• بگرد
  • بازیابی گذرواژه

ایران، حقوق بشر و آشتی ملی

 (متن سخنان عمادالدین باقی به مناسبت #روز_جهانی_صلح در کنفرانس مجازی بین‌المللی عصر صلح، برگزار شده توسط #گروه_جامعه شناسی_حقوق انجمن جامعه شناسی ایران)

📜روزنامه شرق، ش ۵۲۰۸ یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۴ ص۱و۵

به نام خداوند صلح و سلام بر صلحجویان و سلام بر صلح؛ این زیبای خفته، آرزوی خیلی نزدیک و خیلی دور.

با سپاس از گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعه شناسی ایران که کنفرانس بین المللی مجازی عصر صلح را در این زمانه پرآشوب سامان دادند و تشکر از زحمات دکتر عباس نعیمی و دیگر همکاران مان.

🔹️اگر صلح را در سه سطح «صلح با خود»، «صلح با دیگری یا صلح با پیرامون» و «صلح با جهان» بدانیم، بحث آشتی ملی در سطح دوم به شمار می رود. یعنی بدون صلح با خود به صلح با دیگری نمی رسیم و بدون صلح با پیرامون، به صلح با جهان نمی رسیم. در این نگاه، حقوق بشر جنبه کلیدی پیدا می کند و هم بسترساز و هم ضامن صلح با دیگری است.

فهم رابطه صلح و حقوق بشر نیز در گرو فهم تفاوت صلح منفي و صلح مثبت است. صلح منفی صلحی است که از نفی جنگ حاصل می شود. صرفا مخالفت با جنگ است. به دو معنا منفی است: یکی اینکه نفی جنگ است، دوم اینکه گرچه بهتر از جنگ است اما از این نظر صلحِ خوبی نیست که موقت است و دوام ندارد.

صلح مثبت اما افزون بر فقدان مخاصمه، عبارتست از صلحی که دارای زمینه ها و ریشه های ماندگار است. اینهم به دو معنی مثبت است: یکی اینکه کار ایجابی درباره خود صلح می کند و مثبِت (یعنی اثبات کننده) صلح است یعنی فقط نفی جنگ نیست بلکه تلاش برای از بین بردن زمینه های جنگ و دوام صلح است. دوم اینکه صلح خوبی است چون به دلیل زیرساخت هایی که برای این صلح مهیا شده با دوام است. بعضی ها موازين حقوق بشر و قواعد دموكراسي را مصداق صلح مثبت می دانند ولی درست این است که آموزش و تثبیت حقوق بشر زیرساخت های محکمی برای صلح ایجابی و تثبیت آن است.

اما سوال بزرگ این است که مگر نه اینکه از تاسیس سازمان ملل تاکنون بیشترین بحث ها در زمینه حقوق بشر و صلح  انجام شده؟ نهادسازی های فراوانی صورت گرفته، خود سازمان ملل برای جلوگیری از جنگ ایجاد شده و بیش از هر مقطعی در تاریخ، حقوق بشر و صلح در ۸۰ سال گذشته ترویج شده و سازمان یونسکو مسئولیت ترویج صلح و حقوق بشر را داشته وبسیاری از تلاش ها که در جهان  صورت گرفته از تاسیس نهادهای مدنی و غیر دولتی و دانشگاهی تا نهادهای دولتی و انتشار هزاران کتاب و مقاله و کنفرانس و…؟ اما شاهد بوده ایم که جنگ های فراواني در همین چند دهه پس از تشکیل سازمان ملل متحد وجود داشته و اتفاقا بیشترین تجاوز و خون ریزی و جنگ از سوی همان کشورهایی بوده که سازمان ملل را تشکیل داده اند و در شورای امنیت وظیفه حفاظت از صلح را هم داشته اند. به همین روی این پرسش ایجاد می شود که چرا حقوق بشر، مثبِت آن(تثبیت کننده صلح) نبوده؟ آیا برای این نیست که اصلا این تفکر اشتباه است؟ و جنگ ذاتی بشر و جامعه انسانی است و ریشه در نهاد بشر دارد؟ آیا اصلا این حرفها خوش خیالی نیست؟ همین امروز غزه را و‌ جهان را ببینید. دوسال است که وضعیت غزه وجدان بشریت را تکان داده. در همین سازمان ملل که برای حفظ صلح بوده رفتارهای دوگانه ای که مهلک صلح است دیده می شود مثلا همین چند روز پیش برای ایران کمیته حقیقت یاب درست می کنند اما غزه و عراق و لیبی و بمباران اخیر ایران که حرکتی ناجوانمردانه و برخلاف تمام قواعد بین الملل بود کمیته حقیقت یاب نمی خواهد.

