آچمز مدیریتی
عمادالدین باقی
روزنامه سازندگی،ش283 چهارشنبه3بهمن1397ص3
اصل کمیابی منابع از اصول بدیهی است که اصل بنيادین علم اقتصاد و سیاست را تشکیل می دهد. ریشه جنگ ها، رقابت ها، پیدایش دولت و... نیز در پدیده ناگزیر "کمیابی منابع" است.
منابع کره زمین محدود و منابع هر کشوری محدودتر است و بی پایان نیست. یکی از انها نیروی انسانی است. منابع انسانی نیز محدود و نیروی ماهر و متخصص، محدودتر است. در شرایطی که ایران با پدیده فرار گسترده مغزها و نخبگان روبروست و پیوسته از این سرمایه غنی تهی می شود و ازطرفی جوامع متروپل با جذب نخبگان دیگر کشورها ظرفیت های خود را بالا می برند، ما نه هنر جذب نخبگان داریم نه هنر نگه داشتن آنان را. برای اداره یک کشور نیز از کرات دیگر نیروی ماهر نمی آورند و مدیران را از بین افراد موجود بر می گزینند. این منابع انسانی مديريتي در ایران چند گروه اند.
1-یک گروه، انسان های خوب و پاکدست هستند اما توان مدیریتی ندارند و در عرصه مدیریتی خسارت بار می اورند.
2-گروهی که مدیران توانا و شایسته ای هستند اما پاکدست نبوده یا از این نظر قابل اعتماد نیستند.
3- گروهی که نه توان مدیریتی دارند نه پاکدست هستند اما برحسب تصادف های روزگار در جایگاه های مدیریتی رخنه کرده اند.
4- افرادی که هم پاکدست و هم مدیر اند اما برچسب فتنه، یا ملی مذهبی، نهصتی، لیبرال، منحرف، ضدانقلاب و غیره دارند و به نوعی مورد حساسیت سیاسی قرار دارند. به ویژه پس از وقایع سال 88 نظام سیاسی با طیف وسیعی مهره سوخته مواجه است و دست روی هر مدیر توانمندی گذاشته می شود متهم به فتنه می گردد.
5- افرادی که سفیدند. کسانی که فهمیده اند در چنین سیستمی سفید بودن، شانس مدیریتی می آورد و چون حساسیتی روی آنها نیست جناح های مختلف به سادگی روی انها توافق می کنند. اینها در بدترین شکل افرادی چاپلوس و در بهترین صورت افرادی بی خاصیت و فرصت طلب هستند.
با توجه به این وضعیت می توان مشکل انتخاب مدیران در دولت روحانی را بهتر درک کرد.
هنگامی که با تجزیه سیاسی و ایدئولوژیکی نیروی انسانی ماهر،ظرفیت مدیریتی یک کشور به فقر کشیده شود، به فقر عمومی و ملی کشور می انجامد.
اما نکته مهم تر از گروه بندی یاد شده این است که اگر در بین منابع محدود انسانی، ماهر و مدیر، افراد اندک شمار پاکدست، مدیر، توانا و بدون روحيه فرصت طلبی و برچسب سیاسی یافت شد و کشور را به دست آنها سپردید، شايد اميد به كاهش حيف و ميل اموال عمومي بوسيله آنها برود اما در يك سيستم دو گانه وموازي داراي فساد پنهان وفشار از همه سو بازهم امید چندانی به گشایش نیست زیرا بهترین مدیران را هم که به کار بگیرید بدون ابزارِ موفقیت، ناکام خواهند ماند. در شرایطی که ریشه مشکلات اقتصادی در سیاست خارجی است و توسعه، بدون روابط فعال با دنیا و اقتصادهای پویا امکان پذیر نیست ولی روابط ایران با دنیا و کشورهای مهم، متزلزل است، اگر سکان اقتصاد کشور را به دست آدام اسمیت و کینز هم بدهید کاری از دست شان برنخواهد آمد.
در شرایطی که دولت پنهان سیاست خارجی و اقتصاد را می تواند به سادگی ملتهب کرده و ابتکار عمل را از دست مدیران بگیرد اگر چرچیل هم سکاندار دولت باشد ناکام خواهد ماند. این وضعیت همان چیزی است که نامش را آچمز مدیریتی می گذارم.
تا در نگاه و سیاست های کلان و خرد تجدید نظر نشود، حق شهروندی و بشری معیار قرار نگیرد و کاست بسته مدیریتی ( که نظارت استصوابی به آن شکل قانونی می بخشد)گشوده نشود و گردش آزاد و دموکراتیک نخبگان اتفاق نیفتد و کشور از وضعیت آچمز مدیریتی خارج نشود، وضعیت کنونی ادامه خواهد یافت و فرجام آن هم آشکار است. در این رهگذر مردمی که صاحبان اصلی این سرزمین اند بیشترین آسیب ها را خواهند ديد .
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام emadeddinbaghi
وبسایت www.emadbaghi.com
فیس بوک Emadbaqi@