#عمادالدین_باقی
🌓️ «تازهنفسها» نام مستندی است که کیانوش عیاری در تابستان سال ۱۳۵۸، چندماه پس از پیروزی انقلاب ساختهاست.
«این قابهای پر از حرف، راوی ندارند. خیابانهای لبریز از دختران و پسران جوان خود راوی این داستاناند. جوانانی که در لابهلای بساط کتابها و کاستها و روزنامهها بدنبال آیندهی خود میگردند. دختران کوکافروش در کنار تفنگ به دستها راه میروند. جوانان کرواتزده بستنی میخورند. یکی کتابهای مطهری میفروشد و دیگری صمد بهرنگی، همه با لبخند و امیدوار به آینده حرف میزنند و پای سخنرانیها مینشینند، چون انتظار دارند انقلاب، برای آنها شروع یک زندگی دوباره باشد.ساواک سرنگون شده و انقلاب به آسانی پیروز میشود، یک جوان، وسط پارک، ادای فریدون فرخزاد را در میآورد، دیگری سعی میکند مثل سُلی برقصد و بقیه را شاد کند…»(پاراگرافی که نقل شد در صفحه تاریخ در تصویر برای این ویدئو آمده است).
✍️ اما️ این صحنه و روزها را ما زندگی کرده ایم. بدون تردید دیدن ما و دیدن نسلی که از وقتی چشم گشوده در دامان جمهوری اسلامی بوده یکی نیست. هر دو دیدن است اما این کجا و آن کجا؟ برای ما انگار دارد روان مان را شخم می زند و در آثار و نتایج آن بر زندگی مردم،نسل ما و نسل پس از ما همانندیم.
می خواستم درباره این صحنه ها و لحظه ها چیزی بنویسم ولی کلمات قادر به وصف حس و حال ما نیستند و نسل جدید فقط با دیدن و مقایسه می تواند بفهمد از کجا به کجا آمدیم. اما یک سوال بزرگ برای او به وجود خواهد آمد که چرا؟
من از واکنش به افراط های زمان شاه که از عوامل انقلاب شد می گذرم اما این فیلم نشان می دهد به هر دلیل که انقلاب شده باشد باز هم میان اوایل انقلاب و آنچه می خواستیم و بودیم با آنچه واقع شد، دره ای بزرگ است. چرا؟
یکی از دلایل آن چرخش سریع، اتفاقاتی است که پس از انقلاب رخ داد و یک جریان توانست بقیه را حذف کند و چیزی را حاکم کند که در این سال های تلخ دیدیم در حالی که جریان های دیگر نیز در پیروزی او نقش مهمی داشتند.
یکی از این عوامل، «اشغال سفارت آمریکا» بود که چپ ها زمینه ساز آن بودند، دومی «جنگ» بود و سومی و شاید مهم تر از بقیه موارد «ترور»ها بود.
ترورها چنان هاله ای از مظلومیت و قداست کاذب گرد روحانیت حاکم پیچید که یادم می آید ما هم در آن شور جوانی و خامی، می خواستیم محافظ و پیشمرگ انان بشویم. این ترورها:
۱- حاکمان را هم درباره خودشان به اشتباه انداخت،
۲- آنها را از مردم جدا کرد و دیگر جامعه را از پشت شیشه ماشین های ضد گلوله و تبلیغات خودشان در تلویزیون می شناختند.
۳- جامعه مدنی و تحزب را نابود کرد و تا دهه های بعد، حکومت و جامعه فکر می کردند تشکل به جنگ قدرت و ترور ختم می شود لذا شعار پوچ «من مستقلم» سکه روز بود در حالی که در جامعه مدنی بریدگی از انجمن و حزب، مطلوب نیست.
حتی در ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ هم وقتی تشکل ها و انجمن های صنفی دعوت به خیابان می کردند در جامعه ای که هنوز مقدمات لازم را فراهم نکرده است، به همان توهم دهه ۶۰ دامن می زدند.
۴- ترورها و خشونت های دوطرفه، فضا را به شدت امنیتی کرد و امنیتی ها را بر مقدرات کشور حاکم کرد، روش های بازجویی و حبس و شکنجه را که در جو ترور عادی شده بود نهادینه کرد و امروز هم داریم هزینه اش را می دهیم.
آری، سوق دادن مخالفان به توسل به خشونت از یکطرف و ترورها و فاز مسلحانه مجاهدین و گروه پیکار که از فردای انقلاب خود را برای کودتا آماده کرده بودند از سوی دیگر، نقش مهمی داشت در از آنجا به اینجا رسیدن و هنوز این ائتلاف شوم ادامه دارد.
#کیانوش_عیاری
#انقلاب
#جامعه_مدنی
#ترور
#تحزب
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
emadbaghi.com
مستند تازه نفس ها 👇👇
https://www.aparat.com/v/qjmpe