(یادداشتی قدیمی برای امروز)
#عمادالدین_باقی
سرمقاله سازندگی سه شنبه ۱۷مهر ۱۴۰۳
این مقاله ۱۷سال پیش(۱۳۸۷) نوشته شد ولی منتشر نشد. وقتی أن را در بایگانی یافتم از این جهت برایم جالب بود که اولا نشان می داد مسئله غزه برای ما مسئله یکسال اخیر و پس از واقعه ۷ اکتبر -که به نخستین سالگرد اًن نزدیک می شویم – نیست و ریشه های طولانی ۷ اکتبر را نشان می داد هرچند روش اتخاذ شده حماس قابل دفاع نیست. دوم اینکه اگر ان شرایط جامعه مدنی که در یادداشت آمده وجود داشت، امروز جو جامعه و افکار عمومی قوی تر عمل می کرد. سوم اینکه انچه مشکل و دغدغه ان روز بود(یعنی غیبت جامعه مدنی به دلیل ممنوعیت ها و سخت گیری های حکومتی نسبت به آن) امروز هم هست به گونه ای که می توان مقاله زیر را با حذف تاریخ نگارشش، به عنوان یادداشت امروز منتشر کرد. هر دو تیتر اصلی و فرعی هم متعلق به همان است.
غزه و لبنان خونین از برون و درون
به آنچه در باریکه غزه می گذرد می توان از زوایای گوناگون نگریست و ملاحظات فراوانی داشت. در این مختصر به دو ملاحظه بین المللی و داخلی(ایران) می پردازیم.
۱- اسراییل با اراده قدرت های جهانی پس از جنگ بین الملل به منطقه تحمیل شد وهمواره با بحران مقبولیت و مشروعیت روبرو بود. گرچه برخی گمان می کنند صلح خاورمیانه یعنی سازشکاری؛ و جنگ یعنی تلاش برای تهدید علیه این رژیم؛ اما واقعیت این است که رژیم اسراییل رژیمی جنگ طلب بوده و همواره درپی ایجاد بحران و جنگ است زیرا برای نشان دادن تهدید دائمی علیه خود و کسب حمایت بین المللی همیشه نیاز به آن دارد و با همین روش خود را گرانیگاه و معیاری برای امنیت جهانی نشان داده و بر نفوذ خود می افزاید. اسراییل ظالمی است که با مظلوم نمایی حتی برخی دولت های مسلمان خاورمیانه را در برابر الزامات بین المللی منفعل کرده است.
۲- هنگام بروز فاجعه انسانی در غزه درطول یک سال اخیر واکنش های خودجوش در جامعه ایران با تاخیر یا کم وزنی بروز کرده است. در مرداد۱۳۸۵ و هنگام جنگ ۳۳ روزه فقط صدای دستگاههای دولتی و میتینگ های رسمی شنیده می شد و قضاوت عمومی متفاوت از تبلیغات رسمی بود تا اینکه در حسینیه ارشاد همایش مستقل و غیر دولتی باشکوهی با همت برخی از فعالان حقوق بشری جمعیت نوپای زیتون (کانون صلحجویان ایران) و پیگیری ها و دیدارهای نگارنده، برگزار شد که به دیگران نشان دهد دغدغه حمایت از قربانیان تهاجم اسراییل را نباید قربانی نارضایتی های سیاسی کرد. دکتر ابراهیم یزدی از سخنرانان همایش بود.
۳- آنانکه به هر بهانه ای در صدد کوبیدن جامعه مدنی هستند باید توجه داشته باشند که یکی از آثار رنجوری جامعه مدنی در چنین شرایطی ظاهر می شود. اجتماعاتی که به نوعی دولتی و یا هدایت شده تلقی می شوند و همچنین فقدان واکنش های خودجوش مردمی، برای کشور تبعات امنیتی زیان بار دارد . اگر مجال دهند نهادهای مدنی مستقل و ملی رشد کنند در چنین شرایطی با اعتمادی که در جامعه به آنها وجود دارد و اساسا خودشان نمودی از جامعه هستند، قدرت بسیج کنندگی برای دفاع از حقوق مردم فلسطین و در موقعیت های دیگر برای دفاع از کشور و منافع ملی را بیش از دولت خواهند داشت اما برخی از دولتمردان از ترس اینکه مبادا این قدرت، در زمانی هم جلوی زیاده خواهی های آنان و بی اعتنایی به قوانین رسمی را بگیرد ترجیح می دهند از خیر جامعه مدنی بگذرند.
در اسفند سال پیش(۱۳۸۶) که اعتراض جهانی به محاصره غزه و محرومیت غذایی و دارویی مردم آن برانگیخته شده بود و در ایران چندان خبری نبود، جمعیت زیتون که نهادی نوپا و دارای پروانه فعالیت است فراخوانی را برای تجمع اعتراضی در برابر سازمان ملل در حمایت از زنان و کودکان بی دفاع غزه منتشر کرد. گرچه مصادف شدن آن با ۲۸ اسفند و تعطیلات نوروزی و در سفر بودن و یا حال و هوای سفر داشتن بسیاری از مردم از دلایل بی رونقی این تجمع بود اما اگر رسانه های رسمی که ادعای دلسوزی برای مردم غزه را دارند حتی در یک نوبت خبر این فراخوان را پوشش می دادند جمعیت بیشتری حضور می یافت. دراین تجمع بالغ بر بیست نفر شرکت نداشتند که نگارنده که در مرخصی درمانی از زندان بود با دخترش و خانم (شادروان) #هاله_سحابی و خانم ها مرتاضی لنگرودی، فاطمه کمالی و تعدادی از «مادران صلح» بودند و فرد شناخته شده دیگری دیده نمی شد وفقط چند پلاکارد در اعتراض به ستم صهیونیست ها علیه مردم غزه با امضای جمعیت زیتون و مادران صلح در دست بعضی از حاضران بود. رسانه های پر نفوذ دولتی می ترسند اعلامیه های اعتراضی احزاب و نهادهای غیر دولتی را پوشش دهند که مبادا به مشهورتر شدن آنها کمک کنند که شاید در جای دیگری به زیان شان باشد. اگر جامعه مدنی قدرتمندی وجود داشت امروز شاهد واکنش درخوری علیه جنایات اسراییل در غزه بودیم.