نخستین سالگرد فقدان برادر
متن کامل نامه تاریخی دکتر مصطفی رحیمی به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با عنوان«چرا با جمهوری اسلامی مخالفم»
پس از یادداشت کوتاه چند روز پیش در یاد دکتر مصطفی رحیمی و اشاره ام به نامه تاریخی او به آیت الله خمینی با عنوان «چرا با جمهوری اسلامی مخالفم؟»، برخی کاربران گرامی در توئیتر و اینستاگرام خواستار بازنشر متن کامل نامه و دسترسی به آن شدند. گرچه نامه یاد شده در اینترنت در دسترس هست اما افزون بر پاسداشت درخواست آن گرامیان، از انجا که در فضای خشم آلود سیاسی کنونی، انتشار نامه تاریخی دکتر رحیمی به مثابه نمونه و الگویی از یک نقد متین، مؤدبانه و در عین حال اصولی و عاری از خشم و کین، می تواند به بهبود فضای کنونی یاری نماید انگیزه ام در بازنشرش را دوچندان ساخت. این نامه در روزنامه آیندگان ۲۵ دیماه ۱۳۵۷ منتشر شد سپس در سال های بعد در کتابچه کم برگی توسط ناشران مختلف بازچاپ شده است.
روانشاد دکتر رحیمی تاوان این نوشته را داد و دستش را مدت ها از کار انداختند. در یادداشت گورگردی و در خاطره ای از دکتر هیبت الله باقی به آن اشاره شده که لینک آنها در انتها آمده است.
پنج شنبه8شهریور1397
نامه دکتر مصطفی رحیمی به ماشالله آجودانی
دین گریزی هیستریک، دین گزینی هیستریک(بررسی جامعه شناختی رشد گرایش ها وجنبش های دینی و شبه دینی اخیر)
این مقاله در سه فاز شناخت مسئله، توصیف، تعلیل و تبیین به رشد گرایش ها وجنبش های دینی و شبه دینی اخیر می پردازد. روش مطالعه، میدانی و کتابخانه ای است. مقاله به توصیف و طبقه بندی گرایش ها و نحوه مواجهه با آنها می پردازد و بیان می دارد که نظام رسمی با 9گرایش عمده مواجه است:
1-فرق اسلامی
2- گرایش های عرفانی و همچنین عرفان های نوظهور
3-مسیحیان آزاد
4- وهابیت
5- بهاییت
6- بودیسم
7- کمونیسم
8- قشریگری مذهبی یا اسلامی
9- سکولاریسم
درباره وضعیت هر یک از آنها بر اساس داده های رسمی، گزارشی کوتاه ارائه شده و برخورد قضایی که شیوه غالب رویارویی با گرایش به این دین ها و شبه دین ها بوده بیان شده است. همچنین توضیح داده می شود اگر همه این گرایش ها در بیرون از حاکمیت قرار دارند اما گرایش هشتم(قشریگری مذهبی یا اسلامی) در درون حکومت و در بیرون از آن و حتی در مقابل حکومت، در درون گفتمان رسمی و بیرون از آن حضور داشته و از زمینه های مذهبی و سنتی جامعه ارتزاق کرده و رشد سهل تری داشته است.
موضع نویسنده در این بحث، داوری و ارزیابی ماهوی درباره ادیان و فرقه ها نیست، و صرفا تمرکزی بر جنبه جامعه شناختی مسئله و علل و دلایل گرایش به انواع فرقه ها و مذاهب دارد.
تئوری نویسنده «خلاء هنجاری و ارزشی» است از اینرو به بیان شباهت ها و تفاوت های نظریه آنومی دورکیم و نظریه خلاء هنجاری خویش می پردازد. تئوری دوم نویسنده عبارتست از وابستگی اعتبار و منزلت اضلاع سه گانه مذهب، روحانیت و اخلاق به یکدیگر در جامعه سنتی و جامعه در حال گذار.
تئوری سوم نیز متعلق به پارسونزدرباره تعادل خرده نظام ها است که ضمن نقد آن، مورد بهره برداری قرار می گیرد.
دین گریزی هیستریک، تئوری پایه در تبیین مسئله است و پدیده جنبش ها و گرایش های مذهبی جدید در ایران را ذیل مفهوم «دین گریزی هیستریک» تحلیل می نماید و نقطه مقابل دین گریزی هیستریک نیز مفهوم دیگری است تحت عنوان «دین گزینی هیستریک».
در پایان به پیش بینی وضعیت آینده می پردازد و جنبش های فکری و مذهبی پیش گفته را مهم ترین چالش های پیش روی ایران آینده می داند.
این نوشته برای کسانی که می خواهند فراتر از شعارزدگی و سیاست زدگی در این قبیل موضوعات بیندیشند خالی از فایده نیست و چون امید است نگارنده بتواند آن را بسط دهد و ابهامات ناشی از اجمال را رفع نماید در انتظار راهنمایی ها و ارشادات خوانندگان و اهل پژوهش می ماند.
مفاهیم کلیدی: دین گریزی هیستریک- دین گزینی هیستریک- جنبش های دینی- جنبش های شبه دینی- خلاء هنجاری- آنومی
این پژوهش نخست بار به صورت یک سخنرانی آموزشی در مؤسسه رخداد سه شنبه12شهریور1392 ارائه گردید. روزنامه بهار، شنبه 16 شهریور 1392، صفحه 8خلاصه ای از آن با عنوان« شبهدینها و دینگریزی» منتشر کرد. متن کامل و ویراسته شده این بحث در سومین همایش ملی آسیب های اجتماعی (خرداد1397) ارائه گردید. مقارن با آن مجله حوزوی صفیر شماره 19و20 فروردین تا تیر1397 ص55-38 نیز متن کامل آن منتشر کرده است.
اگر «صلح» اندیشه بنیادین ما باشد...
هشدار درباره حرکت تخریبی در روابط ایران و اروپا
ز منجیق فلک سنگ فتنه می بارد
درس های اعتماد (جمع بندی از یک فراخوان محدود)