گفتگوی روزنامه سازندگی درباره کتاب بحثی در آیه ضرب و بیان تفاوت روشنفکری و پژوهشگری
کتاب جدید عمادالدین باقی تمرکزی حقوقی روی مسئله زنان دارد.:
زن بودن انسان بودن
سازندگی شماره12 دوشنبه7 اسفند1396 ص 1و10و11
خانم پردیس سیاسی خبرنگار اندیشه روزنامه سازندگی گزارشی در صفحات10و11 روزنامه در معرفی کتاب بحثی در آیه ضرب نوشته و در خلال آن مطالب این گفتگو را گنجانده است. متن اصلی گفتگو در اینجا به طور مستقل می آید:
آیا کتاب به صورت مستقل است یا ادامه دار؟
این کتاب از حیث پرداختن به موضوع ضرب و قیمومت، مستقل است و ادامه ندارد اما بحث درباره زن و حقوق زنان و مسائل و فروع هم پیوند آن، ادامه خواهد داشت چنانکه همه نظرات من در این کتاب گردهم نیامده و در سایر کتاب ها هم به مباحثی درباره زنان پرداخته ام.برای مثال در جلد نخست کتاب حق حیات، فصل بلندی درباره سنگسار، جرائم جنسی در حقوق غرب و اسلام، بنیان های مشترک و احکام مختلف و مباحث مربوط به جرائم و مجازات ها در جرائم جنسی زنان و مردان نوشته شده است.
بنابراین موضوع محوری بخش نخست کتاب در اینجا تمام است مگر اینکه نقدهایی از سوی دیگران مطرح و باب مناظره ای گشوده شود.
نسبت شما با نو اندیشی دینی چیست آیا خود را در این گروه می دانید؟
من وقتی این کتاب یا هر کتاب دیگری را می نوشتم ابدا به این فکر نمی کردم که روشنفکر دینی ام یا نواندیش دینی یا غیر دینی. اصلا به هیچ صفت، لقب و برچسبی فکر نکرده ام و برایم هیچ موضوعیتی نداشته است. به عنوان یک نویسنده، تحقیق کرده و نوشته ام اما دیگران ممکن است نامگذاری کنند در حالی که خود نویسنده تمایلی هم به این نامگذاری ها نداشته باشد.
در عین حال بر اساس مشاهده موارد و مصادیق، خصوصا انهایی که خودشان را با این نام ها می خوانند به نظرم نواندیشی دینی با روشنفکری دینی تفاوت هایی دارد و گاهی به هم نزدیک می شوند چون دو جریان تعریف شده، سازمان یافته و منضبط نیست. روشنفکری دینی بیشتر نگاهی برون دینی دارد. نواندیشی نگاهش بیشتر درون دینی است به همین جهت می توان از روشنفکران برون دینی و روشنفکران درون دینی سخن گفت که دسته دوم به اجتهاد و ضوابط آن پایبند هستند. من برای تمایز گذاری مشخص تر و روشن تر، گروه دیگری را به نام پژوهشگر دینی تعریف می کنم. در مقاله ای در شماره 40 مجله مهرنامه به مناسبت درگذشت مرحوم بهبودی به بیان ویژگی ها وتفاوت های روشنفکری و پژوهشگری پرداخته ام و اینجا در تکمیل ان بحث اضافه می کنم که روشنفکری، همه چیز دانی ولی پژوهشگری، تخصص گرایانه است. روشنفکر، پهنانگر است ولی پژوهشگر ژرفانگراست گرچه ممکن است با ژرفانگری در سطح و پهنا هم حرکت کند. روشنفکر اهل استحسان است و پژوهشگر اهل استقصاء ، نه اینکه استحسان فی نفسه نامطلوب باشد و یا پژوهشگر، استحسان را یکسره نفی کند اما آن را پایه استنباط خود در مسایل پایه ای نمی سازد. همچنین پژوهشگر دینی