حقیقت این است که چیزی به نام بلای طبیعی وجود ندارد
عمادالدین باقی
مجله هفتگی صدا، شماره 104 شنبه16بهمن1395 ص17و18
هنوز از خبر اندوهبار آتش سوزی پلاسکو فاصله نگرفته بودیم که سیل سیستان و بلوچستان آمد، رودخانههای فصلی طغیان کردند و منطقه ای که سالها از خشکسالی رنج می برد شد مصداق این ضرب المثل که «باران می خواستیم سیل آمد»،«اینجا یا خشکسالی است یا سیل». سیل در این منطقه محروم بیش از ۲۰۰۰ خانه و ۳۳ روستا را آسیب رساند و صدها خانوار را بی خانمان کرد و همزمان نیز اخبار از راه رسیدن دوباره و چندباره ریزگردهای غلیظ خوزستان را شنیدیم و سقوط بهمنی که در آغازین روزهای بهمن عده ای کولبران را مدفون کرد(روزنامه های هفته اول دی1395) و جان شش تن را گرفت. کولبرانی که نمادهای تبعیض و فقر و رنج اند. فاجعه بدتر این است که ما همیشه وقتی این حوادث رخ می دهند نگاه های مان متوجه(البته بطور موقت) این محرومان می شود.
همواره وقتی که خبر این رخدادها به رسانه ها می آیند از آنها با عنوان «بلایای طبیعی» یاد می شود. این اصطلاح بلایای طبیعی، خود یکی از بلاهای بشری است، اصطلاحی که از جا افتاده ترین، نهادینه شده ترین و پذیرفته شده ترین و در عین حال فریبنده ترین اصطلاحات است که گویی وجودش جزو بدیهیات شده است اما اصطلاحی است به شدت اغواگر . باور کردنی نیست که چیزی اصالت و حقیقت نداشته باشد و اینهمه رسوبی شده و بدیهی انگاشته شود آنچنان که در مباحث کلامی و اعتقادی هم جایگاه ویژه ای به خود اختصاص دهد و از مقولاتی چون قضا و قدر، جبر و اختیار، خیر و شر، اشکالات عدل الهی، و پیدایش دو گروه بزرگ معتزله و اشاعره و اعتباری و یا حقیقی بودن مصیبت ها و حوادثی چون زلزله و توفان و سیل و صاعقه و غیره (نک: مطهری، عدل الهی: 85-67) سخن بگویند.
از آنها به عنوان شُرور یاد می کنند در حالی که چیزی جز فعل و انفعالات شیمیایی و فیزیکی در درون طبیعت به عنوان یک موجود زنده نیست. امری طبیعی مانند فعل و انفعالاتی که در پیکره موجود زنده انسانی رخ می دهد. البته پاره ای از متکلمین مانند شهید مطهری از عدمی بودن شر و وجودی بودن خیر سخن گفته اند و شر را چیزی جز عدم الخیر نمی داند و این معنا با آنچه درباره بلایای طبیعی در این گفتار می آید تجانس دارد.
اما حقیقت چیست؟ حقیقت این است که چیزی به نام بلای طبیعی وجود ندارد و در ماهیت خود آنچه وجود دارد بلای انسانی است. به عبارت دیگر هنگامی که سیل، زلزله، توفان، رعد و برق، بهمن، آتش سوزی و غیره می آید و قربانی می کیرد با انداختن گناه قربانی شدن ها و ویرانی ها به گردن بلاهای طبیعی نقش عامل اصلی را که خود انسان است حذف می کنیم. در گذشته وقتی که طاعون و وبا می آمد و مردمان یک شهر را درو می کرد، چون عامل کشتار برای شان مجهول بود نام آن را فاجعه می گذاشتند. فاجعه در لغت یعنی آنچه ناگهانی می آید و قابل کنترل نیست اما امروزه که وبا و طاعون را ریشه کن کرده و پیشگیری می کنند دیگر آن تلقی سنتی درباره این بیماری ها وجود ندارد اما در جوامعی که سیل و زلزله و بهمن و توفان هنوز مانند همان وبا و طاعون است همچنان نام شان بلای طبیعی است. هنگامی که جاده ها، خانه ها و شهرسازی ها روی اصول صحیحی بنا نمی شوند و یا انسان اکوسیستم و محیط زیست را تخریب می کند و نظام آن را برهم می زند هر روز باید همچنان منتظر این خبرها باشیم.
