• بگرد
  • بازیابی گذرواژه

زندان در اسلام و ايران: درسی در كميته پژوهش نهضت آزادي

عماد باقي به مناسبت هفته قوه قضاييه در يك نشست علمي بيان كرد

زندان در اسلام و ايران

به مناسبت هفته قوه قضاييه، كميته پژوهش نهضت آزادي، نشستي علمي تحت عنوان «زندان در اسلام و ايران» همراه با پرسش و پاسخ در تاريخ دوشنبه 6 تير 1401 و به صورت برخط برگزار كرد. متن پياده‌شده سخنراني عمادالدين باقي به شرح زير است.

منتشر شده در روزنامه اعتماد دوشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۱

منابع و ارجاعات برخی نقل ها و مطالب و ادرس آیاتی که در  درس  مورد استفاده قرار گرفته اند در درون این متن گنجانیده شده اند.

درآمد

با سلام و تسلیت درگذشت شادروان محسن محققی از مردان استوار  در  راه  آزادی . در زمینه موضوع بحث ما کتاب های متعددی منتشر شده که فهرستی از این کتاب ها را برای برخی برگزار کنندگان نشست فرستاده ام و پون این کتاب ها قابل دستیابی هستند من سعی می کنم چند نکته تکمیلی و برجسته را که می تواند تکمیل کننده یا تشریح کننده باشد مطرح کنم.

با توجه به اینکه موضوع بحث، زندان در اسلام و ایران امروز است یک پیش نیاز برای بحث، ضروری است آن هم این است که بارها شنیده ایم که می گویند اساسا زندان پدیده ای مدرن است و آنچه در سده های پیشین مطرح بوده به موضوع زندان ربطی ندارد، آنها سیاه چال بودند اینها ساختمان هایی هستند که تابع مقررات و اصول و بر مبنای حقوق زندانیان اند.

به عبارت دیگر با توجه به این دیدگاه، ما یک مشکل بنیادی با رویکرد گسست گرایانه ای داریم که اصرار دارد در همه چیز میان دو دوره و دو دنیا دیوار بکشد، سنتی و مدرن، قدیم و جدید. از اینرو وقتی که از حقوق بشر، جامعه شناسی یک واقعه تاریخی، زندان و بسیاری موضوعات دیگر سخن می گوییم پاسخ می دهند این ها پدیده مدرن هستند و هیچ ربطی به عصر پیشامدرن ندارند. درباره این رویکرد بحث‌های مفصلی را قبلاً در جاهای دیگر داشته‌ام ولی فعلاً سخن مان متوقف و متمرکز بر موضوع زندان است.

پیوستار زندان

من در اینکه زندان درگذشته سیاهچال بوده و امروز کیفیت کاملا متفاوتی دارد مناقشه عمده ای ندارم اما دو ملاحظه جدی دارم:

1- اینکه اولا زندان از گذشته های دور وجود داشته و زندان های قدیم نیز همه شان سیاهچال نبوده اند. وقتی ابراهیم در غیاب مردم شهر وارد بتخانه شد و بت ها را شکست فرزندان آزر به پدرشان خبر دادند که ابراهیم به بتان اهات کرده و انها را شکسته است. آزر ابراهیم را فراخواند و او را سرزنش کرد و از خطر سلطنت نمرود ترسانید. ابراهیم اعتنا نکرد در نتیجه آزر او را زندانی کرد تا تا هم در معرض خطر نباشد و هم تنبیه شود لذا او را دستگیر و در خانه‌اش زندانی کرد و افرادی را بر او گماشت تا فرار نکند اما ابراهیم از زندان گریخت و به دعوت خود ادامه داد.

دیگر اینکه در واقع زندان های امروز تکامل سیاهچال های دیروزند به عبارت دیگر سیاه چال ها در طول زمان و به مرور با وضع محدودیت ها و مقرراتی روبرو شده اند. حتی همین زندانی که به عنوان پدیده مدرن شناخته می شود آیین نامه ها و مقررات امروزش با دویست سال پیش بسیار متفاوت است.

دویست سال پیش سلول انفرادی شکنجه نبود اما امروز شکنجه است. دویست سال پیش بسیاری از حقوق برای زندانیان وجود نداشت ولی امروز وجود دارد. نمی توان تکامل یک پدیده را اینگونه تعبیر کرد که تا یک زمانی و نقطه مشخصی یک پدیده بوده و از زمانی و نقطه مشخصی، آن پدیده به تاریخ پیوسته و پدیده دیگری جایگزین شده است. زندان هم درست مانند دیگر برساخته های بشری است مثلاً ماشینی که اولین بار ساخته شد با زغال‌سنگ و بخار بود و به فرغون چهار چرخ بیشتر شباهت داشت اما آن هم ماشین بود و آنچه امروز به عنوان قطار برقی و اتومبیل های برقی، بدون راننده و هوشمند و فول اتومات به وجود آمده، هم ماشین است اما تفاوت آنها آنقدر زیاد است که امروزه اتومبیل های قدیمی را بیشتر یک اسباب بازی می دانیم در عین حال همه خردمندان عالم، اتومبیل امروز را در امتداد و تکامل همان اتومبیل دیروز می دانند و نمی گویند از فلان تاریخ به بعد آنچه وجود دارد دیگر اتومبیل نیست.

