#عمادالدین_باقی
📜روزنامه ایران، ش ۸۷۰۰ چهارشنبه ۲۲ اسفند۱۴۰۳
سخنگوی دولت در نشست خبری ۱۴ اسفند در پاسخ سوال خبرنگاری گفته بود: «موضوع آموزش به زبان مادری جزو موضوعات بسیار مهمی است که در دستور کار دولت قرار دارد و شامل موضوعی بسیار وسیعتر از این مسائل است. تلاش میکنیم که در لایحه مذکور فاصله بین زبان رسمی و لزوم آموزش به زبان مادری را به گونهای پر کنیم که هم بچههای ما که دو زبانه هستند، در فرایند آموزش آسیب نبینند و هم این میراث کهن را حفظ کنیم».
بعد از آن موجی از انتقادات از سوی گروهها و افراد مختلف راه افتاد که بعضا هم انگیزه سیاسی داشت و از اتهام تجزیه طلبی تا آنان که با نگاه خوشبینانهتر اتهام نادانی و نافهمی زدند مطرح شد. منطقیترین آنها کسانی بودند که با تذکر به سخنگوی دولت دو موضوع “آموزش زبان مادری” و “آموزش به زبان مادری” را تفکیک کردند.
خانم مهاجرانی در پی این واکنش ها توضیح داد:« آموزش فراگیر به زبان فارسی، تعارضی با حق آموزش زبانهای محلی و مادری ندارد وعدم انعکاس دقیق سخنانم منجر به برداشتی اشتباه در برخی مخاطبان شد». برخی رسانه ها این توضیح را عقب نشینی دولت خواندند.
در هر صورت ما نمیتوانیم این واقعیت را نادیده بگیریم که برای برخی از هموطنان ما مشکلاتی در برقراری ارتباط از طریق زبان وجود دارد که در این مجال اندک امکان گزارش نمونهها و مصادیق فراوان آن نیست. گزارش های زیادی وجود دارد که حاکی است در مناطقی مانند خوزستان، آذربایجان، کردستان و بلوچستان، کودکانی که در خانه زبان محلی را آموخته اند وقتی وارد مدرسه می شوند امکان فراگیری ندارند و از دانش آموزان دیگر عقب می افتند و افزون بر افت آموزشی، مشکلاتی در ارتباط با سایر دانش آموزان پیدا می کنند که آثار ان تا سال های دراز بر روان و رفتار انان باقی می ماند. ممکن است برخی بگویند این مسئله اقلیت کوچکی است و در این حد اهمیت ندارد که آن را در فهرست مسائل مهم قرار بدهیم اما فارغ از اینکه وقتی خبرنگار از سخنگو سوال میکند او وظیفه دارد پاسخ بدهد اصولاً در مسئله حقوق بشر «کمیت» مطلقاً معنا و موضوعیت ندارد و حتی اگر یک نفر حقوقش پایمال شود بر ما واجب است از حقوق او دفاع کنیم.
روشن است که من به شدت با هرگونه تجزیه طلبی، سرسختانه مخالفم. ایران یکپارچه و مقتدر، ایرانی است که میراث گذشتگان ما است و باید این امانت را هرچه فربهتر به آیند آیندگانمان تحویل بدهیم. ایران یکپارچه و مقتدر یعنی امنیت و آرامش برای همه شهروندان ایران زمین اما اینکه تجزیه طلبی را چماقی کنیم بر سر عدهای از شهروندان، دقیقاً حرکتی علیه ایران متحد و مقتدر است زیرا آنان که از مسئله زبان مادری سخن میگویند چند گروهند هرچند که با چماق تجزیه طلبی همه را یک کاسه میکنند و می رانند. یک گروه عمیقاً به ایران باور دارند و حقیقتاً دغدغهشان زبان مادری است که اسم خود را هویت طلب میگذارند اما دیگران متهم شان میکنند که هویت طلبی، پوشش نرمی برای تجزیه طلبی یا پلی بریا عبور دادن به آنسو است اما من عدهای از آنها را میشناسم و مطمئنم که اعتقادشان به ایران از برخی از پان ایرانیستها هم محکمتر است.
گروه دوم از خاستگاه تعصبات قومیتی سخن از زبان مادری میگویند که برخورد نادرست با آنها به دامن تجزیه طلبان سوق شان میدهد.
گروه سوم، کسانی هستند که برای زبان مادری سینه چاک میدهند ولی دغدغهشان حقیقتاً زبان مادری نیست و پشت این حق انسانی، پنهان میشوند تا گسلهای قومی را تشدید کنند و گروه بسیار کوچکی هستند که مجری سناریوهای بیگانهاند. برخوردهای نادرست و خشن با حقوق قومیتها از جمله زبان مادری، بسیار مورد علاقه این گروه است زیرا کارشان را رونق می بخشد و برای آنان آتش تهیه فراهم میکنند و دستاویزهایی برای پیشبرد اهدافشان فراهم میکند.
