جامعه نو شماره 15
از آغاز هزاره سوم انتظار مي رفت دوران نويني در تاريخ آغاز شود و جهان به گونه اي ديگر ورق بخورد. با وقوع حادثه يازده سپتامبر به نظر مي آمد اين تحول رخ داده است اما يازده سپتامبر و پيامد آن در سرنگوني حكومت طالبان در افغانستان همه اين تحول نبود. اكنون با جنگ آمريكا و انگليس عليه عراق مي توان گفت هزاره جديدي آغاز گرديده است.
گرچه اين جنگ در امتداد واقعه يازده سپتامبر و افغانستان بود اما مكمل و معنابخش دوران نوين زندگي انسان ها به شمار مي آيد. جنگ اخير عليه رژيم ديكتاتوري صدام حسين، نظام حقوقي و سياست بين الملل، مفاهيم و نظريات علم سياست و آموزه هاي نظامي و جنگي را به كلي دگرگون ساخت و حتي روال عادي تحولات سياسي درون جوامع را هم دستخوش وضعيت تازه اي كرد. تا ديروز يكي از اركان دگرگوني هاي سياسي پيدايش «آلترناتيو» بود. رژيم هاي استبدادي راه و راز بقاي خويش را در جلوگيري از پيدايش آلترناتيو مي دانستند و هر شخصيت يا نيروي سياسي كه شانس رشد كردن و محور شدن را پيدا مي كرد به سرعت سركوب مي شد. تحليل عناصر امنيتي در اين نوع رژيم ها چنين بود كه مادامي كه آلترناتيو شكل نگيرد نارضايتي عمومي هر اندازه گسترده باشد نمي تواند تهديد بالفعل و جدي اي براي نظام سياسي باشد. به همين دليل بود كه صدام حسين حتي برخي نزديكان خويش را به صرف اين احتمال كه ممكن است سوداي جانشيني او را داشته باشند به قتل رساند.
قدرت هاي بيگانه نيز همواره در جست وجوي شناسايي آلترناتيوها بودند و اينكه كدام يك، از پايگاه بيشتري براي تصرف قدرت در آينده برخوردارند و از كدام نيرو بايد حمايت كنند. تا آلترناتيوي شكل نگرفته بود قدرت هاي خارجي هم درباره آينده آن كشور و مناسبات خويش دچار ابهام بودند. براي نخستين بار اين رسم جهان معاصر برافتاد. در كشوري چون عراق عليرغم آنكه گروه هاي معارض وجود داشتند، آمريكا و متحدين آن بدون توجه يا نياز به اينكه آلترناتيوي در عراق براي رژيم صدام حسين وجود دارد يا نه به اين كشور لشكركشي كردند و رژيم آن را سرنگون ساختند. آنها تصور كردند كه در صورت ضرورت مي توان هر شهروند عراقي كه مورد اعتماد آمريكايي هاست ولو آنكه فردي ناشناخته باشد را به كار گمارد ولي حتي اين گزينه هم اجرا نشد و آلترناتيو را خودشان آوردند و يك ژنرال آمريكايي را به عنوان حاكم موقت عراق برگزيدند. اين رفتار پيام بسيار مهمي داشت. آنها مي خواهند بگويند كه نيروهاي آلترناتيو اگر مماشات، اختلاف و. . . داشته باشند نيازي به آنان نخواهدبود و از يك ژنرال آمريكايي استفاده خواهند كرد. آنها دست نشاندگي به عريان ترين شكل را مي خواهند. آمريكايي ها دريافته اند كه محصول طبيعي سركوب داخلي، بيگانه گزيني است و در جوامع غيردموكراتيك مي توان بر موج نارضايتي ها سوار شد و با سكوت يا رضايت مردم مواجه گرديد. حذف آلترناتيو از نظريه ها و سناريوهاي سياسي را مي توان از تحولات بسيار مهم آغاز هزاره سوم برشمرد.
يكي ديگر از اركان قدرت، نيروي نظامي بود. جنگ عراق نشان داد كه در هزاره سوم ارتش و قواي مسلح به صورت سنتي به تاريخ پيوسته است. تا همين ديروز اين تصور سنتي وجود داشت كه با تقويت ارتش مي توان در برابر هر تهديد خارجي ايستاد، اين تصور وجود داشت كه اگر ارتش عراق مقاومت كند آمريكا شكست خواهد خورد. حتي يك روز پس از سقوط بغداد، كره شمالي اعلام كرد تنها راه مقابله با آمريكا تقويت ارتش و داشتن يك نيروي مسلح قدرتمند است. جنگ عليه عراق واقعيت ديگري را نشان داد. آنچه در عراق روي داد يك جنگ تمام عيار تكنولوژيك بود كه با همه جنگ هاي ديگر تفاوت داشت. مقايسه بايد ميان دو پديده همجنس صورت گيرد اما تهاجم به عراق از جنس ديگري بود. پس از اجراي جنگ واقعي به وسيله پيشرفته ترين تكنولوژي ها، ارتش به ميدان مي آيد و استقرار مي يابد. بمب هاي هوشمند چنان دقيق به اهداف مورد نظر اصابت مي كنند كه شهروندان با خيالي آسوده مسير آنها را در آسمان نظاره مي كنند و مي دانند كه قرار نيست بر سر آنان ببارد. دقت آنها چنان است كه سيصد موشك كروز در بغداد به گفته سعيدالصحاف وزير اطلاع رساني صدام تنها سه كشته برجاي گذاشت. بمب هاي الكتروني كه سيستم هاي مخابراتي و راديويي را از كار مي اندازد بدون اينكه تلفات انساني داشته باشد، بمب هاي خواب آور، رهگيري ماهواره اي و. . . اينك سرنوشت جنگ ها را نه نيروهاي مسلح و تعداد آنها بلكه تكنولوژي هاي پيچيده و پيشرفته متكي به انفورماتيك و رايانه ها تعيين مي كنند. با دموكراسي مي توان وحدت و همگرايي ملي و تفاهم دولت ـ ملت را ايجاد كرد و بهانه را از قول بيگانه گرفت و همچنين شور و نشاط لازم براي بالندگي اقتصادي و علمي را فراهم ساخت تا هماوردي در هزاره سوم ميسر شود. جنگ آمريكا و انگليس عليه عراق و سقوط بغداد تنها پس از 20 روز، به نوشته روزنامه يوميوري چاپ ژاپن موجب بهت و شوك مردم خاورميانه شد به ويژه آنكه ارتش عراق نيرومندترين و مجهزترين ارتش هاي خاورميانه بود. اين جنگ يكي از رويدادهاي كم سابقه و بلكه بي سابقه در جهان بود كه از نيمكره ديگري به سرزميني در نيمكره ديگر زمين لشكركشي كنند و درمدت كوتاهي آن را دگرگون سازند و سبب بهت جهانيان شوند به ويژه آنكه مهاجمان با شادماني و استقبال مردم كشور مورد تهاجم روبه رو گرديده اند. بيزاري مردم يا فقط بخش مهمي از مردم نسبت به حكومت مي تواند بي نيازي از آلترناتيو را توجيه كند و سرعت فروپاشي يك رژيم نظامي و مسلح را برتري تكنولوژي.