اوباش گردانی برخلاف قانون و عملی مجرمانه است
عمادالدین باقی
روزنامه سازندگی،ش ۷۷۴ یکشنبه۲۰ مهر ۱۳۹۹ص ۲
با حذف برخی کلمات در اختیار روزنامه قرار گرفت و در سازندگی را عنوان"اصل برائت" منتشرشد.
چند روز پیش ویدیویی در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخید که نشان میداد مامورین انتظامی در شهر رشت دو نفر افراد تنومند را پشت ماشین وانت درشهر میچرخانند و جلو چشم مردم مورد ضرب و شتم و تحقیر قرار میدهند و جمعیت انبوهی در کنار خیابان به تماشای این کارناوال خشونت می پردازند و مردم آزادانه فیلمبرداری میکنند. یعنی هدف اساسا این بوده که این کار بیشتر به نمایش درآید و منطق عمل همان است که امام جمعه اصفهان چندی پیش گفت و بعد از آن عقبنشینی کرد. منطق این است که "باید فضای جامعه را برای مجرمان ناامن کرد". این سخن ظاهراً درست و اغواگر چقدر مبنای قانونی و شرعی دارد؟
سابقه
این کار البته سابقه داشت. سعید مرتضوی در دوران تصدی دادستانی این کار را می کرد و عده ای را به اسم اراذل و اوباش با سر و صورت خونین، آفتابه گردنشان میانداختند و در محله ها می چرخاندند و جلوی چشم مردم توسط مامورین یونیفرم پوش مورد ضرب و شتم قرار می دادند و او دستور می داد که این صحنه ها در تلویزیون به نمایش در آید و مطبوعات و سایت ها نیز گزارش تصویری تهیه و منتشر کنند. اسم این کار را نا امن کردن فضای جامعه برای مجرمین می گذاشتند و با عنوانی به ظاهر خوب عملی به شدت بد و ناپسند را انجام میدادند و توجیه میکردند. شاید برخی از مردم هم از این که چنین افراد خطرناکی تحقیر می شوند نوعی تشفی خاطر و احساس رضایت پیدا میکردند اما معیار تشخیص درستی یا نادرستی این اعمال، قانون است و انسانیت و شریعت. سعید مرتضوی هیچ وقت به خاطر این کار مؤاخذه نشد زیرا عمل او مورد حمایت مسئولان بالاتر بود. محاکمه بعدی وی نیز نه به خاطر این عمل بلکه به خاطر فساد مالی بود آن هم البته به دلیل اینکه قرار بود با احمدینژاد تسویه حساب شود وگرنه نقض قانون توسط او هیچگاه مورد مواخذه قرار نگرفت.
کارکرد
میشل فوکو در کتاب" مراقبت و تنبیه" با گزارش مجازات در ملا عام که تا قرن هجدهم در انگلیس و فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی رواج داشت نشان می دهد که چگونه این کار باعث برانگیختن حس همدردی مردم با مجرمان شده و در واقع مجرم و تبهکار را مظلوم جلوه داده و این دقیقاً برعکس نتیجه ای است که مجریان آنگونه اعمال در پی آن هستند. پس از آن بود که به تدریج و با رشد نگرش های انسانی به مجازات ها این شیوه های خشونت آمیز مجازات در ملاعام به تدریج از این کشورها رخت بربست.
بگذریم که وقتی چنین اعمالی تبدیل به هنجار می شوند، هنجاری که انسانها بتوانند اینگونه همدیگر را مورد ضرب و شتم و خشونت قرار دهند، خودش مروج خشونت و ناامنی است. اساس آن فلسفه ای است که هم در شرع و هم در حقوق بشر با آن مخالفت شده اما یکی نیست بگوید که وقتی این کارهای شما به اسم دین تمام میشود از کجای دین در آورده اید؟ چرا این امور ضد دینی را که هم به حکم غیر انسانی بودن و هم غیرشرعی بودن حرام است رجال دینی با آن مخالفت نمیکنند؟
شکسته شدن اصل برائت و اصل کرامت:
از آنجا که مرتکبان این اعمال و حامیانشان باوری به حقوق بشر ندارند از اینرو در اینجا لازم نمی بینم به منشور حقوق بشر استناد کنم. کافیست به همین قوانین داخلی و مقررات شرعی داخلی ارجاع دهم که روشن شود حتی با آنچه مدعی باور بدان هستند هم در تضاد است.