خود حقوق بشر هم استاندارد دوگانه دارد. برای یک اعدام در ایران ‌جنجال می کنند (و ما هم با اعتراض به هر اعدامی موافقیم و تا اینجا مشکلی نداریم) اما مسئله این است که همان ها کشتن ۱۱۰۰ نفر بیگناه در ایران در یک جنگ تجاوزارانه را حتی محکوم هم نمی کنند و بعضی شان حمایت هم می کنند.

من اما به جای این نتیجه گیری منفی که حقوق بشر خوش خیالی است چون منطق حاکم بر جهان منطق زور است، برعکس فکر می کنم اگر این بحث های صلح و حقوق بشر واین نهادهای حافظ صلح در چند دهه اخیر نبودند جنگ های بیشتر و شدیدتری را در دنیا شاهد بودیم. کافی است نگاهی به تاریخ ملت ها تا پیش از تشکیل سازمان ملل بیندازید. جهان یکسره غرق در جنگ بوده طوری که در طول تاریخ فقط لحظات کوتاهی شاهد صلح بوده ایم. دائما ملت ها و قبایل در حال ستیز بوده اند و همه برای بقای خود حمله می کردند. انکه قدرتش بیشتر بود حمله می کرد تا اقتدارش را تثبیت کند و انکه ضعیف بود برای بقا با دیگران متحد می شد تا از خود دفاع و بعد هم حمله کند. این وضعیت در درون خود ملت ها و کشورها و در میان کشورها و ملت ها همیشه وجود داشته. کاش تاریخ را بیشتر می خواندیم تا متوجه ابعاد این واقعیت می شدیم. حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل در واقع ادامه همان منطق قدیمی جنگ و سلطه در جهان است که انقدر این رویه قدرت داشت که جهان جدید هم نتوانست خود را از ان رها کند و به نحوی در قوانین جهان جدید هم جایی برای خود باز کرد.

در چند دهه اخیر تحول فناوری‌های انقدر شگفت انگیز بوده که می‌ توان گفت در ۵۰ سال اخیر دانش فنی بشر بیش از ۵۰۰۰ سال گذشته پیشرفت داشته و یک جهش بزرگ بوده که تاثیر آن در جهان را امروزه جلوی چشم خود می‌بینیم. در همین جنگ ۱۲ روزه امریکا، ناتو و اسراییل علیه ایران شاهد به کارگیری هوش مصنوعی، ماهواره ها، هدایت موشک‌های هوشمند، ریز پهپاده ها و پهبادها بودیم و اینکه این گوشی‌های تلفن همراه که فکر می‌کردیم جانشین تلفن‌های سیمی است تبدیل به یکی از عظیم‌ترین ماشین‌های جاسوسی می‌شود و تجربه پیجرها در لبنان هم نشان داد که اگر در گذشته حریم خصوصی میدان جنگ نبود، میدان جنک محیط مشخص و تعریف شده ای داشت، اما امروز حتی درون خانه ما و حتی موبایلی که در مشت ما است هم میدان جنگ و کشتار است و می تواند به وسیله ای علیه دارنده آن بدل شود. فقط کافی است یک لحظه تصور کنید آنچه در انفجار پیجرها در لبنان یا آنچه در این ۱۲ روز علیه ایران اتفاق افتاد در مقیاس جهانی رخ بدهد چه خواهد شد. آن وقت خواهید دید که با تمام جنگ‌های تاریخ بشر و جنگ جهانی اول و دوم هم قابل مقایسه نیست. حالا می‌شود تصور کنید که در صورت فقدان سازمان‌ها، نهادها و ترویج صلح و حقوق بشر چه اتفاقی می‌افتاد.