در ژاپن که روی خط زلزله است هر روز زلزله می آید اما بخاطر سازه های ضد زلزله، حتی در زلزله 9 ریشتری هم اینهمه ویرانی و کشته و زخمی برجای نمی گذارد. در ۱۱ مارس ۲۰۱۱ برابر با ۲۰ اسفند ۱۳۸۹ همزمان سه حادثه برزگ رخ داد. زلزله 8.9 ریشتری و سونامی بزرگ و انفجار سه راکتور هستهای که هر یک از آنها به تنهایی در کشوری که ساخت و سازهایش مسئولانه نیست و معیارهای علمی و مهندسی در آن جدی گرفته نمی شود صدها هزار کشته می داد اما در ژاپن 16هزار کشته و 3600 مفقود برجای نهاد. در حالی که بارها مسئولان مختلف در ایران اعلام کرده اند اکر در تهران یک زلزله6تا7 ریشتری بیاید بیش از یک میلیون کشته برجای خواهد نهاد. اما در ژاپن زلزله های 7ریشتر و بیشتر به تعداد انگشتان دست تلفات می دهد و عمدتا زخمی می شوندو خسارات اقتصادی به بار می آید فقط به دلیل اینکه تخصص و تعهد وجود دارد و بناها طبق اصول مهندسی ساخته می شوند و سازه هایی با هدف مقاومت در برابر این حوادث ساخته می شوند و شهر را به دست سوداگران و رشوه خواران نمی دهند و بازسازی شهر را به برنامه و زمانبندی می سپارند نه به آینده و تصمیمات نامعلوم.
با وجود اینکه یک زلزله۶٫۶ ریشتری در بم(5دی82 ) یا زلزله ۷٫۴ ریشتری در رودبار (31خرداد 1369) به یک فاجعه ملی تبدیل می شوند و هر کدام هزاران کشته و مجروح و آواره برجای می گذارند و هر روز در معرض حوادث جدیدتری هستیم اما عزمی برای تدبیر و پیشگیری نیست و مدیران اسیر روزمرگی اند و کشور با شعار و مبازره جویی های بی حاصل بل زیانبخش سیاسی، اداره می شود.
اختراع اصطلاح بلاهای طبیعی ناشی از جهل و ناتوانی تکنولوژیک انسان پیش از عصر صنعتی بود. انسان به دلیل فقدان امکانات و دانش مهندسی لازم برای مهار این رویدادها نام آن را بلای طبیعی گذاشت یعنی بلایی که کنترل آن دست او نیست و خارج از اختیار انسان رخ می دهد اما دانش امروز بشر نشان می دهد برخلاف آن تصور کهن، این بلاها نیز در دست خود انسان است و او اگر قادر به پیشگیری از آن رخداد طبیعی نیست اما قادر است با برساختن درست و اصولی سازه ها این بلاها را مهار کند و از پیامدهایش پیشگیری نماید. بنابراین متهم اصلی نه طبیعت است و نه صاحبانِ خانه های ویران شده بلکه مدیریت است. اساسا دولت برای چه پدید آمده است؟ اگر قرار باشد این امور به دولت هم مربوط نباشد پس دیگر چه نیازی به وجود دولت و حکومت است؟ در سرزمین چشم بادامی ها این حقیقت را دریافته اند و به همین دلیل است که وقتی بر اثر سیل یا طوفان یا زلزله ویرانی ببار می آید مقامات حکومتی استعفا می دهند و بعضا خودکشی می کنند زیرا در این حوادث، سیاست گذاری های خرد و کلان و قوای سه گانه و شهرداری و همه مدیران مسئول هستند.