اصل برائت یکی از اصول کلیدی حقوقی است که گرچه است، از اصول اساسی منشور حقوق بشر است اما پیشینهای کهن دارد و از دوران باستان تا امروز و حتی در آیات متعددی از قرآن کریم بر آن تاکید و تصریح شده است. طبق قانون مجازات اسلامی که مبنای فقهی دارد حتی صرف حضور فرد در صحنه جرم دلیل بر جرم نیست یعنی اگر کسی را با شمشیر آغشته به خون بر سر جنازه ای ببینند باز هم نمیتوان او را مجرم شناخت و اصل بر برائت است مگر اینکه بینه باشد و اثبات شود. به همین دلیل ماده315 قانون مجازات اسلامی متذکر شده است که "صرف حضور فرد در محل وقوع جنایت، از مصادیق لوث محسوب نمی شود و او با ادای یک سوگند تبرئه می شود". اصل برائت چنین جایگاه مهمی دارد.
همچنین اصل کرامت که در اظهارات امام خمینی درسطور زیر دیده میشود اما بر خلاف اصل برائت و اصل کرامت، ما در جمهوری اسلامی بارها شاهد بوده ایم با این تصور که مجرم، حقوقی و کرامتی ندارد و برائت و کرامت و حقوق متعلق به شهروندان خوب است، به سادگی، آشکارا و عمومی، برائت و کرامت انسانی نقض میشود و هیچ قدرت و مقامی را یارای رسیدگی به آن نیست. هیچ کس به خاطر این نقض قانون مجازات نمیشود و به همین سبب قانون شکنان حکومتی همواره احساس امنیت میکنند در جامعه برای نقض قانون افراد را مجازات می کنند اما هیچ قدرتمند قانون شکنی احساس ناامنی از نقض قانون نمی کند.
اوباش گردانی برخلاف قانون و مجرمانه
اینکه افراد و مسئولانی با توضیحات مندرآوردی مانند ناامن کردن فضای جامعه برای مجرمین و یا درس عبرت دادن دیگران دست به کارهای غیر انسانی و خلاف قانون و شرع بزنند و احساس امنیت کنند سنگ روی سنگ بند نمیشود به همین دلیل است که در دیدگاه کسی که هم فقیه است و هم بنیانگذار جمهوری اسلامی است مرتکبین چنین اعمالی حتماً باید مجازات شوند. امام خمینی می گوید:
"در حق مجرمان و منحرفان از خدا بیخبر هم نباید از معیارهاى اسلامى و حدود و تعزیرات مقرره تجاوز گردد که آن خود نیز از نظر عدالت اسلامى جرمى است که موجب کیفر است(صحیفه امام، ج17 ، ص394)
"حتى آن کسى را که الآن محکوم به قتل شده است و دارند مى برندش در جایى که او را بکشند، هیچ کس حق ندارد حتى یک کلمۀ درشت به او بگوید؛ اجراى حکم خداست. اگر کسى یک سیلى به او زد، او حق دارد در همان جا، یک سیلى برگرداند و باید هم دیگران کمک کنند تا او قصاص بکند. اگر یک درشتى کرد، آن کسى که درشتى کـرده است تعـزیر لازم دارد، بـاید قوۀ قضـاییه تعـزیر کند او را(صحیفه امام، ج19، ص326ـ327).
با همین اشخاصى که اینطور شکنجه کردند، اینطور آدم کشتند ـ ما سفارش کردیم که در حبسها حتى به [آنها ]یک کلمۀ درشت نگویند...حبسى را در حکومت اسلامى ـ ولو هر چه مجرم باشد ـ حبسى را حق ندارند به اینکه گرسنگى بدهند، حق ندارند به اینکه یک سیلى به او بزنند، حق ندارند به اینکه او را شکنجه بکنند، حق ندارند که یک کلمۀ درشت به او بگویند.(صحیفه امام، ج7، ص310ـ311).
آنها هم که گناهکارند حق نیست به اینکه با آنها معاملۀ غیر انسانى بکنند...حدود الهى معنایش این نیست که یک کسى که مستحق قتل است ما فحشش بدهیم؛ جایز نیست این، یا به او سیلى بزنیم؛ حق نیست؛ یعنى، قصاص دارد این. یک نفر آدم جانى که دارند مى برند بکشندش، اگر شما یک سیلى بزنید، او حق دارد به شما سیلى را عوض بزند و خلاف شرع کردید(صحیفه امام، ج16، ص425 - برگرفته از کتاب قضا و قضاوت از دیدگاه امام خمینی).
این نکات از منظر قانونی و فقهی آنقدر اهمیت دارند که نباید مباخث فرعی را در آن دخالت داد. اینکه به محض طرح چنین مواضع و دیدگاه هایی "معتادان به خرده گیری" و "اصحاب تخدیش" فوراً دست به کار می شوند و کارنامه عملی افراد را مطرح می کنند هیچ دلیلی بر نفی چنین دیدگاههای حقوقی و متین به شمار نمی آید.
کانال گفتار های باقی
https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام
https://instagram.com/emadeddinbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com
فیس بوک
https://facebook.com/Emadbaqi/