۲- ملاحظه دوم این است که برای باوراندن و تثبیت این گسست -که یک نگاه افراطی به رخدادهای تاریخی است- گاهی ناچار از اغراق می شوند و مجبور می شوند یک چیز را بیش از حد سیاه و آن یکی را بیش از حد سفید کنند. به عبارت دیگر نه سیاهچال ها آنقدر بدون مقررات بوده اند و نه زندان های امروز آنقدر تابع مقررات و حقوق محورند. در همان سیاهچال ها هم آدابی وجود داشت، محکومیت ها، زمان داشتند و زندانیان هم‌ حقوقی داشتند. امروزه یکی از مقررات زندان، داشتن وکیل بند است که یک زندانی از طرف زندانیان با موافقت زندانبان تعیین می شود و درآن زمان هم چنین عنوانی وجود داشت و حضرت «یوسف داروغه زندان شد»(یا وکیل بند) (سرگذشت زندان ص41). گرچه طبقه بندی زندانیان به مفهوم مدرن امروزی وجود نداشت اما تفکیک زندانها وجود داشت به این معنا که در دوره فراعنه مصر سه زندان داشتند: «اول زندان عمومی که در دل شهر و نزدیک بازار قرار داشت و خطاکاران و مجرمان معمولی که خلاف های کوچکی انجام داده بودند در آنجا نگهداری می شدند و تعداد این خطاکاران هم کم نبود. زندان عمومی همیشه پر بود و مدت حبس از ۲ سال تجاوز نمی کرد. زندان رده دوم، مرکز بازپروری و اصلاح خوانده می‌شد برای کسانی که جرم شان کمی بیشتر از بد تلقی می شد و مدت محکومیت این افراد از ۵ سال فراتر نمی‌رفت. زندان نوع سوم برای بدکاران و جنایتکارانی بود که امیدی به اصلاح شان نداشتند و در جایی دور از شهر قرار داشت. محکومان توسط ناظران، نگهبانان، دبیران و مسئولان دفتری تحت نظر بودند و مدارک زندان با وسواس دقت زیاد نگهداری می شد» (نگاه کنید به صفحه ۳۹ تا ۴۲ سرگذشت زندان). همه زندان ها هم سیاه چال نبودند آنچه در تاریخ مشاهده می شود این است که بسیاری از زندان ها روی زمین بودند نه زیر زمین.

2- در یونان باستان نیز زندان و مقررات زندان وجود داشت. بدهکاران به ویژه آنانکه به دولت مقروض بودند زندانی می شدند تا مجبور شوند بدهی شان را بپردازند. در ایام جشن های مذهبی و ملی موقت آزاد می شدند. زندانیان هم چند گروه بودند، بعضی بدون قید و بند در محدوده زندان رفت و آمد داشتند و بعضی هم طبق مدارک موجود در پرونده سقراط به زنجیر کشیده می‌شدند، دربند قرار می‌گرفتند و یوغ برگردن شان نهاده می‌شد یا دست و پای شان را به کُنده و سنگ می بستند. به همین دلیل افلاطون جزو اصلاح‌طلبان حوزه زندان بود و معتقد بود که در قوانین جزایی باید اصلاحات صورت گیرد و کیفر های وحشیانه یوغ و کند و زنجیر باید لغو شوند (نک: صفحه ۳۸ و ۳۹ سرگذشت زندان).

در دنیای مدرن هم اولاً در مقطعی، آیین‌نامه‌ها و مقرراتی وجود داشت که امروز در دنیا جزو اسناد ضد حقوق بشری است (مثل مقرات اجرای اعدام با کمترین خشونت) و نشان می دهد شکنجه و تحقیر و تعذیب، رفتاری قانونی و بر اساس آیین نامه ها و مقررات بوده است و جلوتر که آمده ایم آیین نامه ها و «مقررات حقوق مدار» وضع شدند اما در عمل اتفاق دیگری می‌افتد. کافیست شما نگاهی به گزارش‌های نهادهای حقوق بشری در همین هزاره سوم بیندازید تا ببینید در زندان های دنیا چه می گذرد و میان واقعیت موجود با آیین نامه ها و مقررات حقوق بشری چه شکاف عظیمی وجود دارد.