در اندیشه ورزی، اعتقاد اندیشی نمی کند یعنی مقام عقیده و مقام اندیشه را در جریان پژوهش جدا می کند. به اعتبار پسوند دینی، انسانی دارای عقیده است اما به اعتبار اقتضائات پژوهشگری در فرایند تحقیق می کوشد عقاید خود را در پرانتز بگذارد و به مسائل و موضوعات دینی به مثابه اُبژه بنگرد. در مجموع میان پژوهشگری دینی و نواندیشی قرابت بیشتری وجود دارد. درباره اینکه می پرسید خود را در کدام گروه می دانم در مقدمه کتاب در این زمینه توضیحی داده و گفته ام:« نگاه من نه از نوع روشنفکران دینی است، نه بنیادگرایان دینی، نه سلفیها، و نه قدسی اندیشی است، بلکه نوعی«بازگشت به نص یا فهم نص» است یعنی اینکه سعی کنیم دریابیم خود نص چه میگوید؟ همانطور که اگر جمهوریت افلاطون یا شهریار ماکیاوللی را میخوانیم، بدون القائات بیرونی و ترجمههای نادرست، باید بکوشیم خود نص و عبارت را همانطور که بوده است درک کنیم. بازگشت به نص و فهم نص، مسئله مبرم امروز ماست زیرا این نص، پس از قرنها زیر تلّی از فتواها و برداشتها و نظرات و بدتر از همه، تحریفات فرو رفته و مفقود شده است و هر چه زمان سپری شده، تارهای بیشتری گرد آنها تنیده و از نص دورتر شدهاند. همچنین، «خوگیری» به شرایط و سنتها و رسوم به جای نص نشستهاند. به گمان من اگر نقطه عزیمتِ ما، در بازنگریها، حقوق بشر باشد و نص را معیار بازنگری قرار دهیم راه مان کوتاهتر شده و دستیابی به گزینه عدم تعارض حقوق بشر و دین سهل تر می شود».
بنابراین اگر گفته شود نواندیشی دینی مبنایش بر دین است شاید بشود گفت این تفاوت وجود دارد که من مبنایم بر حقوق بشری است که پس از تحقیق درباره عدم تضادش با دین و حتی در بخش هایی، همبودی اش با دین، دیگر با دوگانه متضاد دین و حقوق بشر روبرو نیستم و وقتی از اصالت حقوق بشر حرف می زنم برای آن نوعی صبغه دینی هم قایل هستم و این دین با سکتاریسم و درجه بندی انسان ها طبق عقایدشان هیچ نسبتی ندارد.
نسبت روشنفکری دینی یا نو اندیشی دینی با حقوق بشر و حقوق زنان چیست؟ به نظر شما حقوق زنان و اسلام را باید با چه رویکردی بررسی کرد؟
همه این گرایش هایی که از آنها سخن گفتیم یعنی روشنفکری دینی، نواندیشی دینی و پژوهشگری دینی نسبت به حقوق بشر و حقوق زنان نگاه مثبت دارند.تنها زاویه نگاه و روش شان و به ویژه داوری های شان در نسبت دین و حقوق بشر است که تفاوت هایی دارد. رویکرد ترجیحی من در بررسی حقوق زنان و اسلام، رویکرد پژوهشگر دینی است که برای حقوق بشر اصالت قایل است، به اجتهاد و ضوابط آن پایبند است تضاد لاینحلی هم میان دین و حقوق بشر نمی بیند و در این زمینه مقالات فراوان نوشته است اما فقه حقوق بشر را که پایه آن کرامت انسان،حقوق طبیعی و حقوق انسان به ماهو انسان است کارآمدتر و قابل دفاع تر از فقه مرسوم می شناسد. چندین سال است تعمدا و پیوسته این اصطلاح را برای مرزبندی روشن تر میان دو دیدگاه فقهی به کار می برم.