سرويس: فقه و حقوق – حقوق سياسي
1386/12/11
03-01-2008
16:01:52
8612-05564: كد خبر
خبرگزاري دانشجويان ايران – تهران
سرويس: فقه و حقوق – حقوق سياسي
جلسهي رسيدگي به اتهامات متهمان پروندهي انتشار كتاب «تراژدي دموكراسي در ايران» صبح امروز در شعبهي ١٠٨٣ دادگاه عمومي تهران به رياست قاضي حسينيان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار حقوقي ايسنا، در اين پرونده، عمادالدين باقي كه پيش از اين با اتهام نشر اكاذيب و افترا به سه سال حبس و به عنوان تبليغ عليه نظام به يك سال حبس محكوم شده بود، به عنوان مطلع حضور داشت. همچنين خسرو طالبزاده مديركل وقت كتاب وزارت ارشاد به عنوان مشاركت در افترا و نشر اكاذيب و همايي مدير انتشارات نشر ني به عنوان مباشرت در افترا و نشر اكاذيب، ديگر متهمان اين پرونده هستند.
همايي، مدير انتشارات نشر ني در جلسهي دادگاه اظهار كرد: كتاب مذكور براي انتشار از وزارت ارشاد، مجوز داشته و پس از مدتي كه مجوز كتاب باطل شده بود، اين كتاب به صورت قاچاقي چاپ شده بود كه پس از آن، من در نامهاي به دادستان در اينباره گزارشي ارايه كردم.
حسينيان در اينباره گفت: صرف داشتن مجوز وزارت ارشاد دليل چاپ يك كتاب نميشود. ممكن است در يك كتاب مسايل خلاف شرع، توهين و افترا به اشخاص وجود داشته باشد و حتي ممكن است ارشاد اجازهي انتشار اين مسايل و فحشا و منكرات را هم صادر كند اما شما به عنوان يك شخص فرهنگي بايد اين كتاب را بخوانيد.
وكيل مدافع همايي در اينباره گفت: طبق قانون، ارشاد كليهي مسووليت انتشار يك كتاب را به عهده ميگيرد و به همين خاطر پيش از انتشار، دو نسخه به وزارت ارشاد تحويل داده ميشود كه در صورت نياز تغيير، بازنويسي يا برخي اصلاحات را در آن تذكر دهند. ممكن است اين بزرگان متوجه نشوند؛ پس طبيعي است كه ناشر به عنوان يك سرمايهگذار هم متوجه اين موضوع نشود.
قاضي حسينيان اضافه كرد: در اين پرونده دو مورد وجود دارد؛ يكي چاپ كتاب با مجوز وزارت ارشاد است كه البته آن هم محل اشكال است و يكي ديگر چاپ غيرقانوني كتاب است. با توجه به اينكه در چاپ غيرقانوني از نام نشر ني استفاده شده، بايد ثابت كنيد كه اين كتاب را شما چاپ نكردهايد و همچنين بايد پيش از اعلام جرم دادستان، شكايت ميكرديد.
همايي اظهار داشت: زماني كه از انتشار غيرقانوني كتاب مطلع شدم، اعلام جرم و شكايت كردم.
عمادالدين باقي، نويسنده كتاب نيز در اينباره گفت: تا زماني كه كتاب مجوز داشت و نشر ني آن را چاپ كرد، هيچ شكايتي مطرح نشده بود اما پس از توقيف كتاب و صدور راي، كسي به دنبال انتشار كتاب نبود و كتاب به بازار سياه ورود پيدا كرد و با همان آرم نشر ني به صورت قاچاق چاپ شد كه در اينباره مرا از زندان احضار كردند و من توضيح دادم.
حسينيان گفت: بين دو كتابي كه يكي به صورت قانوني و ديگري به صورت قاچاق منتشر شده، مختصر تفاوتي در رنگ جلد آن است و چيز ديگري نيست.
باقي در پاسخ به حسينيان دربارهي زمان محكوميت خود در موضوع انتشار كتاب گفت: يك بار در تاريخ ٢٢/٤/٧٩ و بار دوم در تاريخ ١٨/٨/٨٢ محاكمه شدم كه هر دو راي نيز نسبت به مقالات و محتويات همين كتاب صادر شده است.