استنتاج از پیوستار زندان:

با توجه به بحث بالا وقتی از زندان در اسلام و زندان در دنیای امروز و ایران امروز سخن می‌گوییم در واقع این فرض را پذیرفته ایم که:

1- پدیده ای به اسم زندان در ۱۴ قرن پیش وجود داشته و امروز هم وجود دارد.

2- زندان ها در ادامه زندان های گذشته اند اما تفاوت کیفی زیادی دارند.

3- آنچه درباره زندان های امروز و دیروز گفته می شود تا حد زیادی تابع شرایط اجتماعی و تکامل فکری و اجتماعی است یعنی زندان از لحاظ فیزیکی و ساختمان هم بازتابی است از سطح فکر و فرهنگ و اخلاق جامعه.

دلیل جامعه شناختی تفاوت وضع زندان ها در جوامع قدیم

اما وقتی از زندان در اسلام به طور خیلی خاص یعنی زندان در قرآن، شریعت و فقه سخن می گوییم بحث تا حد زیادی متفاوت می‌شود به این معنا که گرچه زندان به معنای ساختمانی برای نگهداری محکومان در آن دوران وجود داشته اما در شریعت اسلامی زندان به همان معنا وجود نداشته یا بسیار نادرالوقوع بوده است.‌ چرا؟

دلیل اصلی تفاوت وضعیت زندان در جوامع قدیم، دلیل جامعه شناختی است یعنی زندان در دوره یکجا نشینی به وجود آمد در حالی که در دوره ای از تاریخ تا همین ۷۰۰-۸۰۰ سال پیش و سده های نزدیک تر به زمان ما، بخش بزرگی از جمعیت آسیایی، کوچرو بودند. اگر بسیار به ندرت اتفاق می افتاد که کسی حبس شود، در چادر و با کُنده حبس می کردند.

در برخی جوامع بدوی و صحرا نشین از زندان زیاد استفاده نمی شد و بیشتر از مجازات هایی استفاده می شد که هم فوری باشد و هم منجر به زندان نشود. عربستان در قرون گذشته نمونه ای از آنها بود بخصوص در دورن قبیله بخاطر اینکه خویشاندی زیاد بود و همه به نوعی بهم وابستگی داشتند و وجدان جمعی نیرومند بود و اصل در قبیله، مدارا  بود، برای حفظ انسجام قبیله می کوشیدند خانواده مجرم به همراه او مجازات نشود تا کینه و دشمنی زیاد شود. در جوامع کوچرو نیز به دلیل اینکه یکجا نشینی وجود نداشت امکان تاسیس زندان وجود نداشت و می دانیم در گذشته های دور جمعیت وسیعی کوچرو بودند لذا این نظریه که زندان در همه جوامع و همواره وجود داشته مورد خدشه قرار می گیرد زیرا در برخی از جوامع برخلاف آنچه بی دلیل اشتهار یافته است تاریخ خشن و خشونت زندان کمتر از جوامع هم عصر شان بوده است.

زندان، محصول جامعه شهری است و در شهرهای بزرگ که تنوع ایلی و خویشاوندی و نیز سازمانی به نام دولت و حکومت وجود داشته، زندان پدید آمده است لذا تاریخ زندان نشان می‌دهد که بر خلاف تصوری که گفته شد در یونان و مصر و روم باستان هم نمونه های زیادی از مجازات زندان و سیاه چال وجود دارد که زندان اسپارتاکوس و برده های رومی که قیام می کردند گواه آن است. در دوره فراعنه در چند هزار سال پیش نیز به دلیل اینکه پدیده شهرنشینی وجود داشت زندان هم وجود دارد و چنان که در هم در انجیل و هم در قرآن هم آمده است حضرت یوسف چند سال را در زندان سپری می‌کند.

اما در دوره‌ای که جوامع، قبیله ای بوده اند و در جوامع روستایی و قبیله ای که ساکنان و اجتماع از افرادی نزدیک به هم تشکیل می‌شدند زندان به معنایی که در شهر بود، وجود نداشت و اگر ضرورت ایجاب می کرد در مکان موقت در اتاق یا خانه ای به صورت موقت، فرد را حبس می کردند و او را کاملاً تحت نظارت داشتند.

زندان در اسلام

1- به جز شرایط اجتماعی ذکر شده در بالا، در خود قرآن هم گرچه به وجود پدیده ای به اسم زندان در دوره فراعنه مصر اشاره کرده یعنی اقرار دارد که چنین مکانی وجود داشته اما در مجازات های اسلامی چیزی به اسم زندان، مقرر نکرده است.

