در پی انتشار مقاله” تتلو، صدای دگردیسی” و بازتاب های وسیع آن، آقای رضا آشفته از روزنامه نگاران ارجمند شرق تماس گرفته و پیشنهاد کردند یادداشت را درشرق بازنشر کنند یا اینکه درباره آن یادداشت دیگری بنویسم که نتیجه اش شد نوشته کوتاه زیر:
عمادالدین باقی
روزنامه شرق شماره 3545 چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۸ص1و16
یادداشت” تتلو صدای دگردیسی” در شبکه های اجتماعی که منتشر شد بازخوردهایی داشت که خود نیازمند بررسی و تحلیل محتواست. گاهی به عنوان نوبسنده متن از نظرهای کاربران خود بیشتر بهره می گیرم. حتی ناسزاها نیز بیانگر چهره هایی از واقعیت اجتماعی اند که در شبکه های اجتماعی مجال بروز و ظهور یافته اند. البته فضای توییتر و اینستاگرام و تلگرام تفاوت های زیادی از نظر تیپولوژی مخاطب و کاربر دارند و اکنون در مقام سنجش آنها نیستم اما اجمالا می توان گفت به دلایل ویژه ای فضای توییتر رادیکالتر است و گاهی بدزبان ها دست برتر پیدا می کنند به گونه ای که فرهیختگان یا کمتر حضور می یابند یا جواب بدزبان ها را با سکوت می دهند.
وقتی یک پاراگراف از یادداشت، توییت شد این اشکال را داشت که کسانیکه متن کامل مقاله را نخوانده و فقط یک جمله اش در توییت را دیده اند نکات اصلی را رها کرده و به یک جمله “چپ روی و راست روی افراطی” چسبیده و می تازند و سخن اصلی مقاله را لوث می کنند.
یکی می گوید حکومت کدام چپ روی را داشته و سیاست های آن همگی راست روانه بوده دیگری می گوید حکومت شاه کدام راست روی را داشته و اصلا شاه خود را سوسیالیست می دانست. حتی بحث چپ کشی و راست کشی را به میان آوردند در حالی که آن یادداشت هیچ ربطی به این موضوع نداشت. این نوع برخوردها با مقالات آسیب شناسانه خودش یک آسیب است زیرا اذهان را از توجه به مسئله دور می سازد به ویژه که بحث در این زمینه ها نیازمند بازنگری در تاریخ صدساله اخیر ایران است. اینکه نشان داده شود انقلابیگری در ایران نیمه دوم قرن بیستم چگونه از چپ روسی الهام گرفت و میان چپ روسی و اروپایی و سلوک و تئوری هایش چه تفاوت هایی وجود دارد؟ اینکه جریان چپ مذهبی و مارکسیست از موج مصادره ها دفاع کرد و هنوز دفاع می کند و اشغال سفارت امریکا اول توسط فداییان خلق و بعد توسط دانشجویان خط امام انجام شد که همگی هنوز از ان دفاع می کنند و اینکه غرب ستیزی هنوز ایران را رها نکرده و یک روزنامه رسمی نسخه اشغال سفارت امریکا را برای عراقی های امروز می پیچد و…
ازطرفی باوجود اینکه گفته شده بود محصول چپ روی افراطی، راست روی افراطی است و این سخن به فضای کلی ناشی از چپ روی اشاره کرده بود نه اینکه تتلو را مظهر ان بداند اما برخی اعتراض و تعرض داشتند که چرا او را مصداق راست روی دانسته ام در حالی که در واقع جامعه شناسان چپ تحلیلی مشابه دارند چنانکه دکتر اباذری از اساتید برجسته جامعه شناس و چپگرا درباره پاشایی که خیلی قابل تحمل تر از تتلو بود ان را مبتذلترين نوع موسيقي، مبتذل محض، احمقانهترين،مسخرهترين وشعر مسخرهتر و مانندخواننده كوچه و بازاري زمان شاه خوانده و گفتند «سرانجام اين موسيقي، فاشيزم است.»
یکی از کاربران گفته بود ماجرای تتلو نه تنها نشانه زلزله اجتماعی نیست بلکه نیم ریشتر هم نیست و چون شما درکی از او و امثال او ندارید دچار توهم زلزله شده اید. اما به گمان من مسئله فقط تتلو نیست فراتر از تتلو است. مروری بر صفحات معروف در شبکه های اجتماعی در دیگر کشورها و نقدهای جامعه شناسان به فوران خودشیفتگی و آسیب نمایی های گوناگون در شبکه های اجتماعی نشان می دهد این سخن یکی از کاربران که فدریکا موگرینی گفته است “جامعه بشری آشفته و دیوانه شده” به واقعیت نزدیک تر است.
به هر حال وظیفه جامعه شناسان، کاویدن رخدادها و چندوچون و ریشه های آن و پیش بینی اینده بر پایه عناصر و رخدادهای اکنونی و هشدارهای پیشگیرانه است.