در دیدگاه فاجعه محور، بیش از آنکه قربانیان حادثه موضوعیت داشته باشند خود فاجعه موضوعیت دارد حال آنکه در حادثه قربانی شدن کولبران مسئله اصلی، بهمن نیست بلکه نفس وجود کولبران است. چرا باید چنین قشری وجود داشته باشد؟
وقتی که وجود بلایای طبیعی پذیرفته شد رفته رفته خشک شدن دریاچه ارومیه و غبار خوزستان هم می شود بلای طبیعی در حالی که هر دو ریشه در خطاهای انسانی دارند اما در صورت بلای طبیعی نمود یافته اند. خشک شدن دریاچه ارومیه به دلیل ایجاد میانگذر دریاچه ارومیه و سد سازی های غیرعلمی و تبلیغاتی است که رودخانه هایی که به دریاچه سرازیر میشد را مسدود کردند و توسعه باغات اطراف دریاچه که با حفر چاه دریاچه را خشک کردند. غبار خوزستان که همین روزها خبرها و تصاویر اسفناکی از آن منتشر دارد می شود و به کرمانشاه و ایلام هم سرایت می کند گفته می شود به دلیل خشک شدن تالاب ها مانند تالاب هورالعیظم بخاطر حفاری های وزارت نفت و نیز توقف کویرزدایی در عراق است که زمان شاه بودجه می دادند و سه کشور ایران، عراق، و عربستان بهصورت مشترک هزینههای مالچپاشی(نوعی فراورده چسبنده نفتی) این زمینها را تأمین میکردند. همچنین استخراج آبهای فسیلی از عمق 1000 متری زمین توسط عربستان که سفره های آب زیر زمینی را از بین برده است و کشمکش های چند دهه اخیر بین عراق و ترکیه بر سر منابع آب باعث ساختن چندین سد روی رود دجله توسط ترکیه شد و دولت صدام هم متقابلا با کانال کشی آب دجله را انتقال داد و در نتیجه آب دجله به شدت کاهش یافت و در پی آن تعدادی از تالاب های منطقه خشک و بیابان های عراق پیشروی کرد و امروز غبارش مردم ایران را خفه می کند و مشکلات شدید تنفسی ناشی از غلظت ریزگردها هزاران نفر را روانه بیمارستان ها می کند.
آیا این مسایل با مذاکره و تدبیر و جذب سرمایه رفع می شود یا با روشهای جاری در این سال ها؟ آیا سیاست های کنونی عامل جذب سرمایه های مالی و انسانی است یا فرار سرمایه؟ اگر به حکم چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است پول های اعزامی و وجوه تریلیاردی اختلاس و بودجه های کلانی که به مؤسسات غیر دولتی و بی فایده داده می شود صرف رفع فقر و تبعیض می شد، کولبری وجود داشت که زیر بهمن برود و خانه های سستی نبودند که با یک سیلاب آرام، ویران شوند. اینجا مسئله اصلی تدبیر است نه بلا. چرا همواره گناه هر بلایی را به گردن عواملی بیندازیم که خودمان همیشه تبرئه شویم؟ فاجعه آمیزتر اینکه حتی فاجعه آتش سوزی پلاسکو را هم به جای مدیریت به بی حجابی یا گناه ربط دهند چنانکه یکی از خطبای جمعه زلزله را به هم به بی حجابی ربط دادند و خطیب دیگری می گویند طغیان بوالهوسی و زیاد شدن زنا موجب بلا و زلزله فراوان می شود.(ایسنا، جمعه / ۲۷ فروردین ۱۳۸۹ / کد خبر: 8901-10255) او در خطبه هاي نماز جمعه با اشاره به هشدار رئيس جمهور(احمدی نژاد) مبني بر تذكر به جامعه براي مقابله با گناه، ابراز داشت: آنچه كه رئيس جمهور محترم در خصوص زلزله و بلاهاي ناشي از گناهان مطرح كرده بودند، مسئله اي است كه بايد به آن بيشتر توجه كرد …زلزله هايي كه بر اثر گناه حاصل مي شود راهي جز اين ندارد كه ما به ياد خدا باشيم و به دين پناه ببريم. وي افزود: ما بايد براي مقابله با بلاها در پناه دين زندگي كنيم چرا كه حتي اگر زلزله طبيعي در شهر تهران بيايد هيچ كس جز خداوند حريف اين بلاها نخواهد بود. صدیقی بي حجابي را موجب غضب خداوند دانست(کیهان، شنبه 28 فروردين 1389 ص3) و خطیب دیگری ضمن بحثی درباره زلزله می گوید با صدقه و دعا زلزله را دفع کنید:«دعا، صدقه و خيرات بلا را دفع ميكند.توصيه ميكنم كه همه افراد صبحها و شبها صدقه دهند چرا كه صدقهاي كه داده ميشود بلاها را رفع ميكند(کیهان شنبه 4 ارديبهشت 1389 ص14 وتابناک، 3 ارديبهشت ۱۳۸۹) با این شیوه تحلیل مسئله و رویارویی با حوادث پس در این میانه واقعا نقش مدیریت جامعه و کشور چه می شود؟ جز اینکه فقط هرگاه لازم باشد گزینشی برخورد کرده و برای تسویه حساب های سیاسی در جستجوی مقصر برآییم چنانکه حتی در حادثه برخورد اخیر دوقطار در راه آهن سمنان، برخی تندخویان حتی در پی به زیر کشیدن دولت بودند اما در بسیاری از حوادث دیگر، حتی نیم نگاهی هم به نقش سیاست های خرد و کلان کشور ندارند. در یک مدیریت علمی و فناورانه و ملی جایی برای بلای طبیعی وجود ندارد.