#عمادالدین_باقی
📜سرمقاله روزنامه سازندگی ش ۱۷۶۱ یکشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۳
✍️در گذشته بیشتر با نیت و رویکرد اصلاحی و خیرخواهی و امید به تغییر و اصلاح مینوشتم اما به دلیل کثرت گفتهها و نوشتههای منتقدان دلسوز در رسانهها و بی حاصلی آن و اینکه یا هیچ پیگیری برای رسیدگی به موضوع ندیده ام و یا در معدود مواردی که ناگزیر از پیگیری بوده اند نتیجه ای دیده نشده، دیگر انگیزه و امیدی به ادامه رویکرد قبلی ندارم و آنچه مینویسم بیشتر از منظر آسیب شناسی است.
هر واکنشی به سوء رفتارها و ناهنجاری ها را برچسب سیاه نمایی و منفی گرایی می زنند اما کافیست فهرست اخبار همین چند روز را مرور کنید. مهم تر از آنچه سیاه نمایی می پندارند تاثیرات درازمدت این رخدادهاست. یکی از نتایجش این است که به رغم بسیج تمام امکانات حکومتی و بسیج اصلاح طلبان و به میان آوردن سرمایه اجتماعی آنان و حتی بخشی از نیروهای سکولار و مخالف و انهمه تلاش گسترده فقط ۴۹ درصد در اخرین انتخابات مشارکت کردند که نیمی از آنها هم رای اعتراضی دادند. این عدم مشارکت معنایی متفاوت از عدم مشارکت در کشورهایی دارد که بخاطر بی تفاوتی کلی یا آسودگی خیال از چرخه اداری و اینکه هر جناحی بیاید نمی تواند خارج از قانون عمل کند حضور نمی یابند. فهرست ناقصی از اتفاقات همین یک هفته اخیر را ببینید:
۱- ترور ناجوانمردانه اسماعیل هنیه مهمان ایران در تهران.
۲- تهدیدهای متقابل و هر روزه ایران و امریکا و اسراییل و نگرانی لحظه به لحظه از جنگ گسترده که همین زندگی دشوار امروز را هم بسیار وخیم تر می کند. همین یکی برای غیرعادی کردن وضعیت روانی و اقتصادی کافی است.
۳- اخراج کبری غلامی، شهروند افغان و پژوهشگر در دانشگاه الزهرا از ایران و نگرانی از دستگیری او توسط طالبان تا نگرانی فزاینده از حضور بدون کنترل اتباع افغانستان و دامن زدن به افغانستانی ستیزی.
۴- خشونت گشت ارشاد علیه دو دختر۱۴ساله که افکار عمومی را به خشم آورد و پلیس هم اقرار کرد و دستگاه قضایی نیز برای عاملان آن تشکیل پرونده داد(و البته مانند موارد دیگر نتیجه اش معلوم نیست چه باشد)
۵-به رغم همه این حوادث از مرگ مهسا امینی تا خشونت علیه این دختران، هنوز طرح موسوم به گشت نور ادامه دارد و هر روز اتفاقاتی را رقم می زند و جامعه را تحریک می کند.
۶- روزنه صدها مورد توقیف وسائل نقلیه و انتقال به پارکینگ در روز و نیمههای شب که بعضا خانواده بوده و آواره شده اند و فشار روانی و عصبی و مالی سنگینی به خانواده ها وارد می کند. اگر فقط آمار همین هفته در کشور اعلام می شد معلوم می شد چند هزار نفر قربانی این طرح ضد شهروندی شده اند.
۷- اعدام رضا رسایی که طبق آنچه در رای دادگاه تصریح شده ۲۰۰۰ نفر در درگیری حضور داشته اند و ۹ نفر متهم به استفاده از چاقو بودند که برخی گریختهاند، برخی اساسا دستگیر نشدند، برخی هم نقش شان اثبات شده اما در حالی که از لحاظ فقهی و قانونی شبهاتی وجود داشته این یک جوان اعدام میشود. البته مقصران ناپیدایی هم وجود دارند یعنی بعضی از متنفذین در محل که در جریان قرار گرفتند و از آنها برای میانجیگری و جلب رضایت استمداد شد در حالی که در خانواده مرحوم زمینه رضایت وجود داشت، اما این متنفذین در میانجیگیری کوتاهی کردند از عوامل مرگ رضا رسایی محسوب میشوند.
۸- خبر تکان دهنده اجرای بیست و هشت حکم اعدام در یک روز که نه مسئولان قضایی درباره درستی و نادرستی آن اعلام نظر کردند و نه امکان درست سنجی برای فعالان حقوق بشر در داخل وجود دارد. گرچه طبق خبرهای منتشره جرائم این افراد از جرایم عادی بوده نه سیاسی اما این تعداد شوک آور و به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک کردن است، روشی که سالهاست ادامه دارد و موجب کاهش جرایم نشده زیرا روش های علمی را ترک کرده و به روش های حذفی متوسل شده اند.
این حجم از پمپاژ فشار و رخدادهای منفی به جامعه غیر از امارهای سقوط پیوسته بخش وسیع تری از جامعه به زیر خط فقر و نیز انبوه مواردی است که رسانه ای نمی شوند و اراده ای برای کاهش انها وجود ندارد و گویی برای روشی برای سلب فرصت از مردم و درگیری روزمره انان است.
اگر در مدیریت کشور دلسوزانی وجود داشته باشند باید بدانند ظرفیت جامعه بی نهایت نیست و بخت استمرار چندین ساله چنین وضعیتی به پایان ظرفیت نزدیک شده است.
📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com