«دنیای بسته» عمادالدین باقی چگونه است؟ (عباس عبدی)
رعایت حقوق زندانی، معیاری برای سنجش عدالت
مهرنامه شماره ۴۵ سال ششم، دی ماه 1394 ص 239
اگر قرار باشد كه معیاری را برای سنجش كیفیت عدالت در یک جامعه نشان دهیم، شاید یكی از بهترین معیارها، كیفیت و چگونگی رعایت قانون و عدالت درباره زندانیان و رفتار با آنان است. چرا چنین ادعایی میشود؟ به این دلیل كه حكومت و شاید جامعه مدعی است كه زندانی به سبب تخلف از قانون مجازات میشود. اگر این ادعا درست باشد، به طریق اولی باید حقوق انسانی و تصریحشده زندانی نیز رعایت شود. اگر كسی را به صفت دروغگویی سرزنش میكنیم، باید خودمان نیز از دروغگویی پرهیز كنیم، و اگر خودمان دروغ بگوییم، حقی بر سرزنش كردن دیگران نداریم. اعمال مجازات زندان بر ناقض قانون وقتی مشروعیت اخلاقی پیدا میکند که کلیت حقوق او نیز رعایت شود. بنابراین مطالعه درباره زندان و زندانی نه فقط از حیث شناخت این نهاد لازم است، بلكه از جهت شناخت کیفیت عدالت در جامعهای كه در آن زندگی میكنیم نیز الزامی است.
مدیریت و دستاندركاران ماهنامه مهرنامه از بنده خواستند كه درباره كتاب «دنیای بسته» دوست عزیزم آقای عمادالدین باقی كه اخیراً منتشر شده است، مطلبی بنویسم. خواندن كتاب برای استفاده یك موضوع است و خواندن برای نوشتن درباره آن موضوع دیگری است. چرا كه در حالت اخیر نیاز به یادداشتبرداری و مراجعات مكرر به متن است كه این كار مستلزم فرصت بیشتری است، و باید برای هر اظهارنظری كه درباره كتاب یا جزییات آن میشود به متن كتاب ارجاع داد و نهتنها زمان و فرصت كافی میخواهد، بلكه حجم زیادی از نوشته را نیز شامل خواهد شد که در محدوده تعیین شده نمیگنجد. بنابراین میكوشم كه به صورت مختصر برخی نكات را که بصورت کلی برداشت کردهام درباره كتاب حاضر تقدیم كنم. بدیهی است برای تایید تکتک این برداشتها نیاز به ارجاع دادن به موارد مشخص در کتاب است.
1ـ بیش از هر چیز باید به توجه مسئولانه و خیرخواهانه آقای باقی به موضوع زندانیان و این قشر به نسبت بیپناه احترام گذاشت و آن را ارج نهاد؛ توجهی كه از خلال پیگیری امور و مشكلات آنان، چه به صورت فردی و چه به صورت نهادی در گذشته و حال دیده شده است. این رفتار فقط یک کنش اخلاقی و انسانی نیست بلکه یک کنش پیشگیرانه و اصلاحی نیز هست. نفس اینكه زندانی میبیند فرد یا افرادی هستند كه بدون چشمداشت پیگیر مطالب، حقوق و نیازهای آنان هستند، در بازگشت آنان به بطن جامعه بسیار موثر است.
2ـ بیان و طرح مسایل از دیدگاه زندانیان و توصیف واقعیت و محیط زندان، كه زندانی چگونه میبیند و چگونه میاندیشد، و چگونه برداشت میكند، به خواننده این امكان را میدهد كه درك دقیقتری از این نهاد مهم و مدرن داشته باشد. اگرچه گفته میشود كه زندان نهادی قدیمی است و از گذشته نیز بوده است، ولی زندان با اهداف و کارکرد و به عنوان نهادی كه امروز میشناسیم، پدیدهای مدرن است. بهویژه از هنگامی كه به عنوان مهمترین شیوه مجازات شناخته شده است. طرح این مسایل اگر با مثالهایی روشن و ملموس همراه باشد، برای خواننده جذابیت زیادی فراهم میكند، هرچند همیشه این خطر وجود دارد كه از مثالها و تجربیات شخصی، تعمیمهای نادرستی را نتیجه بگیریم، ولی اگر نویسنده احتیاطهای لازم را بنماید این مشكل كمتر خواهد شد. در هر حال اینكه نگاه زندانی به خودش، به دیگران، به خانواده، به طبیعت و درك او از زمان، از نیازهای جسمی و روحی و از خوراك و پوشاك و خیلی چیزهای دیگر متفاوت از نگاه یك فرد عادی است، به خودی خود میتواند مهم باشد و درك ما را نسبت به زندانی بهبود بخشد، و حتی در برنامهریزی برای نتیجهبخشی زندان مفید واقع شود. و از این نظر باید گفت كه كتاب «دنیای بسته» واجد نكاتی است كه در بهبود فهم خواننده نسبت به زندان و زندانی و نیز جهت سیاستگذاری نسبت به زندان اهمیت اساسی دارد. این مجموعه به دلیل طول مدتی که نویسنده در زندان بودهاند یا با امور آنان چه در داخل و چه در بیرون زندان مانوس بودهاند از غنای کافی و برخی نوآوریها برخوردار است.