قاضي خطاب به همايي مدير نشر ني نيز اظهار كرد: شما كتابي مشتمل بر افترا، توهين و نشر اكاذيب را چاپ كرديد كه چاپ اصلي و چاپ قاچاق آن هر دو چاپ ششم اين كتاب و مربوط به سال ٧٩ است. پس از چاپ قاچاق نيز تعهد كرديد كه نسبت به جمعآوري كتاب اقدام ميكنيد؛ اما سوال اينجاست چرا از كساني كه به چاپ قاچاق اقدام كردهاند، شكايت نكردهايد؟ همچنين شما بايد ثابت كنيد كه چاپ، قاچاق بوده و كار شما نبوده و به انگيزهي منفعتطلبي صورت نگرفته است؛ زيرا اين كتاب به سرعت در حال فروش بوده و ظرف چهار ماه شش بار تجديد چاپ شده است.
همايي گفت: تجديد چاپ كتاب با مجوز و كار خودمان بوده است. كتابهايي هم كه مهر آرشيو نشر ني دارد، متعلق به ماست اما كتابهاي قاچاق مهر ندارد.
طالبزاده در اينباره توضيح داد: روال اين بود كه براي انتشار كتاب، كارتي به عنوان مجوز دائم داده ميشد و به اين ترتيب ديگر لازم نبود براي تجديد چاپ هر دفعه پيش از چاپ، نسخهها را به وزارت ارشاد تحويل دهند بلكه تنها بايد پس از چاپ مجدد به وزارت ارشاد آن را اعلام ميكردند و وزارت ارشاد آن را تاييد ميكرد كه اين كار انجام شده بود. همچنين اين كتاب در آن زمان كتاب مطرحي بود و فروش خوبي هم داشت اما به دليل توقيف، قاچاق شد و بازار سياه پيدا كرد.
قاضي حسينيان اظهار كرد: آقاي همايي بايد پيش از اعلام جرم دادستان، اعلام قاچاق ميكرده، در حالي كه ايشان پس از احضار، اعلام قاچاق كرده و تعهد به جمعآوري كتابها داده است. اصل چاپ اين كتاب چه با مجوز و چه بيمجوز، غيرقانوني است؛ زيرا مطالبي در آن نوشته شده كه قابل اثبات نيست. اگر هم وزارت ارشاد ميخواسته كه اين كتاب چاپ شود شما نبايد آن را چاپ ميكرديد.
وي افزود: بايد كتاب بررسي و سنجيده شود تا ببينيم مطالب قابل دفاع هست يا نه؛ يا مطالب مستهجن و مبتذلي در آن وجود دارد يا خير. اگر ارشاد امروز بخواهد كتابي حاوي توهين به يك شخصيت چاپ شود، آيا شما آن را چاپ ميكنيد؟
طالبزاده در پاسخ به قاضي حسينيان كه از او ميپرسيد چرا وزارت اطلاعات را در جريان انتشار اين كتاب قرار نداديد؟ و در اينباره به مواردي از نوشتار اين كتاب اشاره كرد كه گفته شده بود برخي ديگر هم قرار بود در روند قتلهاي زنجيرهيي به قتل برسند، گفت: اين مقالات پيشتر در روزنامهها به چاپ رسيده بود.
حسينيان گفت: كتاب حكم روزنامه را ندارد و اين دليلي بر در جريان نگذاشتن وزارت اطلاعات نيست.
عمادالدين باقي نيز دربارهي اينكه گفته شده كتاب با اطلاع وي چاپ نشده، تصريح كرد: پس از توقيف كتاب و جمعآوري آن از بازار سياه، من از زندان احضار شدم. در آن زمان قاضي مرتضوي كتابهاي زيادي كه از مقابل دانشگاه تهران و دستفروشها جمعآوري شده بود را به من نشان داد و دربارهي چاپ قاچاق آن از من پرسيد كه من گفتم چاپ اين كتابها با اطلاع و اجازهي من نبوده است و اين گفتهي من مربوط به آن زمان است نه چاپ كتاب از سوي نشر ني.
