جامعه شناس مولد (درباره روش و منش محمد امین قانعی راد)
عمادالدین باقی
روزنامه سازندگی، ش90 دوشنبه28خرداد1397 ص10
دکتر سیدمحمد امین قانعی راد، سرمایه ای گران بود برای جامعه شناسی ایران که به بار نشسته بود. در همه دنیا از میان هر چندهزار تن یک تن به این جایگاه می رسد. برای اینکه چنین سرمایه هایی ساخته شوند چه رنج ها باید کشید تا سنگ لعل شود در مقام صبر، آری شود ولیک به خون جگر شود، و در میان اینهمه سنگ، لعل های گرانبها قیمتی ترند. سعدی می گوید: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی/صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی.
این سفر البته فقط سیاحت زمینی نیست و هر که با زبان عرفا انسی دارد می داند که کنایه از سفر آفاقی و انفسی است و رنج و کوشش بسیار می طلبد تا خامی را پخته کند و افسوس که لعل ها در حیات شان به ویژه در جامعه ما کمتر قدرشان شناخته می شود.
دکتر قانعی راد «جامعه شناسی» در خلاء و ذهنی و برج عاج نشین یا در کنج کتابخانه نبود که «جامعه نشناسی» برازنده شان است. سطح زندگی و پایگاه طبقاتی اش به گونه ای بود که با واقعیت های زندگی روزمره مردم بیگانه نبود. کنشگری فعال در حوزه مدنی و در تعامل پیوسته با روشنفکران، رسانه ها، سیاست ورزان، جوانان و جامعه بود اما از جاده جامعه شناسی منحرف نمی شد و شأن حرفه ای اش تحت الشعاع رابطه دیگری قرار نمی گرفت. او در همه حال یک جامعه شناس بود و همه چیز سوژه جامعه شناسی.
یکی از کارهایش در ادامه راهی که استاد گرانقدر مرحوم دکتر محمد عبداللهی بنیانش را گذاشت، اهتمام به برگزاری همایش های ملی آسیب شناسی اجتماعی همراه با دکترمیرطاهر موسوی بود. مجموعه مقالات این همایش ها از منابع ارزشمند جامعه شناسی کاربردی است. پس از همایش 1391 نیز دکتر قانعی راد و دکتر موسوی لوحی را به مناسبت همکاری من اهدا کردند که به عنوان یادگار همیشه خواهم داشت، همیشه ای که نمی دانم خط پایانش کی خواهد بود.
دکتر قانعی راد درد و دغدغه آزادیخواهی داشت. برای حقوق بشر اهمیت زیادی قایل بود.... نسبت به آنچه در پیرامونش می گذشت بی تفاوت نبود. برای مثال در برنامه گفتگوی تلویزیونی زاویه که 25بهمن 1396پخش شد با وجود فضای بسته صدا و سیما از فرصت استفاده کرد و از فقدان عدالت قضایی، از اعتراضات دی ماه 96 و نیز خبر خودکشی برخی زندانیان که ناشی از فقدان استانداردهای حرفه ای در ضابطان قضایی است سخن گفت. در عروسی آقای آرمان ذاکری که او را دیدم درباره دکتر سید امامی با ایشان و دکتر سراج زاده صحبت کردیم. اقای قانعی راد گفت باید با رعایت حال خانواده شان پیگیر کار دکتر امامی بود. از درگذشت او متاثر بود. در فروردین 1397 هم به اتفاق دکتر قانعی راد و دکتر سراج زاده و همسران مان به دیدن خانم ممبینی، همسر داغدار دکتر سیدامامی رفتیم. حتی تصورش هم به ذهن مان خطور نمی کرد که دوماه بعد سوگوار قانعی راد باشیم.
در آنجا او از زندان و گمان هایش درباره جان باختن دکترسید امامی می گفت. گریزی هم زد به کتاب «دنیای بسته» که در آن از دکتر قانعی راد بخاطر مطالعه پیش از چاپ و نظراتش سپاسگزاری کرده بودم.
در میزگرد وضعیت علوم اجتماعی در ایران با حضور من و دکتر مقصود فراستخواه و دکتر قانعی راد(مهرنامه، شماره46 ویژه نوروز 1395، ص421-417) که وضعیت دانشجویان و کتاب های علم انسانی، آسیب شناسی می شد دکتر قانعی راد از مشکل فقدان تولید در جامعه شناسی و مشکلات ترجمه ها می نالید و به همین دلیل خودش می کوشید یک مولد باشد. از او آثار چندی برجای مانده است که دانشجویان جامعه شناسی همواره از آنها بهره مند خواهند شد.
