بازدید زندان را ناظران مستقل داخلی انجام دهند
حضور نمایندگان در زندان بی تاثیر است
http://www.jameeno.com/139610281709.html
• ۲۸ دی ۱۳۹۶
مجتبی رحیمی / جامعه نو: پس از پیگیریهای مجمع نمایندگان استان تهران، متشکل از اعضای لیست امید مجلس برای بازدید از زندان اوین و عدم موافقت قوهقضاییه با این دیدار، حالا خبر میرسد که با درخواست کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس جهت اخذ مجوز برای بازدید از اوین موافقت شده است. دیدار نمایندگان از زندانها سابقه زیادی دارد. از مجلس ششم تا سال ۹۱ نمایندگان مختلفی از زندان اوین و بخصوص بندهای سیاسی آن بازدید داشتهاند، اما تاثیر این دیدارها چیست؟
عمادالدین باقی از جمله چهرههایست که در سال ۷۹ و در جریان بازدید نمایندگان مجلس ششم، در زندان اوین روزگار می گذارنده است. او معتقد است که این دیدارها تنها سوپاپی است بر اتفاقاتی که داخل زندان رخ میدهد و تاثیری بر روند ماجرا ندارد. گفتگوی ما را با عماد باقی درباره این موضوع بخوانید.
در مجلس ششم جمعی از نمایندگان از زندان اوین بازدید داشتند و با برخی از چهرههای سیاسی حاضر در زندان ملاقات کردند. شما هم در آن زمان در زندان بودید، چه کسانی برای ملاقات آمدند؟
درباره بازدیدهایی که اشاره کردید، چند مورد بازدید داشتیم. یک مورد در سال ۷۹ و۸۰ بود. در آن زمان آقای انصاریراد، موسوی خویینی، داوود سلیمانی، محسن آرمین و فاطمه حقیقتجو از جمله اعضای گروه نمایندگانی بودند که برای بازدید آمدند و اسم همه آنها را بخاطر ندارم.
همه این نمایندهها از سوی کمیسیون اصل نود آمده بودند؟
بازدید از سوی کمیسیون اصل نود مطرح شده بود، اما اعضای دیگری هم از مجلس ششم، خارج از این کمیسیون حضور داشتند.
دیدار در چه دورهای از بازداشت شما انجام گرفت؟
مساله این است که دیدارها در دوره انفرادی انجام نمیگرفت، در حالی که مهمترین مسایل در دوره انفرادی اتفاق میافتاد. دوره انفرادی است که پروندهها شکل میگیرند، انفرادی است که شکنجه سفید محسوب میشود. این ملاقاتها در زمانی انجام گرفت که ما در بند شبه عمومی بودیم. البته در بند عمومی هم به شکل انفرادی نگهداری میشدیم. سلول نبود و فضای بیشتری داشت اما دونفری یا سه نفری بودیم.
این ملاقاتها تاثیری در وضعیت شما داشت؟
ملاقاتهایی که انجام میشد گرهای را باز نمیکرد. مساله این بود که مسوولیت اصلی بر عهده قوه قضاییه بود و توجهی به این دیدارها نداشت. حداکثر کاری که نمایندهها انجام می دادند، نوشتن گزارش از ملاقات بود. ولی در عمل نمیتوانستند نمیتوانستندنمیتاثیری داشته باشند. البته تلاش کردند با فشارهایی، دستوری از رئیس قوه قضاییه برای تعطیل کردن انفرادی بگیرند اما موقتی بود. از سوی دیگر، مسایلی که نمایندگان درباره آن سوال میکردند، مشکلات اصلی ما نبود. اینکه وضعیت غذا چگونه است و تماس تلفنی دارید یا نه؟ توجه نداشتند که مشکل ما اصل زندان است.
اما به هرحال مسایلی چون عدم دسترسی به تلفن و انفرادیهای طولانی مدت از مشکلات زندانیان بود؟
بله، حدود دو سال ونیم ارتباط تلفنی ما با خانواده مطلقا قطع بود. هیچ نوع دسترسی به تلفن نداشتیم. همین موضوع را با نمایندگان در میان گذاشتیم. اما هیچکس قادر به حل این مشکل نبود. ملاقاتها هم در دورههای چندماهه قطع میشد.
به جز نمایندگان چه کسانی برای دیدار و ملاقات آمدند؟
وزیر اطلاعات وقت هم بازدید داشتند. البته برخی معاونین وزیر، معاون سازمان زندانهای کشور، رییس زندان اوین و بعضی معاونانش هم او را همراهی می کردند. من خاطره خوبی از این ملاقات نداشتم. البته این ملاقات یک بازدید عادی از زندان بود که از ما هم دیدار کردند.