طالبزاده در پاسخ به حسينيان كه دربارهي برخي مطالب منتشره در كتاب «تراژدي دموكراسي در ايران» از وي ميپرسيد و ميگفت كه شما با صدور مجوز براي صدور اين كتاب، مطالب آن را تاييد كردهايد؟ گفت: اگر به زمان انتشار كتاب برگرديد از مطبوعات و مقامات كشور همه دربارهي قتلهاي زنجيرهيي صحبت ميكردند. ممكن است الان در اين فضا نظرات ديگري مطرح باشد اما مطبوعات آن زمان پر است از اين مطالب. حتي اطلاعيهاي كه وزارت اطلاعات صادر كرد نيز تاييد ميكرد كه اين اتفاق در وزارت اطلاعات افتاده است؛ اما با فضاي امروز شايد اگر كتاب به همين نويسنده، همين كارشناس و همين انتشارات داده شود شايد هيچكدام حاضر به چاپ آن نباشند.
قاضي حسينيان گفت: شما كارشناس هستيد. نبايد فضازده شويد و تحت تاثير جو قرار گيريد. شما با اين مجوز به نگاشتههاي اين كتاب سنديت دادهايد. اينها سندي است كه وزارت ارشاد با صدور مجوز دائمي بر آن صحه گذاشته و گفته بخشي از نظام در آن نقش داشتند و اگر اين كتاب به شوراي حقوق بشر برود عليه كشورمان سند است.
طالبزاده گفت: اين مقالات پيش از اين در مطبوعات به چاپ رسيده بود و شكايتي هم نداشته است.
حسينيان با اشاره به مطلبي از كتاب كه در آن آمده بود براي قتلهاي زنجيرهيي از سوي برخي، فتواهاي شرعي صادر شده بود، خطاب به طالبزاده گفت: شما اين مطالب را تاييد كردهايد. پس بگوييد آن فتواها كجاست؟
طالبزاده گفت: من كتاب را نخواندهام و فقط برخي قسمتهاي آن را مطالعه كردهام.
باقي در پاسخ به قاضي حسينيان كه دربارهي فتواها از او ميپرسيد، گفت: من هفت جلسهي هفت ساعته محاكمه داشتهام. يكي از آنها مربوط به اهانت به مقدسات بوده و بقيه مربوط به همين محتواي كتاب كه به تفصيل دفاع كردم. در مورد فتوا هم متهمان قتلهاي زنجيرهيي را در زندان به صورت اتفاقي ملاقات كردم و آنها مسايلي مطرح كردند كه من هم در نامهاي به آيتالله شاهرودي گزارش كردم.
حسينيان گفت: آيا خودت ميتواني اين مطالب را اثبات كني يا اينكه صرفا مطالب منتشره در مطبوعات را جمع كردهاي و مطلبي نوشتهاي؟ راجع به همين فتوا توضيح بده. ضمنا زندان شما با متهمان يك جا نبوده است.
باقي گفت: مجموع دفاعيات من از دو جلد اين كتاب بيشتر است. در ملاقاتي كه با وكيلم داشتم به طور اتفاقي، متهمان قتلهاي زنجيرهيي را ديدم. آنها توضيحاتي دادند و من آن را به رييس قوهي قضاييه منعكس كردم. اگر اين موضوع براي شما اهميت داشته باشد، ميتوانيد پرونده را از دادسراي نظامي بخواهيد. پيش از اين دفاعيات من از سوي دادگاه مورد پذيرش قرار نگرفته و دادگاه استدلالات من را نپذيرفته بود و مرا محكوم كرد كه سه سال از آن حبس را تحمل كردم و در حال حاضر در حال سپري كردن دوران حبس ديگرم ]در همين رابطه[هستم كه هماكنون به عنوان مرخصي استعلاجي بيرون آمدهام.
