درس های اعتماد (جمع بندی از یک فراخوان محدود)
عمادالدین باقی
برخیز و دست خسته این شهر را بگیر
بی دست مهربان تو این شهر، سنگی است
(روزنامه سازندگی، ش130 سه شنبه9مرداد1397ص2 با چند کلمه تغییر)
در آخر روز جمعه22تیر1397 فراخوانی منتشر شد مبنی بر تامین یکصدمیلیون تومان وثیقه انسان خیری که خانه اش در خطر است. این فراخوان تا چهارشنبه3مرداد97 به مدت حدود 12 روز ادامه داشت و عمده آن فراهم شد. پول ناحقی بود که داده شد. نه رد مال بود نه جبران و دیه و نه بازگرداندن حقی که ضایع شده باشد. درشرایطی که خود مسئولان قوه قضاییه می گویند سالی 15میلیون پرونده رسیدگی می شود معلوم نیست در سال چه تعداد از این وجوه به حساب قوه قضاییه می رود. این یک نمونه نشان می دهد چندان تعصبی نسبت به مال مردم وجود ندارد و وقتی مردم راضی نباشند حکم این وجوه و مصرف آن معلوم است.
گرچه در 12 روز با یک فراخوان، محدود عمده مبلغ ذکر شده تامین گردید اما فقدان شماره 16 رقمی کارت عابر در روزهای نخست یکی از ضعف های این اقدام بود. مسئله شناخته شدگی و اعتماد نیز مهم بود. این فراخوان نه در مطبوعات، نه سایت ها و نه رادیو و تلویزیون منتشر نشد. فقط در یک کانال شخصی محدود تلگرامی و اینستاگرامی پخش شد اما آمار مشارکت کنندگان، درس های مهمی دارد. حدود 95 اهدا کننده مشارکت کردند. 3نفر هر کدام ده میلیون تومان پرداختند. گرچه عموما مایل به ذکر نام شان نیستند اما یکی از انها موضوعیت خاص دارد. خواهر و داماد عارف در بند دکتر محمدعلی طاهری که خود چندین سال است در تب و تاب رنج زندانی بودن عزیزشان بسر می برند یکی از این سه تن بودند. یک مورد 5 میلیون تومان و یک نفر 3 میلیون تومان، 3نفر 10 میلیون تومان و چند مورد 100تا500هزار تومان واریز کردند و 60درصد افراد از10تا100 هزارتومان.
معنای آمار پیش گفته این است که هر کسی با هر توانی که داشته مشارکت کرده است.مشارکت کنندگان از نقاط مختلف ایران و بیشتر از تهران بودند. مبالغ اندک نیز گره گشاست بلکه آن10 هزارتومان و 20 و30 هزارتومان چه بسا برای شخص اهدا کننده ارزش ده میلیون تومان را داشته باشد و البته ارزش معنوی همه آنها بی شمار است. درعین حال نشان داد این افراد که چه آنها را می شناختم و چه نمی شناختم و فقط با دیدن فراخوان در این امر خیر مشارکت کردند، یک تار موی شان به برخی سیاستمداران شناخته ای می ارزد که از مواهب این کشور و مردمش هم برخوردار بوده اند و شخصا به انها مراجعه کرده ام اما هیج گامی برنداشتند و فعلا نام شان در سینه پر درد ما می ماند.
همراه ارسال فیش های واریزی بعضا اظهار محبت ها و نکته هایی بود که در جای خود ارزشمند و انگیره بخش بود. یکی از انها به نام «ح.ر» که ده میلیون تومان چک صادر کرد و مایل نبود نامش ذکر شود نامه ای فرستاده بود که دستنویس اش را انتشار دادم و در فرازی از آن نوشته بود: «متن تلگرامی پشتیبانی از اعتماد در برابر شلیک به اعتماد را که دیدم بغض گلویم را گرفت که چرا ما انسان ها اینچنین شده ایم....»
اما آنچه باعث می شود بغض گلوی انسان را بفشارد این است که در برخی از پیام ها آمده است«ببخشید که بیشتر از این نتوانستنم»، «شرمنده که بسیار ناچیز است»،
نام افراد را حذف می کنم چون ممکن است راضی نباشند اما بعضی پیام ها این بود:
«مبلغ پنجاه هزارتومان درتاریخ۳۰'۴'۹۷واریزشد انشالله مثمر ثمر واقع شود.ازطرفیک بازنشسته».
«خسته نباشید.مبلغ ناچیز ۶۰۰۰۰تومان به یاد والدین عزیزم وبرادرشهیدم باشماره پیگیری ...تقدیم گردید.با آرزوی توفیق درانجام امرخیر التماس دعا. قم»
«وقت به خیر. انشالله خوب باشید. ناقابل صدهزار تومن واریزشد. برادرشهیدحاج اسماعیل قدیری رحمت الله علیه»
«خسته نباشید. گل روی آقاعماد به همه کسانی که احتمال می داده ام پیام ارسال کردم. به یاد والدین وبرادرشهیدم ناقابل ۳۰۰واریزکردم. التماس دعا»
«... من دبیر آموزش و پرورش هستم عذر می خواهم که کمک بیشتری نکردم...»
