✍️ #عمامه_پرانی که این روزها به عنوان رفتاری غیر مدنی و ناپسند مشاهده شده و برخاسته از حکم به ظاهر کردن، درباره اشخاص است و اتفاقا اغلب روحانیون ناپیوسته به قدرت یا حتی منتقد که بدون خَدَم و حَشَم و مانند بقیه مردم هستند، قربانی آن شده اند، چرا و چگونه شکل گرفت؟
بدون شک عمده ترین دلیل آن مساوی شناختن روحانیت با قدرت است و ظلمها را از چشم آنها دیدن. این وقایع از سال ها پیش قابل پیش بینی بود. در همه سال های گذشته نکته مهمی از رخدادهای اواخر دهه ۶۰ از چشم همگان افتاده و در ریشه یابی و تحلیل ماجرای برکناری آیت الله منتظری نادیده گرفته شده است. پیش از ماجرای برکناری آیت الله منتظری، نامه ای از سوی ایشان به آیت الله خمینی نوشته شد که با زبان های دیگری در سخنرانی ها و اظهارنظرهای عمومی شان مطرح می گردید. همان زمان که از نوشتن این نامه مطلع شدیم گمانه زنی های مان این بود که با توجه به بیماری و کهولت سن آیت الله خمینی، کسانی که رشته کارها را در دست دارند با دیدن این نامه و نظرات آیت الله منتظری، نسبت به بقای قدرت خود در آینده نگران خواهند شد. ترس آنان از اینکه از قدرت کنار گذاشته خواهند شد، برای برکناری وی، با یکدیگر همراه شان کرد.
نامه درباره این بود که چرا روحانیون باید پست های کلیدی داشته باشند؟ همین نکته، پروژه برکناری را تسریع کرد و تا امروز کسی به تأثیر این نامه در کل آن اتفاقات نپرداخته است.
در نامه مورخ۲۰ آذر ۱۳۶۷ به رهبری وقت، آمده است:
«متاسفانه تب ضد آخوندي در جامعه رو به افزايش است …اين موضوع را من از دوسه سال پيش احساس ميكردم و خدمت حضرتعالي هم عرض كردم ولي امروز گمان نمي كنم كسي منكر آن باشد و فعلا در مقام بيان علل و عوامل آن نيستم فقط خواستم به عرض برسانم كه خودتان به هر نحو صلاح ميدانيد چاره اي بينديشيد و تا دير نشده آبروي روحانيت را قبل از سقوط كامل حفظ كنيد. به نظر ميرسد در اين موضوع دو چيز نقش اساسي دارد:
یکی دادن پستهاي دولتي و چشمگير به روحانيين از قبيل رياست جمهوري و وزارت و وكالت مجلس و امثال آنها كه قهرا تمام عوارض منفي خود را متوجه روحانيت كرده است، در صورتي كه ضرورت ندارد پست هاي حساس و چشمگير اجرائي و يا پستهائي كه با زدن و بستن و كشتن ملازم است به دست روحانيين باشد، مگر به مقدار ضرورت مثل امر قضاء. به نظر ميرسد اگر حضرتعالي دستور دهيد حتي الامكان روحانيون از پست و مقام و قدرت دور شوند و كارها را به دست افراد مسلمان انقلابي متخصص بدهند و روحانيون نظارت دقيق بر كارها داشته باشند و احيانا اعتراض هم بكنند مطمئنا مقدار زيادي از حساسيت مردم كم ميشود و روحانيت مجددا معزز و ملجا مردم خواهد شد، و قهرا روحانيون تا حدودي از فساد كه معمولا از قدرت ناشي ميشود محفوظ ميمانند.مسئله دوم هم درباره شیوه مناسب برای برخورد با عناصر ناسالم و يا فاسد روحانيون است(خاطرات، جلد دوم ص۱۳۳۱و۱۳۳۰ پيوست شماره ۱۹۰)
البته آیت الله منتظری پیش از آن هم تذکراتی کلی در این زمینه داده بودند
اما هیچکدام از این تذکرات به اهمیت آن نامه درباره اینکه روحانیون از پست های کلیدی کنار بروند، نبود. اگر آن روز آیت الله منتظری از پیدایش تب ضدآخوندی در جامعه و لزوم دور شدن آنها از پست های کلیدی سخن گفت و هشدار داد ولی نشنیدند و به او تهمت ها بستند، امروز ثمره آن نشنیدن ها را مشاهده می کنیم. روحانیت جایگاهی پیدا کرده است که آیت الله جوادی آملی می گوید: مردم ما را به دریا می ریزند و اقای مصباحی مقدم می گوید آخوند کشی شروع شده است.