در یک مورد مجازات زندان به شیوه ای که در جوامع قبیله ای رایج بوده ذکر شده و آن هم حبس کردن زانیه در خانه است. آیه وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ  فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىٰ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا(ایه15 سوره نساء)

زنانی از (جامعه) شما که عمل ناشایسته کنند چهار شاهد مسلمان بر آنها بخواهید، چنانچه شهادت دادند آن زنان را در خانه نگه دارید تا عمرشان به پایان رسد یا خدا برای آنها راهی پدیدار گرداند.

این ایه با ایه الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ(آیه2 سوره نور) نسخ شد.

در فقه احکام مفصل و بحث‌های گسترده در مورد زندان برای متهم به قتل، تروریست، مختلس، نبش قبر کننده، کسی که جرحی وارد کرده، حبس دشنام دهنده حبس ساحر حبس دروغگو و مرتد زانی و زانیه، جاسوس، اسیر، حبس راشی و راهن و کارگزار خائن دولت و غیره آمده است اما نکته مهم این است که تمام اینها مبتنی بر روایات و یا احکام تعزیری هستند و بر حسب عرف و تشخیص حاکم وضع شده‌اند.

2- در مبحث حدود ما از منظر حقوق بشری با تنبیه بدنی مثل تازیانه مخالفیم و آن را نقض کرامت انسان می دانیم اما اگر شما از منظر دیگری نگاه کنید در واقع یک دلیل استفاده از این مجازات ها در زمانی که مجازات جایگزین دیگری اندیشیده نشده بود و بلکه مجازات جایگزین دیگری ممکن نبود این نوع مجازات به معنی نفی زندان بود.

آیت الله منتظری در بحث زندان در کتاب مبانی حکومت اسلامی که در میانه دهه شصت تدریس می کردند و بعد از آن به صورت کتاب منتشر شد، استدلال آماری کرده اند که تازیانه به جای حبس سبب کاهش جمعیت کیفری زندان است.(مبانی مردم سالاری ص 425) هرچند از لحاظ حقوق بشری تبدیل تازیانه به حبس پذیرفتنی تر است. آیت الله منتظری هم بعدها با معیارهای درون دینی و اجتهادی، تبدیل تازیانه تعزیری به حبس یا جریمه و مجازات های جایگزین را هم پذیرفته است. در قانون مجازات اسلامی هم تبدیل تازیانه به جریمه پذیرفته شده است.

3- سوم اینکه اساساً رویکرد فقهی و مجازاتی قرآن و شریعت اسلامی، زندان محور نبوده است به دلیل این که در جامعه سنتی، آنچه که امروز هم به وفور گفته می‌شود بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت و آن این است که وقتی کسی زندانی می‌شود فقط خود او نیست که مجازات می‌شود بلکه خانواده او هم مجازات می شوند و این خلاف عدالت کیفری است.

در یونان باستان و صدها سال پیش از اسلام، خود خانواده مجرم هم مجازات می شدند و وقتی کسی اعدام می شد تا مدت ها پس از اجرای حکم، او را مورد لعن و نفرین قرار می دادند که موجب آزار بازماندگان بود(سرگذشت زندان ص36). امروزه در بحث های حقوقی مربوط به زندان و رویکردهای انتقادی نسبت به قوانین کیفری این مسئله به جدّ مطرح است به همین دلیل به دنبال ابداع روش‌هایی مانند مجازات‌های جایگزین و یا حبس با دستبند و پابند الکترونیکی رفته‌اند اما دقیقا همین نکته در جوامع سنتی هم مطرح بوده است لذا اصل را بر پرهیز از مجازات حبس می گذاشتند ‌و مجازات هایی مانند شلاق و قصاص را مقرر می کردند. چنانکه آیت الله منتظری هم بارها در درس های خارج خود و در سخنرانی ها به استناد روایات گفته اند در شریعت اسلامی زندان حتی برای جرم قتل، حداکثر برای شش روز مقرر شده که در طول این مدت یا جرم ثابت و فرد مجازات می‌شود یعنی قصاص می شود و یا اینکه از زندان آزاد می شود.

5-تاکید می کنم که منظور من در این بحث شریعت اسلامی است نه دولت های اسلامی، چون دولتهای اسلامی از باب استراتژی و اختیار حاکم مجازات هایی را مقرر می کردند که در آن، حبس، بیش از آنچه در شریعت مقرر شده وجود دارد و در بعضی از زمینه ها هم حبس را از بابت تعزیرات در فقه وارد کرده اند اما هیچ مبنایی در قرآن و حتی در سنت ندارد.

6- امروزه که در قرن مدنیت هستیم یکی ازبزرگترین انتقادات به زندان که هنوز پاسخی نیافته و سبب تغییر در ساختار زندان و قوانین آن بوده این است که زندان فقط زندانی را مجازات نمی کند و خانواده او را هم مجازات می کند و این برخلاف اصل حقوقی شخصی بودن جرم و مجازات است.