«... من از شما سپاسگزارم که این راه رو برای کمک به اون فرد نیکوکار برای ما باز کردید...»
«... سلام مبلغ ناچیز یکصد هزار تومان برای کمک به آزاد سازی وثیقه یک مومن واریز گردید از شما و آقای باقی متشکرم ـ من یک معلم بازنشسته هستم و دوست داشتم بیشتر کمک می کردم ـ فقط برای انجام وظیفه تصویر فیش را می فرستم»
اگر این جامعه به خاطر وجود مختلسان و دزدان، ستمکاران، بیدادگران و فاسدان و ریاکاران تاکنون به نابودی کشیده نشده است فقط به دلیل وجود این انسانهای با گذشت و نیکوکار است. اینها هستند که حجت های خدایند.
اغلب با وجود اینکه مخالف وضع موجود بودند اما معتقد بودند افراد مرتکب جرائم تروریستی مستحق کمک نیستند ولی به صرف اعتماد و نیز کمک به انسانی که با نیت خیر اقدام به وثیقه گذاری کرده بود وجهی را واریز کردند. این مسئله شدت تنفر افراد مستقل و خیرخواه را از گروه ها و افراد خشونت طلب نشان می دهد و نشانه ای از یک پیشرفت بزرگ اخلاقی است. ما هم با وجود میسر بودن راه انداری کانال خصوصی برای تامین این مبلغ، اما برای اینکه تجربه ها گرانقیمت و پرهزینه هستند می خواستیم این تجربه به دیگران منتقل شود تا عبرت شود.
یکی از ویژگی های بسیار جالب در جریان فراخوان این بود که افراد با گرایش های مختلف فکری و عقیدتی مشارکت کردند.این امر نشان داد وقتی پای یک مسئله انسانی به میان میآید درصورتیکه نوعدوستی و انسان گرایی وجود داشته باشد تعصبات و تعلقات عقیدتی و سیاسی رنگ می بازد این جوهر حقوق بشر است همان چیزی است که حقوق بشر برای رسیدن به آن و رسیدن سطح فکر و شعور جامعه به آن تلاش میکند
این رفتارمشارکت کنندگان به معنای یک اثبات تجربی و میدانی علیه نظریه اغراق آمیزِ «نابودی اخلاقی جامعه ایرانی» است. تجربه های مکرر دیگری نشان می دهد با وجود دشواری ها و با وجود فساد مسئولان و لایه هایی از جامعه اما هنوز گذشت، فداکاری و انسانیت در جامعه ایرانی جایگاه نیرومندی دارد.
سندهای واریزی ها ارزش تاریخی دارند. در قسمت شرح سند واریزی غالبا تعابیری چون" اعتماد"، "یاری به یک خَیر" و... را نوشته اند.
این مشارکت با کیفیتی که گفته شد درسی فراتر از یک اتفاق ساده دارد و نشان می دهد اگر اعتماد وجود داشته باشد می توان کوه ها را جابجا کرد. آنچه جامعه امروز جامعه ایران از آن رنج می برد بی اعتمادی عمیق میان مردم و حکومت است. برای مثال در مناطق مختلف شهرداری، فضای سبز وجود دارد. در همه مناطق، نگهداری فضای سبز و بوستان ها دشوار شده و در مناطقی چون منطقه 5 شهرداری تهران با 2هزار هکتار فضای سبز و حدودهزارمیلیارد تومان بدهی مانده از دوره پیش(شهرداری تهران 50 هزار میلیارد تومان بدهی دارد- سازندگی،ش128) دشوارتر است. اما اگر اعتماد وجود داشت کافی بود شهرداری اعلام کند تامین بوستان ها و فضای سبز هر محله بر عهده اهالی باشد. مردم با بعهده گرفتن سهم هر نفر ده هزارتومان، به سادگی و بدون هزینه برای شهرداری و بدون امکان بالای وقوع فساد و دزدی و با بهترین کیفیت، خودشان این کار را برعهده می گرفتند اما هنگامی که بی اعتمادی وجود دارد، مردم خواهند گفت چرا باید در همه دستگاه ها (طبق آنچه خود مسئولان ورسانه های حکومتی می گویند) میلیاردها میلیارد اختلاس صورت بگیرد و تازه تامین بوستان ها هم بر عهده خود مردم باشد؟ اگر انقلابی در نظام اداره کشور صورت می گرفت و عقلانیت حاکم و اعتماد بازسازی می شد، نه تهدید خارجی معنی می داد نه تحریم و نه کمبود و کسر بودجه و....
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام emadeddinbaghi
فیس بوک Emadbaqi@