یکبار به مرحوم قانعی راد گفتم موضوع کتاب «جامعه شناسی رشد و افول علم در ایران» یکی از بهترین آثار اوست که کاش فرصت می کرد پرورش دهد و روزآمد و تکمیل اش کند. در مقدمه کتاب از دکتر محمد توکل و دکتر غلامعباس توسلی دو تن ازستون های جامعه شناسی ایران بخاطر راهنمایی هایشان سپاسگزاری کرده است. در این کتاب او نظریه امتناع تفکر را که آرامش دوستدار و دکتر جوادطباطبایی مطرح می کنند بدون اینکه متعرض آنها شود اما از منظر یک جامعه شناس دنبال کرده و دلایل جامعه شناختی اش را توضیح می دهد(مثلا نقش شعوبیه و دیدگاه های انها در رشد علمی) هرچند چنانکه خودش گفته است فرضیاتش متاثر از دکتر علی شریعتی است. او تاثیر اجتماعی مذهب بر وضعیت علمی را مطالعه کرده است. از این رو شعوبیه را در دوره رشد علمی مؤثر می داند زیرا شعوبیه باورمند به تعلق اجتماعی، تساوی بشری، نفی دیدگاه نژادی و نوعی ملی گرایی همراه با یک مذهب جهانی، بدون تضاد با امت و تمدن وچند ملیتی بودند(ص483-480). در این کتاب پیرامون اینکه مبادله فرهنگی در چه شرایطی به توسعه و در چه شرایطی به انحطاط می انجامد(ص48-45) سخن گفته است همچنین تفاوت دیدگاه عقلانی و انتزاعی،تاویلی و هرمسی دوران باستان و یونان قدیم را با دیدگاه عقلانی-تجربی دوره اسلامی مورد توجه قرار می دهد. او سه الگوی معرفتی 1-تاویلی2-قیاسی و3- تجربی را تفکیک کرده و توضیح می دهد و به نظریه چهارمی که ترکیب نظریه انتزاعی و تجربه است می رسد. نظریه مرکزی او در این کتاب نقش اندیشه های انتزاعی- تجربی(انضمامی) در توسعه است که خودش همواره تجسم همین نظریه بود.
او نگاه دورن زایی به جامعه شناسی داشت. می گوید: «جامعه شناسی در غرب دستاوردهای زیادی داشته ولی صرف استناد به آنها نمی تواند زمینه ساز گسترش بینش جامعه شناسی در این مملکت باشد. جامعه شناسی می بایست در اینجا و درست در همین جا نشان دهد که قادر به فهم سرنوشت تاریخی ما و طرح درست مسایل و نیازها و عبورگاه های ما می باشد(ص8). «فرهنگ پویا هرچند به بیرون نیز می پردازد ولی از درون می جوشد. بازگشت به خویش تصویر برداری صرف از کذشته نیست، بلکه پیوندی خلاق بین گذشته، حال و آینده است»(ص16-17). در عین حال این نظریه را که آزادی عامل رشد علوم انسانی است کافی نمی دانست.« علم تنها با تسامح، آزاد منشی، دیدگاه فراتر از مرزها و نژادها و فقدان تعصب و سنت شکنی رشد نمی کند. این ارزش ها بیش از همه نزد عرفا وجود داشت ولی درست در جهت خلاف رشد علمی قرار گرفت. ارزش های مزبور تنها در یک منظومه فرهنگی خاص به رشد علمی انجامیدند»(ص489) و کارنامه قانعی راد نشان می دهد که او به این منظومه توجه داشت و رشد علم را از طریق کار علمی محض جستجو نمی کرد. خدایش رحمت کند. نه تنها جهان، فکرما هم از اوست/ ز اوآمدیم میرویم سوی دوست/ ارتحال ست اینکه دیگرمرگ نیست/حالتی دیگر بود، از نوع زیست (مسعود کمالی)
کانال گفتارهای باقیhttps://t.me/emadbaghi
اینستاگرام emadeddinbaghi
فیس بوک Emadbaqi@