یکشنبه 17 تیر 1397

اقتدار ملی در برابر اقتدار نفتی

عمادالدین باقی
وقتی مسؤولان سیاسی و نظامی کشور در برابر تهدید به نخریدن نفت ایران می گویند "تنگه هرمز یا برای همه با هیچکس"؛ البته از اینکه صدای واحدی از درون ایران به گوش می رسد جای خشنودی است. فارغ از اینکه چنین تهدیدی عملی هست یا نه؟ یا طبق قوانین بین المللی امکانپذیر است یا نیست؟ و اینکه متحدان ایران همراهی می کنند یا نه(که حتما همراهی نمی کنند) اساسا اکتفا کردن به این شیوه از رویارویی با تهدید به قطع خرید نفت ایران، نوعی خودزنی است و به آمریکا و به دنیا رسما گرا می دهند که ضعف ایران کجاست و نفتی که زمانی ابزار فشار سیاسی علیه قدرت های خارجی بوده به وسیله ای برای فشار دادن گلوی دارندگانش و تسلیم کردن شان در برابر اراده جبارانه آنها بدل شده است.
تهدید در برابر تهدید در دنیای سیاست، امری طبیعی و گاه ناگزیر است اما کافی نیست. شگفت آور این است که ما نقطه ضعف خود را که سبب طمع دشمن می شود برطرف نمی کنیم و به واکنش های تاکتیکی و خطرساز دست می زنیم. ترکیه بدون نفت فقط ازطریق توریسم درآمدی تقریبا معادل درآمد نفت ایران دارد. قبرس و سنگاپور فقط با توریسم بالاترین درامد سرانه را ایجاد کرده اند. برخی کشورها وارد کننده نفت هستند اما با توسعه صنعتی سریع شان که ناشی از تعامل با جهان است نه انقلابیگری، توانسته اند بازارهای جهانی از جمله کشور ایران را قبضه کنند. بنابراین اگر ایران کمی در برابر تفکرهای متحجرانه و هزینه ساز و بدون پایگاه اجتماعی بایستد و فضای داخلی را به صورت مدیریت شده ای برای توریسم بازتر کند به عنوان یکی از بزرگترین جذابیت های توریستی جهان نیازی به نفت ندارد و رشته این در آمد دست بیگانگان نیست مگر اینکه ازطریق دوستان داخلی شان ناامنی ایجاد کنند و مانع ان شوند. اگر در ایران کمی امنیت برای سرمایه های ایرانیان خارج از کشور ایجاد شود بین 400تا600 میلیارد دلار سرمایه آنان به داخل کشور جذب شود، اگر معادن خام ایران که توسط شرکت های چینی و دیگران به ثمن بخس خریداری شده و چندین برابر به بازارهای امریکایی فروخته می شود چون خود ما با بازار انها ارتباط نداریم و بتوانیم خودمان مستقیما عرضه کنیم و یا فرآوری شده صادر کنیم و اگر....، دیگر نیازی به وابستگی مطلق به درآمد نفت و اینهمه ضعف از ما و تهدید و تحقیر از سوی لمپن های سیاسی چون ترامپ نیست. دست کم اینکه اقتصاد ایران از تک پایه ای بودن نجات پیدا می کند. اقتدار راستین این است نه فقط تهدید به بستن تنگه هرمز. اقتدار این است که اساسا دشمن قادر نباشد گلوی شما را بگیرد، این است که مردم در رفاه باشند و رضایت عمومی در بالاترین حد باشد و حاکم و محکوم در کمین فرصت هایی علیه همدیگر نباشند. اقتدار راستین، اقتدار ملی است و اقتدار نفتی، اقتداری کاذب و ناپایدار است. مشکل از خود ماست. اصلا مسؤولان کشور بگذارند این درآمدها برای کشور ایجاد شود مردم می گویند درآمد نفت مال خودتان.
کره جنوبی و امارات در برابر ایران 30سال پیش چون روستایی در برابر یک شهر توسعه یافته بودند، ترکیه به مرغان آسمان هم بدهکار بود و اکنون به قدرتی اقتصادی بدل شده اند و ویتنام ویران شده پس از دودهه جنگ و بمباران و بیش از دو میلیون کشته اکنون به سرعت در حال پیشرفت است و.... و ما هنوز راه رفته بی حاصل در توسعه و اقتدار اقتصادی را تکرار می کنیم. یک محاسبه ساده نشان می دهد کشتیبان را سیاستی دگر باید.
ما به حکم "واعدوا لهم مااستطعتم بالقوه" باید آمادگی دفاعی خود را بالا ببریم اما در دنیای نابرابر کنونی، تمرکز کردن بر مزیت نظامی برای اقتصاد ایران جز فقر به ارمغان نمی آورد و به صنایع جنگ طلبان جهان رونق می بخشد. مزیت نسبی ایران در جهان نه مزیت نظامی که مزیت فرهنگی است و با مزیت اقتصادی باید پشتیانی شود.
کانال گفتارهای باقی
 https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام     emadeddinbaghi
فیس بوک  Emadbaqi@