در ویژه نامه کتاب سال روزنامه ایران(بهمن1398) به مناسبت دومین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی، این یادداشت کوتاه تحت عنوان “جایزه کتاب سال شور و شرری در جامعه فرهنگی و نویسندگان بر نمی انگیزد” منتشر شده است:
به نظر من از طریق آثار و بازتاب های بیرونی یک پدیده میتوان به نقش، جایگاه و اهمیت آن در نظر دیگران می برد.
سنت انتخاب کتاب سال سنت حسنه ای است و در کشوری که کتابخانی نرخ خجالت آوری دارد هر حرکتی و تلاشی برای تقویت کتاب و کتابخوانی حرکتی ستوده و ارزشمند است و این حرکت ها باید بتواند جایگاه شایسته و بایسته خود را پیدا کند. درباره جایزه کتاب سال گرچه پیش از انقلاب هم وجود داشت و سبب بدنامی برگزیدگان در میان بخشی از جامعه می شد ولی پس از انقلاب نتوانست خود را از اسارت چارچوب های حکومتی گذشته رها کند و متاسفانه آنچنان که من مشاهده می کنم شوری و شرری را در جامعه فرهنگی و نویسندگان برنمی انگیزد، مطبوعات غیردولتی آن را پوشش نمیدهند و پیگیری نمیکنند وحتی به اندازه حساسیتی که در مورد جایزه سیمرغ جشنواره دهه فجر در ایران دیده می شود هم وجود ندارد. من به عنوان یک نویسنده توجه خاصی به آن نداشته ام و نویسندگان زیادی را هم می شناسم که توجه ویژه ای به چنین پدیده ای ندارند. دلیل آن همان سخنی است که در مسئله انتخابات و دموکراسی می گوییم. دموکراسی و انتخابات یعنی اینکه دیگران احساس سهیم بودن در امور را پیدا کنند. حتی در کشورهای توسعه یافته که نرخ مشارکت در انتخابات پایین است مردمانی شرکت نمی کنند اما احساس می کنند که سهیم هستند و اگر هم در انتخابات شرکت نکرده اند نه به دلیل اینکه ممنوع و محروم شده اند بلکه خودشان نخواسته اند شرکت کنند.
احساس سهیم و شریک بودن، یک نوع همبستگی، انسجام، سرمایه اجتماعی و اعتماد تولید میکند. درباره جایزه کتاب سال هم نویسندگان خود را سهیم نمیدانند و عده زیادی خود را حتی گزینه احتمالی و نامزد احتمالی آن هم نمی دانند. چرا؟ به دلیل این که درباره کتاب سال شیوههایی که وجود دارد نتایج را پیشاپیش معلوم می کند. نوعی دخالت استصوابی دولتی وجود دارد. ابتدا نویسندگان انتخاب می شوند، کسانی که در بلک لیست نباشند و با معیارهای حکومتی سفید باشند سپس کتاب آنها به داوری گذاشته می شود. یعنی ملاک”من قال” است نه ” ماقال”. ملاک انتخاب کتاب فقط ارزش تحقیق یا نوآورانه بودن و یا موضوع مفید و جذاب آن نیست، در درجه نخست این است که نویسنده کیست؟ آیا این نویسنده از فیلتر معیار های حکومتی عبور می کند یا خیر؟ و این مسئله آسیب جدی به جایگاه جایزه کتاب می زند.
معیارهای داوری و نحوه انتخاب داوران برای اهل قلم چندان شفاف نیست اگر جایزه دولتی و نهاد اهدا کننده آن دولتی است اما طبیعتاً باید داوری اش حرفهای باشد و لازمه حرفهای بودن این است که داوران مقدماتی و نهایی از میان جامعه اهل قلم و معتبرین و معتمدین آن باشد ولو اینکه برخی از آنها زاویهای با نهاد اهدا کننده داشته باشند.
طبق اطلاعات ناقص من فکر می کنم نکته دیگر این است که کتاب به گونهای انتخاب میشود که باید خود نویسنده کتاب خود را نامزد کند در حالی که می تواند شیوه های مکمل هم وجود داشته باشد یعنی نویسندگان اثر خود را نامزد کنند هم افراد دیگر کتاب هایی را پیشنهاد کنند و هم به شکل نظرخواهی عمومی کتابها انتخاب شوند که در واقع باعث می شود که این موضوع به حیطه افکار عمومی کشیده شود و توجه دیگران را برانگیزد و دیگران برای معرفی کتاب، کتاب بخوانند و به این ترتیب نظر خوانندگان هم لحاظ شده باشد.در واقع سه شیوه نامزد کردن توسط اهل کتاب و قلم، نامزد شدن توسط خواننده گان و نامزد شدن توسط خود نویسندگان وجود داشته باشد.
در سال های گذشته انتقاداتی در سطح مطبوعات مطرح بوده اما به نظر میرسد گوش شنوایی وجود نداشته و به نقدها ترتیب اثری داده نمی شود و همین امر خود از عوامل بی انگیره شدن رسانه ها در توجه به جایزه کتاب است.
به نظرم حیف است که چنین ایده و ابتکاری وجود داشته باشد، هر سال برای آن هزینه و نیرو صرف شود و افراد زیادی درگیر شوند که بسیاری شان افراد با انگیزه و علاقه مند به کتاب و فرهنگ هستند اما به دلیل چارچوب های از پیش تعیین شده ای که دست آنها را میبندد نتوانند حرکت مفید و موثری وسیع تر ازاین که هست داشته باشند. حیف است که اصلاحی در این زمینه صورت نمیگیرد و کار چشمگیری ارائه نمیشود. جایزه میتواند به کیفیتی باشد که حتی خارج از مرزهای ایران هم افراد برای انتخاب شدن رقابت کنند.
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام emadeddinbaghi
وبسایت www.emadbaghi.com
فیس بوک Emadbaqi@