انتهاي پيام
كد خبر: 8612-05564
http://isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-1095738&Lang=P
سلام بر شما دوست قدیمی
سری به من بزن و نظر بده
ماجرای سواستفاده جنسی از کودکان
http://www.mimnon.com
بنا بر اصل 99 قانون اساسی نظارت بر انتخابات به عهده شورای نگهبان است که در تمامی مراحل آن اعمال میشود
نظام جمهوری اسلامی به این دلیل جمهوری نامیده شد که می بایست تصویب قوانین و تعیین هیات حاکمه مبتنی بر آرای مردمی باشد (اصل پنج قانون اساسی ) امری که امروزه در سراسر جهان به عنوان یک هنجار بین المللی مورد تاکید کشورهاست (هرچند که در عمل برخی کشورها التزامی به آن ندارند)
روند دمکراسی بنا به تجربه امری صرفا قراردادی نیست که یکشبه با پذیرش آن تکمیل گردد و بدون هیچ مشکلی در جایی برقرار شود و حتی وجود قوانین عادلانه بدون بستر سازی در جامعه این روند را دچار اختلال می سازد . فلذا دمکراسی را میتوان نهالی دانست که نیاز مند مراقبت دائمی است تا به یک رویه در جامعه بدل شود در این صورت میتوان از ثمره این درخت(دمکراسی) استفاده کرد .
در ایران دمکراسی و تن دادن به آرای مردمی جدای از اینکه نحوه برگزاری آن به چه صورت است به یک رویه بدل گشته است که میتواند راه ما را به حرکت بسوی جامعه ای دور از فساد و استبداد بگشاید. که البته در این راه موانعی نیز وجود دارد که ازجمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در اصل 99 قانون اساسی بر نظارت بر انتخابات توسط شورای نگهبان صحه گذاشته شده است که وجود نظارت بر امر انتخابات امری مسلما ضروری است ولیکن امروز شاهدیم که این امر امروزه مناقشات بسیاری را در سطح جامعه ایجاد کرده است.
به اعتقاد برخی شورای نگهبان از موقعیت و قدرت خود سوء استفاده کرده است و عملا انتخابات را به انتصاب از جانب خود تبدیل نموده است .
جدای از این موضع گیری ما شاهدیم که شورای نگهبان بنام نظارت بر انتخابات صلاحیت بسیاری از داوطلبان را مردود اعلام کرده و ازامکان انتخاب ایشان توسط مردم محروم ساخته است که این مساله اعتراض بسیاری را موجب گشته
-در انتخابات ایران در صد حضور مردم در پای صندوقهای رای چیزی حدود 50 الی 60 درصد می باشد عده ای دلیل عدم حضور حدود نیمی از مردم پای صندوقهای رای را عدم وجود یک روند مناسب برای انتخابات میدانند واین نظام را علی رغم برگذاری سالانه یک انتخابات غیر دمکراتیک و میخوانند .
برای بررسی این مساله لازم است پاسخ چند سوال روشن شود
1- آیا منتقدین قوانین موجود در مورد انتخابات را به عنوان دلیل مدعای خود مطرح می کنند
2- آیا ایشان از بابت تقلب در انتخابات نگرانند و آنرا امری عادی در انتخابات ایران می شمارند
3- آیا منتقدین قدرت و امکانات تبلیغاتی جناح حاکم را دلیل نادرست بودن روند انتخابات در ایران می دانند
در پاسخ باید گفت آنچه که از جریانات داخل کشور میتوان برداشت کرد هر سه مورد فوق به عنوان موضوعاتی واقعی مطرح است ولیکن امری که بیش از همه و تاثیر گذار ترین آنان است مربوط مورد اول یعنی قانون انتخابات است (چرا؟)
به دلیل اینکه به رغم قدرت تبلیغاتی و امکان تقلب از جانب حاکمیت ما شاهد حضور گسترده مردم در انتخابات بوده ایم که پیروزی مطلقی را نصیب منتقدان حاکمیت کرده است و البته تقلب هم نمی تواند به گستردگی فوق العاده ای صورت بگیرد و برخی از این مشکلات همچون قدرت تبلیغاتی نابرابر صرفا مربوط به کشور ما نیست فلذا مهمتراین موضوع در مورد انتخابات در ایران مربوط به قانون انتخابات یا برداشتهای نا صحیح از آن است.