اما در دوره اسلامی و با ظهور پیامبر اسلام برای اینکه اصل شخصی بودن جرم و مجازات که امروزه اصلی پیشرفته و مترقی و بنیادین در حقوق بشر است و این اصل چند بار به صراحت در قرآن ذکر شده(وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی) و به دلیل اینکه مجازات دیگری وجود نداشت در قرآن بیشتر از مجازات شلاق استفاده شده که مستلزم زندان نیست و در جرائم قتل قصاص را مقرر کرده است اما نسبت به همین مجازات های متداول هم محدودیت هایی مقرر کرده است. در مجازات قصاص برخلاف شریعت یهود که مجازات منحصر به قصاص بود، قرآن آن را سه گزینه ای کرد(این بحث را در کتاب اعدام و قصاص و کتاب حق حیات بطور مبسوط بیان کرده ام) و در مجازات شلاق نیز اجازه نداد در هیچ مجازاتی بالاتر از صد ضربه منظور شود و در نحوه اجرا نیز اصل را بر آسیب ندیدن محکوم گذاشت.

این در حالی است که در کتاب «خاطرات خانه اموات» رمان نیمه اتوبیوگرافیک داستایفسکی که بعد از زندانی شدنش در آوریل ۱۸۴۹ آن را نوشت، درباره استفاده از مجازات شلاق در روسیه به کرات از صدور احکام چهار هزار ضربه شلاق علاوه بر زندان سخن می گوید و در نحوه اجرا نیز از برآمدن گوشت تن محکومان و اینکه با هر هزار ضربه زندانی به احتضار می رفت و به بیمارستان منتقل می شد و اگر زنده می ماند به محض اینکه قدری توانایی پیدا می کرد هزار تای دوم و دوباره بستری شدن تاچهار هزار شلاق تمام شود و البته افرادی هم زیر تازیانه می مردند. ولی در فقه سنتی مقررات عجیبی برای اجرای این حد وجود دارد که در جمهوری اسلامی رعایت نمی شد. باید آرنج را به پهلو بچسبانند و قرآن بین آن بگذارند که به احترام قران و از ترس اینکه قران بیفتد دست اجرا کننده حد، بالاتر نرود و نباید جراحت ایجاد کند و در حدود، بالاترین سقف، صد ضربه فقط برای زنا بود و در تعزیزات سقف آن39 ضربه است. خاطره ای دارم از سال 1360 در ستادمرکزی سپاه که در ان فضای معنوی و شهادت طلبی فردی که در اداره مالی بود مرتکب تخلف و سوء استفاده شده بود و او را در صبحگاه آورند جلوی همه تازیانه زندند. وقتی حد جاری می کردند پارچه ای میان دندان های او گذاشته بودند چون درد زیاد بود و او با ضربه نعره الله اکبر سر می داد که رفتاری مناسب ان زمان و محیط بود. سال ها بعد اقای محمود دردکشان هم که بخاطر انتشار برخی جزوات سیاسی آیت الله منتظری به چند سال حبس و تازیانه محکوم شده بود می گفت وقتی حد اجرا می کردند چنانه ضربه ها شدید بود که نفر دیگری که ناظر اجرا بود می گفت با هر ضربه تو یک فیل از پای در می آید. این نوع اجرا ، کاملا مخالف همان چیزی بود که در فقه سنتی آمده است.

در عربستان زمان حضرت محمد(ص) همین تفکر اجتناب از زندان یکی از زمینه های وارد شدن و پذیرفته شدن مجازات سنگسار زنا کار از شریعت یهود در میان اعراب بود که اصل شخصی بودن جرم و مجازات را لحاظ می کرد و زندان نداشت در حالی که اساسا مجازات سنگسار در قرآن پذیرفته نشده بود. (درباره سنگسار  از منظر فقهی و حقوق بشری بحث مفصلی در یک فصل مستقل در جلد اول کتاب حق حیات آمده است که این قسمت را اینجا فاکتور می گیرم و به همان کتاب ارجاع می دهم).

7- همین رویکرد اصاله الاجتناب جاری کردن در مورد حبس، سبب شده است که نه تنها در مورد مجرمان بلکه در مورد اسیران هم قوانین متفاوتی وضع شود. به همین دلیل برخلاف دنیای امروز که اسرا را در اردوگاه ها نگهداری می کنند آن زمان اسرا را یا باید در مقابل فدیه آزاد می‌کردند یا بدون فدیه منت می گذاشتند و آزاد می کردند.

دستور قران این بود که: فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّىٰ إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّىٰ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا(ایه4 سوره محمد) شما مؤمنان چون (در میدان جنگ) با کافران رو به رو شوید باید (شجاعانه) آنها را گردن زنید تا آن گاه که از خونریزی بسیار دشمن را از پا در آوردید پس از آن، اسیران جنگ را محکم به بند کشید که بعدا یا بر آنها منّت نهید (و آنها را آزاد گردانید) یا فدا گیرید تا در نتیجه جنگ سختیهای خود را فروگذارد.

