبران كاستي هاي علمي خود و از روي استيصال علمي، با بالا بردن تن صدايش، قيل و قال راه انداخته و با تمسك به فحاشي، مجلس را به هم ميزند تا بدينوسيله بر شكست علمي خود در جمع، سرپوش نهاده و بدينوسيله خود را در بحث، غالب و پيروز جلوه دهد. نمونه بارز اين سبك فحاشي ها را گروه هاي فشار در بر هم زدن مجالس و مجامع علمي-تخصصي و عمومي از خود به كرات به نمايش نهاده اند تا با پاك كردن صورت مسئله، از پاسخ دهي به آن فرار كنند.
٤-فحاشي جمعي عليه فرد يا گروهي خاص جهت راه اندازي كارزار تبليغاتي عليه آن شخص يا گروه خاص، به منظور تخطئه و سياه نمائي و مترود نمودن آنها در جامعه.
٥-فحاشي ناشي از “اعتراض و مظلوميت”؛ كه زماني روي مي دهد كه فرد فحاش عليرغم طي نمودن كليه راه هاي عرفي، اخلاقي و قانوني، با هيچ ابزار ديگري قادر به احقاق حق خود از ظالم نبوده و از روي درماندگي ، ناچار به استفاده از تنها ابزار باقي مانده خويش، يعني” زبان” خود ميشود و اعتراض خويش را بوسيله زبان خود بيان ميكند.
همچنانكه خداوند نيز به اين گونه استفاده از زبان در قرآن اشاره نموده و علاوه بر قابل درك و توجيه دانستن آن، آن را ابزاري براي اعتراض و تظلم-خواهي مظلوم مستأصل و بي پناه و ياور، قلمداد نموده است؛
﴿۞ لَّا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا﴾
[ النساء: 148]خدا بلند كردن صدا را به بدگويى (فحاشی) دوست ندارد، مگر از آن كس كه به او ستمى شده باشد، و خدا شنوا و داناست.
Emad Baghi:
با سلام و سپاس از سنخ شناسی عالمانه اهانت و فحاشی
Hassan ZamaniKabir:
سلام آقای باقیِ گرامی.
مقالهی شما که دور از واقعیتِ موجود در جامعهی خودمان نیست، مرا یادِ نشریهی اعتماد انداخت …..
آقای عباس عبدی هم، مُشابهِ همین موضوع و همین مطلبِ مُوردِ اشارهی شما را انتخاب کرده و در روزنامهی « اعتماد » نوشته، و از منظرِ دیگری به آن پرداخته است …..
خوشبختانه، او لزومی نَدیده است که در نوشتارَش مثلِ شما، بیخود و بیجهت و بیربط، نیشی بزند و بنویسَد « اسرائیلِ خونریز.!!! »
و این نِگاه و این واژه، دور از واقعیت و دور از ذهنیتِ اکثرِ جامعهیِ خودمان است و شما کسی نیستید که آن را نَدانید.
Azadeh:
یه موضوع دیگه هم کهگره حجاب رو کورتر میکنه ورزش بانوان هست بارها صدای اعتراض ورزشکاران مون به اندازه ی زیاده از حد حجاب در حین ورزش کردن رو شنیدیم پیامک های حجاب به جامعه میگه ما قصد تغییر درین حوزه ها رو زیر پرچم ج. ا نداریم
مگر مثلا نهادهایی ایجاد کنن که زنان بتونن با اون نهادها در سطح بین المللی ظاهر بشن و پرچم ایران رو هم داشته باشن
همونجور که در قبل انقلاب مدارس ملی برای کسانی که قصد داشتن با حجاب باشن تاسیس شد لااقل چنین نهادهایی در عرصه ی ورزش ومدارس موسیقی و رقص ها ایحاد بشه
Meyloon:
تاریخ نشان داده که حکومتهای ایران عموما و حاکمیت جاا خصوصا بدون وجود دشمن خارجی و داخلی و بدون وجود یا ایجاد بحران، توانایی زیست خود را بسرعت از دست میدهند. شایسته است تمام اتفاقات و فعالیتهای خارجی و داخلی این حضرات را از این زاویه هم ببینیم.
Mojib Mojibi مجید کشانی:
بعد دیگری از متن ارایه شده
انسان متحیر می ماند از منطق قرآن در ظلم ستیزی و درک فشاری که مظلوم در مقابل ظالم تحمل می کند
Fouladvand:
قرينه آيه ١٤٨-نسا اينگونه مي شود كه “خداوند بلند شدن فرياد اعتراض مظلوم را نسبت به ظلم دوست دارد”، كه اين خود بر حق خدادادي “اعتراض” شهروندان دلالت داشته و نشاندهنده ميزان علاقه خداوند به ظلم ستيزي بعنوان وظيفه اي انساني است.
Adventurer1999 Forti4klav:
انسان وقتی متمدن شد که بجای چوب و چماق و سنگ ، کلمه و حرف را پرتاب کرد.
اما به زعم اینجانب فحاشی و بکار بردن ادبیات کوچه بازاری و سخیف و…. در کلام چه بصورت دفاع از یک حقیقت باشد چه در رد یک حقیقت نشان دهنده ی تنزل اخلاق و پسرفت جنبه های اخلاقی یک ملت و جامعه است.
قبلا رسالت اجتماعی کردن و جامعه پذیری فرزندان بر عهده ی خانواده بود . اما در اثر پیچیدگی و تغییر سبک زندگی این رسالت بر دوش سازمانها و نهادهایی مانند مدرسه، رسانه های جمعی و…افتاد .
و صد متاسفانه ما برای این گذار تاریخی و مهم نه تنها فکر(پیش بيني) و برنامه نداشتیم بلکه این نهادها حتی الان هم خود نیاز به آموزش و یادگیری شیوه های درست آداب و رسوم اجتماعی دارند در اثر رابطه سالاری و بکارگیری مدیران و پرسنلی نامعقول و عاری از تخصص موردنظر از بالاترین سمت ادرات و نهادها تا آبدارچی و خدماتی.
هرچه از سمت خانواده ی مستقل و پدرسالار فاصله گرفتیم و بسمت و سوی جامعه و اجتماع رفتیم از میزان ادب، شعور، نزاکت و پایبندی به آداب معاشرت و رسوم صحیح اخلاقی کاسته شد.
این یعنی ما نتوانستیم شهری شدن، صنعتی شدن و نگاه به جهانی شدن را در اساسی ترین و ساده ترین لایه ی جامعه درونی سازیم .
نتیجه ی آن چنین اوضاعی شده است که به محض کوچکترین تنش و اصطکاکی در سطح شهر و در ملاعام مانند صحنه های تصادف و …. انسانی که خود را متشخص ترین فرد جامعه قلمداد می کند، از دهانش کلماتی پرتاب می شود که از شنیدنش حال در و دیوار هم بهم می خورد چه برسد به یک انسان عامی و عادي…..
ای کاش رسالت جامعه پذيري و تربیت، هنوز هم بر عهده ی خانواده بود البته با پدران و مادرانی با سیک و سیاق و تفکرات قبل از دهه ی هشتاد.