باز در اینجا مساله دیگری مطرح است : ایا قانون فعلی انتخابات بطور کامل راه دمکراسی را بسته است و هیچ راه قانونی برای رهایی از آن وجود ندارد؟
در پاسخ با ید دو نکته زیر را در نظر داشت
1- در ایران نفس برگذاری انتخابات مورد قبول است وجدای از این مساله که انتخابات تا چه حد آزاد و عادلانه برگزار می شود خود این انتخابات به صورت یک رویه در آمده است
2- برای اعضای مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری حداقل 30 و 50 در صد آرای شرکت کنندگان به عنوان شرط پذیرش ایشان مطرح شده است
با قبول موارد فوق حال باید پپرسید عدم حضور 50 درصدی مردم در انتخابات چه معنی می تواند داشته باشد آیا ایشان به وجود کاندیداها که صرفا از جناحهای خاصی هستند معترضند و اشخاص دیگری را می پسندند یا برای ایشان سیاست در ایران و اینکه حکومت به دست چه کسی باشد امری علی السویه است
برای مثال کافی است به انتخابات مجلس هفتم در تهران بزرگ نظری بیافکنیم
در این انتخابات ما شاهدیم که شخصی که با هفتصد هزار رای در دوره ششم رتبه آخر را کسب کرده بود در این دوره با همان تعداد رای نفر اول می شود و حدود شش میلیون نفر از شرکت در انتخابات امتناع کردند. اما باید گفت آیا بهتر نبود ایشان با حضور درانتخابات و ارائه رای سفید خود مانع از این میشدند که کاندیداهای از پیش مشخص شده به حد نصاب برسند برای این کار نه همه کسانی که از شرکت کردن درانتخابات امتناع کرده بودند بلکه تنها یک سوم از ارای سفید ایشان کافی بود تا کرسی های مربوط به تهران خالی بماند.
در انتخابات ریاست جمهوری این عمل ساده تر و امکان پذیر تر است چرا که حداقل رای لازم برای کسب کرسی های کابینه 50 درصد است بنا براین اگر به نحوه برگزاری انتخابات معترض هستیم آیا بهترین گزینه حضور در پای صندوق های رای و انداختن رای سفید نیست. البته باید بپذیرم که این امر بدلیل اینکه روشی بدیع و نو به نظر می آید و تاکنون در معرض آزمایش قرار نگرفته است چندان نتیجه قابل پیش بینی را ارائه نمی کند و نگرانی هایی نیزایجاد میکند
1-تاکنون حضور در انتخابات به معنی تایید حاکمیت به شمار میرفت و این مسله همواره مطرح بود که برای اعتراض به حاکمیت باید از مشارکت در انتخابت بر حذر باشیم
2- حاکمیت به دلیل عدم وجود یک ناظر مستقل همواره امکان یک تقلب گسترده را درصورت لزوم دارا می باشد فلذا حتی درصورت کسب رضایت مردم حاکمیت با یک دستکاری در انتخابات میتواند اثر این رای سفید را از بین برده و ازحضور مردمی به نفع خود بهره برداری کند
انتقادات فوق صحیح است به شرطی که در نظر داشته باشیم این روش فوایدی را هم در پی دارد و ما شایسته است راهی را انتخاب کنیم که منطقا و عقلا سود بیشتری را برای ما به ارمغان می آورد
الف- چه کسی گفته است عدم حضور در انتخابات به معنی عدم همراهی با حکومت است در کدام کشور دمکراتیکی را میشناسیم که حضور مردم بیشتر از حضور ایرانی ها در پای صندوقهای رای باشد و با این حال چه کسی عدم حضور در انتخابات در آن کشور ها را ملاکی برای استبدادی بودن آن میداند و اگر کسی در میان ایرانی ها باشد که مخالفتی با حکومت ندارد و از طرفی حو صله شرکت در انتخابات را هم ندارد با چه دلیلی از جانب ما در جبهه مخالفان نظام به حساب آورده میشود آیا این شیوه اعتراض ما و این منطق ما برای اعتراض منصفانه است.
ب-دوم اینکه در صورت حضور مردم و ناچاری حکومت به تقلب گسترده آیا ما چیزی را از دست میدهیم آیا اگر عدم حضور مردم درانتخابات نیز به رقم بالایی برسد حاکمیت نمیتواند با یک دستکاری در آمار حضور مردم را پر شور جلوه دهد.