اما گزینه سوم این بود که بعضی از این اسرا مایل نبودند برگردند یا پناهنده می شدند و یا طرف مقابل حاضر نبود فدیه بدهد و حاکم اسلامی هم آنها را آزاد نمی کرد اما آنها اسرایی بودند که در اختیار جامعه بودند یعنی آنچه که امروز به عنوان برده نام می برند در واقع اینها برده به مفهومی که در دنیای امروز و در آمریکا و اروپا وجود داشت نبودند آنها اسرایی بودند که یا در ازای تعلیم سواد یا حرفه و فن به مسلمانان آزاد می شدند و یا اگر هیچ فن و دانشی نداشتند به عنوان خدمتکار در اختیار خانواده‌ها قرار می گرفتند و مانند بقیه افراد می توانستند ازدواج کنند یا از محل کار و درآمدشان به تدریج آزادی خود را بخرند.

کسانی هم بودند که حاضر نبودند این کار را انجام بدهند و به عنوان خدمتکار می‌ماندند و در نتیجه فرزندان شان هم به عنوان فرزندان خدمتکار در جامعه و در حکم برده شناخته می شدند. اینها مربوط به زمانی بود که در اروپا و آسیا بدتر از این هنجارها وجود داشت.

البته در مورد کسانی که از پیش از اسلام به عنوان اسیر ( که اشتباها می گویند برده) وجود داشتند احکام و مقررات زیادی برای رعایت حدود و حقوق آنها مقرر شده بود و می گفتند که باید از همان خوراکی که خودتان می خورید با آنها بخورانید همان لباسی که می‌پوشید با بپوشانید و همچنین احکام و مقررات زیادی برای آزاد کردن آنها وضع شد و قرآن به شیوه های مختلفی راه هایی را برای آزادی آنها در نظر گرفته بود تا سنت نیرومند برده داری را تدریجی لغو کند.

حقوق زندان در فقه و فلسفه مجازات ها

در فقه درباره حقوق زندانی بحث های فراوانی پراکنده است مثل اینکه زندانی امانت نزد حکومت است و اگر سلامتی یا جان زندانی به خطر بیفتد حکومت ضامن است. همچنین درباره حق ملاقات و مرخصی زندانی، یا حق زندانی برای کار کردن.

در عین حال فقه سنتی در برخی مقولات مانند احکام زندان، گاهی به کرامت انسان کمی نزدیک می شود – نه اینکه حقوق بشری بشود- و از این جهت با مطالعه تاریخ مجازات ها و چگونگی آن در غرب، می توان گفت فقه اسلامی پیشروتر از سایر نظام های حقوقی تا قرن هجدهم بوده است. سزار بکاریا، امیل دورکیم و میشل فوکو گزارش هایی که از زندان در غرب ارائه می دهند این است که در غرب، زندان وسیله تعذیب بود و این را رسما هم به مثابه هنجار پذیرفته بودند و بیان می کردند و هم عمل می کردند اما در نظام حقوقی اسلامی هدف از زندان تأدیب بود نه تعذیب. مقریزی که زادهٔ 776 قمری و متوفای رمضان 845 در قاهره است( برابر با   م۱۳۶۴تا1422م) در آن زمان می نویسد: «حبس، زندانی کردن در جایگاهی تنگ و کوچک نیست بلکه بازداشت شخص و جلوگیری از اقدام و عمل آزادانه وی است لذا فرقی نمی کند که این بازداشت و جلوگیری در منزل باشد یا وکیل و مامور نگهبان وی» و آیت الله منتظری فقیه شیعه نیز چند قرن بعد در درس های مربوط به حکومت نظر مقریزی را نقل کرده و می نویسد:« این نظر مقریزی بیان استواری است. اگر زندان با انگیزه جلوگیری فرد از منافع باشد، چنین حبسی از قبیل مجازات است و اگر فقط با انگیزه پیشگیری از خسارت های ناشی از آزادی فرد باشد، مجازات نیست بلکه از قبیل حفظ حقوق مردم و رفع شرّ و ستم از آنهاست. شاید بتوان گفت اکثر موارد زندان در قوانین الهی از نوع دوم است»(منتظری، مبانی مردم سالاری ص417)

آیت الله منتظری از فقهای سنتی و روشن اندیش می گوید: تأدیب غیر از مجازات است و هدف اصلی از وضع مجازات های شرعی، انتقام گرفتن و فرو نشاندن قوه غضبیه نیست و از امور تعبدی محض هم نیست بلکه ملاک تشریع آن، خشگاندن ریشه فساد و اصلاح  فرد و جامعه است(نظام الحکم فارسی ص422-421)