بنابراین با توجه به اینکه اصل ۱۵ قانون اساسی به موضوع زبان اختصاص دارد و اتفاقاً یکی از اصولی است که نسبت به بعضی از اصول دیگر قانون اساسی کمترین ابهام را دارد اما به همان اندازه که اصول دیگر فصل حقوق ملت مانند حق وکیل، ممنوعیت شکنجه، ممنوعیت تفتیش عقاید، آموزش رایگان و غیره اهمیت دارند این اصل هم اهمیت دارد حتی اگر اموزش زبان مادری فقط مسئله عدهای از هموطنان باشد. با توجه به اینکه این مشکل سالهاست که مطرح بوده و موجب اختلافات و کدورتهایی شده و دستهای فتنهگر و قدرتهای برون مرزی هم به عنوان یکی از گسلهای اجتماعی روی آن سرمایهگذاری میکنند این وظیفه دولت است که با تشکیل یک کارگروه تخصصی از گرایشهای مختلف با دیدگاه های موافق و مخالف و شخصیتهای فرهنگی از اقوام گوناگون، این موضوع را مورد بحث قرار داده و تجربیات جهانی قوانین داخلی و اسناد حقوق بشر را هم مد نظر قرار دهند و به یک نظریه روشن، متقن و قابل دفاع رسیده و آن را به صورت قانون عادی برای اصل ۱۵ قانون اساسی به مجلس ارائه کنند.
البته اصل ۱۵ قانون اساسی تعبیر زبان مادری را به کار نبرده و تعبیر «زبان های محلی و قومی» را استفاده کرده و می گوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد ومکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است».
كنوانسيون يونسكو عليه تبعيض در آموزش (1960) Convention against Discrimination in Education نیز تعبیر«حق فعالیت هاي آموزشی خاص اقلیت ها» را به کار می برد. این کنوانسیون اساسا برای تبیین مصداقی تبعیض در اموزش صادر شده و انتخاب آزادانه آموزش دینی، تاسیس مدرسه خصوصی، و حق استفاده یا آموزش زبان های خود را برای اقلیت قومی را تضمین می کند. این کنوانسیون اولین سند بین المللی است که حق آموزش را به طور گسترده پوشش می دهد و در حقوق بین الملل الزام آور شناخته شده و سنگ بنای دستور کار آموزش 2030 و ابزاری قدرتمند برای پیشبرد اهداف توسعه پایدار (SDG4) است در حالی که مجلس ایران این پیمان را تصویب کرده است.
در بند1 از بندچ ماده5 كنوانسيون يونسكو عليه تبعيض در آموزش ادعای آموزش زبان مادری(در کنوانسیون: حق فعالیت هاي آموزشی خاص اقلیت ها) به قیمت حذف زبان ملی، خلاف اسناد حقوق بشر است چون می گوید: «این حق نباید به گونه اي مورد استفاده قرار گیرد که اعضاي این اقلیت ها را از درك فرهنگ و زبان کل اجتماع و شرکت در فعالیت هاي آن باز دارد و یا اینکه استقلال ملی را تحت الشعاع قرار دهد».
بنابراین نه چماق کردن اتهام تجزیه طلبی می تواند وجود حق آموزش زبان مادری را نفی کند و نه اسناد حقوق بشری اجازه می دهند از این حق برای تخریب استقلال و وحدت ملی بهره برداری شود و جریاناتی زیر پوشش قوم گرایی برای اهداف شوم سیاسی، پشت این حق انسانی سنگر بگیرند.
لینک روزنامه ایران
https://irannewspaper.ir/8700/3/116834
https://irannewspaper.ir/8700/3
📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghihttps://t.me/emadbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com
برخی نظرات در کانال تلگرام:
far hon:
درود بر شما هر چه موارد اختلاف را کم کنیم به نفع وفاق و یکپارچگی ملی است
Melon:
کار به جایی رسیده که عدهای گفتهاند؛ فارسی سنگر است. یعنی تصمیم دارند از آن سنگر بر سر دیگر زبانها، گلوله بریزند. دولت نباید کوتاه بیاد!
Emad Baghi:
من چنین تفسیری را از جمله زبان فارسی سنگر است، از زبان هیچکس ندیده ام. سنگر، استعاره ای است که در موارد زیادی به کار می رود و ربط دادن به گلوله و خشونت کار خوبی نیست. بیایید در جهت کاهش تنش و تضاد در این جامعه آسیب دیده حرکت کنیم.
عنایت شااحمدی:
متاسفانه سیاسی کاری و بازیهای سیاسی و دخالت بی جای سیاسیون بلای جان ایران شده است و همین بهانه ایست برای مخالفت با هر کاری که به مذاق آنان خوش نیاید، در مورد آموزش زبان مادری و آموزش به زبان مادری هم همین است، چه ایرادی دارد در مناطقی که زبانی غیر از فارسی با آن سخن گفته شود زبان مادری نیز آموزش داده شود، مگر زبان انگلیسی و عربی در مدارس آموزش داده نمیشود، بجه هایی که زبان مادری غیر فارسی دارند حق دارند با اصول نگارشی و دستور زبان آن زبان آشنا شوند ولی تا سخنی در باره زبان مادری گفته میشود،شمشیرهای سیاسی از دو سو بیرون کشیده میشود و باعث میشود تا نوبت بعد به فراموشی سپرده شود، برای حکومتی که نتوانسته یا نخواسته این مشکل دست کم ۴۷ ساله را که در قانون اساسی نیز آمده را حل کند باید در مورد توانایی و اقتدارش با دیده شک نگریست،ولی با این همه زبان فارسی یکی از نخهای تسبیحی است که ملت ایران را به هم وصل کرده است، امیدوار باشیم به روزهای پر امید فردا