با این پاسخ باید در نظر داشت که حکومت ایران ساختاری پیوسته و منسجم نیست .این حکومت براموری بنا شده است که خدشه به هر کدام میتواند کل ساختار را دچار مشکل کند .
نمیتوان اختلاف موجود میان سران نظام را نادیده گرفت و تصور کرد که اگر مردم در یک امری با هم متحد شوند ایشان نیز برای مقابله با مردم اختلافات خود را کنار میگذارند و برای یک تقلب گسترده با هم به تفاهم میرسند.
از طرف دیگر کسانی که در انتخابات کاندیدا شده و تاییید میگردند درست است که نسبت به حاکمان وفا دارند اما ایشان برای نه رضای خدا که به دلیل حفظ و تقویت منافع خود تمایل به حضور در ارکان قدرت را دارند و در صورت تقلب گسترده در انتخابات اگر ایشان احساس کنند که ارا ایشان مخدوش شده است مسلما ساکت نخواهند نشست.
از طرف دیگر در روز انتخابات کسانی که در آن شرکت میکنند فقط بسیجی ها و سپاهی ها یا به عبارتی وفا داران به حاکمیت نیستند بلکه برای بسیاری امر سیاست موضوع مهمی نبوده و نیست ایشان کسانی هستند که به زنگی خود مشغول هستند و بجز اطلاعات رسانه های دولتی راه دیگری برای آگاهی از مسائل پیرامون خود ندارند فلذا چرا از این فرصت استفاده نکنیم چرا ما که به این انتخابات معترضیم پای صندوق رای حاضر نشویم تا هم رای های خود را نشناسیم شاید با این راه دوستانی هم پیدا کنیم با هم نسبت به دیگرانی که در انتخابات بدون هیچ اطلاع خاصی از اوضاع ایران به کاندیدا ها رای میدهند صحبت نکنیم و شاید هم بتوانیم مانع تبلیغات رسانه ها در صندوق های رای شویم تنها کافی است یک روز بخصوص از وقت خود را صرف حضور در صندوهای رای کنیم و با گذراندن اقات خود در آنجا دوستان آشنایان و همشهریان خود را تشویق به دادن رای سفید بنماییم تنها یکروز فعالیت ما میتواند حکومت غیر انتخابی را دچار دردسر سازد آیا ما که برای اعتراض خود در یک تجمع آن همه هزینه پرداخت میکنیم که با آنهم به دلیل عدم صدور مجوز برخورد میشود چرا از این روز برای اعتراض استفاده نکنیم روزی که برای آن نه مجوزی لازم است و نه تاثیر آن کمتر از دیگر اعتراضات است.
ما اگر بخواهیم می توانیم این روز را به کابوسی برای تمامیت خواهان حاکم تبدیل کنیم و روزهای بعد رسوایی حکومت را به تماشا بنشنیم . درصورت حضور گسترده اگر تقلبی هم صورت بگیرد هم مجموعه داخل حکومت دچار اختلاف خواهند شد هم طرفداران حکومت که به صداقت ایشان ایمان داشتند دچار تردید خواهند شد و هم اتحاد مخالفان حکومت غیر دمکراتیک برای حرکتهای بعدی تقویت خواهند شد و دیگر کسی این حضور را نشانه تایید حاکمیت به حساب نخواهد آورد
تا مگر شیشهی این کاخ به هم درشکند
تا مگر ولوله افتد به دل قصر سکوت
دست در حسرت سنگ
سنگ در آرزوی پرواز است
(حمید مصدق)
شاد زی
جناب آقای شاهرودی
رئیس محترم قوه قضاییه شخصیتی بسیار روشن و امروزی و مذهبی دارند اما معلوم نیست چرا قدرت و اعمال نفوذ ایشان روشن و امروزی نیست وگرنه چرا باید شخص اصلاح طلب و روشن و امروزی و مذهبی مانند عماد الدین باقی ؛ زندانی شود؟
این با شخصیت ایشان مغایرت دارد….!
شاید هم ایشان رئیس قوه ای شده اند که زور کارکنانش بیش از رئیسش است.