حالا ممکن است بگویید در غرب اگر هم در تئوری هم در عمل، زندان وسیله تعذیب بوده اما در حقوق اسلامی گرچه در تئوری متفاوت بود لیکن در عمل با انها فرقی نمی کرد. اما این فلسفه تادیبی برای مجازات ها با نوع مجازات های مقرر شده در فقه در تضاد بوده است. مثلا درباره مجازات های تکمیلی آمده است امام صادق درباره مجازات زن مرتد می فرماید: او کشته نمی شود اما به کارهای سخت گمارده می شود و از خوردن و آشامیدن تا جایی که جانش از بین نرود جلوگیری و لباس خشن و زیر بر او پوشانده می شود و در هنگام اوقات نمازهای پنج گانه  را شلاق می زنند»( وسایل ج18 ص549 و آل البیت ج28 ص330 حدیث 34879-1 ).

فلسفه مجازات ها هم در گفتمان حقوق بشری و هم در شرع که بر تأدیبی بودن آن تأکید دارد، با مجازات های عرفی و معمول توسط حکومت ها نیز در تضاد است. در واقع گزارش شیوه تنبیهات در کتاب های «حقوق زندانيان و علم زندانها» و کتاب«تاریخ سخت کشی» و چندین کتاب دیگر، نشان می دهد که دوشقه کردن و داغ کردن و سیخ کشیدن و… رواج داشته و یا در زمان قاجار، مجرم را در برابر لوله توپ قرار می‌دادند و توپ را آتش می‌کردند. اینها در واقع مجازات های عرفی و حکومتی بوده و ربطی به شرع نداشته است اما برخلاف فلسفه ای که مجازات ها در شرع داشته همین مجازات های مرسوم تا حدی در در فقه هم اثر کرده و خشونت مجازات ها را عادی کرده و چون عادی شده، برخی از آن ها را توجیه شرعی هم کرده اند. به عبارت دیگر مجازات های خشن از شرع به جامعه و ساختار حقیقی منتقل نشده بلکه برعکس از جامعه و عرف و ساختار عینی به شرع رفته است و حتی برای آن روایت هم ساخته اند که نمونه اش سنکسار است. روایت ذکر شده از امام صادق درباره مجازات های تکمیلی زندان که اغلب فقها بدان استناد جسته اند حتی آیت الله منتظری که فلسفه مجازات را تادیب می دانند نه تعذیب، یکی از نمونه های تبدیل عرف به سنت و بلکه روایت است.

این روایت با وجود اعتنایی که به آن شده است به سه دلیل مردود است.

یکم اینکه نه تنها در قرآن نیامده بلکه با شیوه مجازات ها در قرآن تعارض دارد و در قرآن اساسا برای ارتداد مجازات دنیوی مقرر نکرده است چه رسد به زندان با اعمال شاقه یا مرگ.

دوم اینکه با فلسفه مجازات تضاد دارد .

سوم: متن خود روایت. اگر جمله آخر در روایت نیامده بود شاید این احتمال که روایت صحیح باشد تقویت می شد و اثبات مردود بودنش سخت تر می گردید اما جمله آخر روایت مانند دم خروسی است که دروغ را نشان می دهد و اثبات بی اعتباری روایت را بدون نیاز به بررسی سند آسان می کند. جمله آخر روایت این است که به عنوان مجازات تکمیلی می گوید در اوقات نمازهای پنجگانه، زندانی را شلاق بزنند. این با دین و عقل و با هدف اصلاح و تادیب متنافر است. مگر ممکن است شارع دستور دهد کسی را در اوقات نمازهای پنجگانه شلاق بزنند؟ این توهین به احکام عبادی و نقض غرض احکام است.

پیوند فناوری با مجازات ها و احکام شرعی

نکته مهمی را که باید در نظر گرفت پیوند وثیق مجازات زندان اعم از ساختار فیزیکی تا مقررات و نظام حقوقی آن با سطح فناوری است برای مثال اگر در جامعه سنتی و در نظام حقوقی سنتی اسلام می‌گفتند زندان مجازات خانواده محسوب می شود از طریق حذف زندان و تمرکز بر مجازات شخص عمل می کردند و در نتیجه مجازات شدید و خشن تر می‌شد مانند شلاق، رجم و قصاص و راهی هم جز این وجود نداشت و نمی‌توان نظام حقوقی سنتی را به صورت تک متغیری، یک بعدی و سطحی مورد نقد قرار داد و مثلاً گفت به دلیل انسان گرایانه بودن یا انسان گرایانه نبودن رویکردهای موجود زمان بوده است. به عبارتی سطح فناوری راه دیگری در اختیارشان قرار نمی دهد. در دوره مدرن البته ابتدا راه های جایگزین در بعضی از مجازات ها اندیشیدند (نه همه مجازات ها). با ورود به دنیای دیجیتال و پیدایش فناوری های نو، ابزارهای الکترونیکی مانند دستبند و پابند الکترونیکی نوع تازه‌ای از مجازات محدودیت و زندان را میسر ساختند که متضمن مجازات خانواده نبود.