این ملاقات چه سالی انجام شد؟
سال ۷۹
در دورههای بعدی زندان چطور؟
یک مورد هم سال ۸۸ بود. در سال ۸۸-۸۹ حدود پنج ماه در انفرادی بند ۲۴۰ بودم. در این دوره دادستان تهران برای بازدید آمد، اما مشکل این بود که با حضور بازجو این دیدار انجام شد. اگر قرار باشد دیداری برای شنیدن حرف متهم باشد، باید بدون حضور بازجو باشد. علاوه بر این در همین دیدار هم وعدههایی داده شد که انجام نشد.
چه وعدههایی؟
مثلا دادستان پرسید چقدربه پایان تحقیق مانده است. گفتند ده روز ، او گفت پس ده روز دیگر به بند عمومی منتقل کنید، اما چند هفته گذشت و خبری نشد.
قرار است نمایندگان کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس از زندان اوین بازدید کنند، توصیه شما برای نمایندهها چیست؟
به طور کلی معتقدم، چنین ملاقاتهایی بیاثر است چون تصمیم اصلی با قوهقضاییه است. این ملاقاتها نقش سوپاپ را دارند و البته تعبیر رادیکالتر آن اغواگری است. هر وقت مساله حادی اتفاق میافتد برای آنکه کمی از التهابات کم شود، درخواستی برای بازدید از زندان داده میشود. این ملاقاتها همان مشکلات گذشته را دارند. این ملاقاتها بعد از حادثه انجام میگیرد، در حالی که باید پیش از حادثه باشد. ملاقات کنندهها امکان دیدار از زندانیان انفرادی را ندارند. نکته خجالت آور این است که بعد از چهل سال این بحث همچنان مطرح میشود. در دهه ۶۰ به دلیل گزارشهایی که از وضعیت ناگوار زندان ها میآمد، دوبار گروهی از سوی رهبری انقلاب تعیین شد تا از زندان ها بازدید کنند که گزارش های ناگواری هم دادند و باعث دستوراتی از طرف رهبری برای پیگیری وضع زندانها شد اما همچنان مسائل و مشکلات زندان ها پابرجاست.
راه حل شما برای تاثیر داشتن چنین ملاقاتهایی چیست؟
این یک راه حل ساده دارد. یکی از این راه حلها بازدید منظم ناظرین مستقل داخلی است. برای مثال، انجمن دفاع از حقوق زندانیان که تشکیل شد، بعضی از شخصیتها مانند مرحوم مهندس سحابی و دکتر حجاریان در افتتاحیه آن سخن گفتند. آقای حجاریان گفت گالیندوپلهای وطنی آمدند. این نهادی بود که قرار بود جنبههای مثبت و منفی زندانها را مطرح کند. جامعه این را بهتر میپذیرفت. این انجمن در سال ۸۸ پلمپ شد گرچه ما و دوستان بدون تابلو ، غیر رسمی و دشوار وظیفه خودمان را درباره دفاع از حقوق زندانیان تا امروز ادامه داده ایم اما اگر امکان فعالیت رسمی و آزاد باشد و اجازه بازدید منظم از زندانها بدهند، مفید فایده است. در واقع ممکن است بعضی از صحبتهای مقامهای قضایی درباره زندانها درست باشد، اما چون طرفیت دارند، افکار عمومی حرفهای آن ها را باور نمیکنند. در همه کشورهای دنیا انجمنهای مستقل درباره زندانها و بازرسی و گزارش از آنها وجود دارد و اینطور نیست که اگر گزارش انتقادی دادند، دفعه بعد مانع بازدید آنها بشوند. اگر قرار باشد این ناظران فقط موید باشند که بی معنی است.
یکی دیگر از راه حلهای این مسایل، حضور وکیل در تمامی مراحل دادرسی از لحظه بازداشت به بعد است. اگر وکیل حضور داشته باشد، دیگر این اخبار ناگوار درباره زندانها را نمیشنویم. در سال ۸۵ در همایش وکیل، دفاع، تحقیقات مقدماتی که در دانشگاه شهید بهشتی برگزار کردیم یکی از حرفهای ما همین ضرورت حضور وکیل در تمام مراحل بود، نه اینکه با یک تبصره استثنا قایل شوند و به قاضی اختیار دهند که به تشخیص خود مانع حضور وکیل شود. سرچشمه فجایع بعدی از همین استثناها و ممنوعیتها شروع میشود. راه حلهای اساسیتری هم هست.
مثلا چه راه حلی؟
در دنیا مسئله قضایی و نگهداری محکوم تفکیک شده است. قوه قضاییه فقط مرجع قضایی است یعنی تشخیص جرم و صدور حکم اما اجرای حکم و نگهداری محکوم فرایند دیگری است. زندانها یا در اختیار وزارت دادگستری است یا وزارت کشور یا شهرداریها. در بسیاری از کشورها زندان دست شهرداریهاست. وقتی زندان دست قوه قضاییه باشد هر اتفاقی هم که در زندانها بیفتد برعهده این قوه است. علاوه بر این به قوهقضاییه امکان میدهد که پس از صدور حکم هم بتواند روی پرونده اعمال نفوذ کند و این برخلاف عدالت است.