علیرغم همه این تلاش‌ها همچنان امروز منطق زور و جباریت بر جهان حاکم است و قواعد حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر را به سخره گرفته است . تصور کنید اگر جریان صلح مثبت و تلاش‌های حقوق بشری در این چند دهه نبود وضعیت از آنچه که هست بسیار دردناک‌تر بود.

بنابراین وجود نهادها و تلاش های حقوق بشر بیهوده نبوده و ترویج حقوق بشر اگر نمی تواند جنگ را از بین ببرد اما از تعدد و شدت جنگ ها می کاهد و ان را محدود می کند و هرچه جامعه مدنی و دموکراسی ها قدرتمند تر باشد بخت مهار جنگ ها (نه ازبین بردن جنگ) بیشتر است.

برمی گردم به سخن آغازینم که اگر صلح را در سه سطح «صلح با خود»، «صلح با دیگری یا صلح با پیرامون» و »صلح با جهان» بدانیم آشتی ملی در سطح دوم است. یعنی بدون صلح با خود به صلح با دیگری نمی رسیم. حقوق بشر زیر ساخت صلح است چه در سطح صلح با خود چه در سطح صلح با جهان.

اساسا ریشه گسست های موجود میان حاکمیت و مردم که موجب نگرانی عمیقی در جریان جنگ تجاوزکارانه ۱۲روزه علیه ایران بود عدم رعایت حقوق بشر و شهروند است.عدم رعاین حقوق بشر و شهروند بود که موجب انبوه نارضایتی ها و شکاف ها و شکایت ها بود. خوشبختانه مردم ایران با درایت و هوشیاری دربرابر دشمن غدار، این نارضایتی ها را دخالت نداند و فرش قرمز برای متجاوز پهن نکردند و خواب های شوم شان برای ایران عزیز را پریشان کردند ولی همین واقعه نشان داد که ایران برای ماندن و برای ایستادن در برابر تهدید و تجاوز، بیش از پیش به همبستگی ملی نیاز دارد و این همبستگی بدون اشتی ملی امکان پذیر نیست.

بعضی ها تحریف می کنند و می گویند مگر مردم با هم دشمنی دارند که دعوت به اشتی ملی می کنید؟ اینها می خواهند مقصود از ان را که اشتی حاکمیت و جامعه است ابهام الود کنند. منظور از آشتی ملی این نیست که مردم با هم جنگ دارند و حالا بیاییم آشتی شان بدهیم  بلکه به معنای ترمیم گسست ها میان حاکمیت و مردم است. اشتی ملی به این معنا نیز فقط با التزام به فصل سوم قانون اساسی درباره حقوق ملت، میسر است که تماما اصولی هستند که در اعلامیه جهانی حقوق بشر هم آمده اما با تفسیرهای نادرست و تحریف کننده و با قوانین فرعی محدود کننده ان را از حیز انتفاع می اندازند.

تصور ما این است که حقوق بشر می تواند بهترین زمینه باشد برای تقویت همبستگی ملی و حفظ ایران. امیدوارم گوش شنوایی در بین مدیران و مسئولان وجود داشته باشد و بفهمند در زمانه ای بسر می برم که تصمیم و رفتار انها، فهمیدن و یا نفهمیدن آنها می تواند بر سرنوشت خودشان و بر سرنوشت ایران و مردم تاثیر گذار باشد و سعی کنند بدنام از این دنیا نروند و بیدار شوند و برای ابروی خودشان و کشورشان به این خیرخواهی ها بیشتر توجه کنند.

📡 کانال گفتارهای باقی

https://t.me/emadbaghi

وبسایت

www.emadbaghi.com

نوشته شده توسط
عمادالدین باقی
دیدن همه یادداشت ها
گذاشتن پاسخ

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

In order to use the Instagram feature, please install and activate Meks Instagram Widget plugin .

نوشته شده توسط عمادالدین باقی