جالب اینکه کشورهایی که متهم به نقض حقوق بشر هستند هم از آن استفاده می کنند چون از نظر اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هم برای آنها مقرون به صرفه تر است. برای نمونه یکی از دهها خبر در این زمینه این است که پایگاه خبری قوه قضاییه جمهوری اسلامی خبر داد: رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه: هم‌اکنون در سراسر کشور 77درصد شرکت زندانیان در جلسات تحقیق و رسیدگی به صورت الکترونیکی انجام می‌شود. این رقم در برخی استان‌ها بالای 90درصد است. این موضوع علاوه بر صرفه‌جویی‌ در هزینه‌های رفت و آمد زندانیان، موجب حفظ کرامت آنها و بعضا کاهش مشکلات امنیتی نیز شده است. در حال حاضر 5 درصد ملاقات‌های زندانیان با خانواده‌های خود به صورت الکترونیکی انجام می‌شود(میزان: پایگاه خبری قوه قضاییه، دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰).

در واقع در دوران ما فقط ماهیت حکومت نیست که حرف آخر را می زند بلکه فاکتورهای دیگری مانند فناوری هم هستند که خیلی تعیین کننده اند چنانکه دیدیم اراده حکومت، انسداد رسانه ای و انحصار رسانه ملی بود ولی فناوری مدرن این انحصار را شکست.

نتیجه:

1- در مطالعه و غور درسرگذشت زندان در می یابیم که اصلاح و واژه زندان از چند هزار سال پیش تا امروز درمیان ملت ها برجای مانده است اما مفهوم و چگونگی زندان در این زمان ها تطوروسیعی یافته است که همگام با تطور بحث کیفرها و مجازات ها بوده است و امروزه مفهوم زندان با دوهزار سال پیش و هزارسال و بلکه صد سال پیش نیز بسیار متفاوت شده است اما آنچه اطلاق این لفظ را در طول تاریخ حفظ کرده است این است که بنیادی ترین عنصر و رکن تعریف زندان که محرومیت از آزادی است بزرگترین وجه اشتراک زندان در طول تاریخ بوده است و اگر چنین نبود به تدریج به عنوان پدیده ای دیگر با نامی دیگر ظهور می کرد.

2- زندان موضوعی اجتماعی و وضعیت آن تابع سبک زندگی و سطح تمدن و تکنولوژی است و احکام زندان هم تابعی از سطح تمدن و تکنولوژی هستند.

3- احکام فقهی درباره زندان می توانند با مجازات های دیگر جایگزین شوند. با توجه به ملاک های فقهی و معیارهای احکام و دأب دوری از مجازات شدید و خشن نسبت به افراد که پیامبر می گوید تا می توانید آنها را از مجازات دور کنید و راهی برایش بیابید[1] و نیز مسئله آسیب دیدن خانواده زندانی و از طرف دیگر، لزوم مدیریت و محدود کردن مجرم، مجازات جایگزین حبس مانند دستبند و پابند در غیر از جرائم سنگین چون قتل، مناسب ترین مجازات از نظر فقهی است و اگر پیامبر امروز امروز در این سطح از تمدن و تکنولوژی ظهور می کرد بدون شک به جای بسیاری از مجازات ها این را ترجیح می داد.

در پایان سخنرانی، پرسش و پاسخ برگزار شد.

منتشر شده در روزنامه اعتماد، ش 5248 دوشنبه13تیر1401 ص11 ( حقوق)

لینک روزنامه

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/187291/%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/page/2154/11/%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-

این نشست با اعضای کمیته پژوهش نهضت ازادی در تاریخ دوشنبه  ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۱ ساعت ۲۱تا ۲۳ در محیط گوگل میت برگزار شد.

[1] – اشاره است به روایت مشهور و مورد قبول همه فرق اسلامی از پیامبر که می گوید: ادْرَؤوا الحدودَ عن المسلمِينَ ما استطعتُم ، فإن كان له مَخرجٌ فخَلُّوا سبيلَه ، فإنَّ الإمامَ أن يُخطِئَ في العَفْوِ، خيرٌ من أن يُخطِئَ في العُقوبةِ

نوشته شده توسط
عمادالدین باقی
دیدن همه یادداشت ها
گذاشتن پاسخ

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

In order to use the Instagram feature, please install and activate Meks Instagram Widget plugin .

نوشته شده توسط عمادالدین باقی