3ـ علیرغم این نكات مثبت كتاب «دنیای بسته» به لحاظ انتظاری كه از نویسنده و مدعیات آن میرود واجد كاستیهایی است كه نمیدانم آیا این امكان فراهم خواهد شد كه در چاپهای بعدی این كاستیها برطرف شود یا نه؟ البته مشروط بر اینكه اصولاً چنین ادعایی پذیرفته، و از دیدگاه نویسنده نیز كاستی تلقی شود. بنده سعی میكنم كه خیلی كلی به این موارد اشاره كنم، و برای جلوگیری از طولانی شدن مطلب، از ذكر مصادیق بجز در مواردی که حالت نمونه دارد پرهیز كنم.
4ـ اولین نكته مهم این است كه نویسنده كوشیده است كتاب را در ذیل یك پژوهش به معنای كلاسیك تعریف كند. به نظر میرسد كه چنین كاری موجب میشود كه انتظارات ویژهای در خواننده كتاب ایجاد شود، كه در عمل و با خواندن کتاب برآورده نمیشود. یك پژوهش ساختار خاصی دارد كه این كتاب واجد آن نیست. مقدمه، طرح مسأله، روش تحقیق، پیشینه تحقیق، چارچوب مفهومی، تعریف دقیق مفاهیم، و ارایه یافتهها در قالب چارچوب مفهومی، اثبات و رد فرضیات و یك نتیجهگیری قوی، از عناصر اصلی یك پژوهش هستند كه میتوان گفت كتاب فاقد ویژگیها و استخوانبندی لازم برای معرفی چنین عنوانی است. برای طی كردن چنین راهی، تغییرات و اضافات زیادی باید انجام شود كه كار را سخت میكند. شاید بهتر بود كه كتاب در ذیل تجربیات و نگاهی از درون نسبت به زندان عنوان میشد كه انتظارات از كتاب را با آنچه كه هست واقعیتر میكرد. به نظر میرسد ارائه کتاب در ذیل عنوان تجربیات و نگاهی از درون به زندان و زندانی هیچ چیزی را از کتاب کم نمیکرد؛ و خواننده را با متن و محتوای کتاب بیشتر درگیر مینمود.
5ـ وقتی كه كتاب در قالب پژوهش طرح شود الزامات صوری پژوهشی نیز باید رعایت شود. برای نمونه، ارجاعات باید دقیق و كامل باشد. در برخی از موارد هیچگونه ارجاعی ذكر نشده است. (ص 46 و 47 و 181 و...) در مواردی ارجاعات به طرز ناصحیحی آمده است. در حالی که در متون غیرپژوهشی چنین الزامی نیست. همچنین برخی منابع دیگر در این زمینه است كه ظاهراً در دسترس نویسنده نبوده یا از آن غفلت شده است. برای نمونه دو منبع از بنده است كه اولی پژوهش پیمایشی از زندانیان به نام تاثیر زندان بر زندانی است و در دادهها و محتوای آن بخش مهمی از نکاتی كه موردنظر نویسنده بوده را از زاویه تأثیر زندان بر زندانی ارایه كرده است. البته شاید چون این پژوهش به قول كتاب؛ نگاه از بیرون بوده، مورد توجه قرار نگرفته، ولی متن دوم مطلب به نسبت طولانی «انسان بیپناه» كه تجربه شخصی من از زندان عمومی سال 1372 است در پایان كتاب از «لسآنجلس تا قزوین» آمده و در روزنامه سلام نیز به صورت پاورقی منتشر شد به همین موارد پرداخته است که آن نیز مورد استفاده قرار نگرفته است. با توجه به این دو موردی که خودم از آن اطلاع دارم میتوان حدس زد که منابع دیگری هم بودهاند و هستند که مطالعه نشدهاند. البته اگر کتاب تحت عنوان پژوهش نباشد ارجاع یا استفاده کردن از این موارد در کتاب الزامی نیست.
6ـ مهمترین استدلال نویسنده این است كه این كتاب حاصل نگاهی از درون و تجربه زیسته وی در زندان و با زندانی است؛ و از این حیث آن را واجد مفاهیم و گزارههایی دانسته كه نگاه از بیرون قادر به درك و فهم آن نیست. اگرچه نگاه از درون و شیوه مشاهده مشاركتی كمك به درك بهتر پدیدهها میكند، ولی آنچه كه در كتاب آمده را نمیتوان واجد انحصاری این ویژگی دانست. زیرا نگاه از درون فقط به معنای آن نیست كه ببینیم زندانی چه میگوید یا چطور میبیند؟ این را میتوان از او هم پرسید، نگاه از درون تحلیلی فراتر از آن چیزی است كه زندانی گمان میكند، دارد میبیند یا میگوید. تحلیلی است كه پرورده شده ذهن خلاق محقق در چارچوب مفهومی و نظری اوست. مطالعات مردمشناسانهای كه از اقوام و قبایل میشود به نوعی نگاه از درون است ولی نتیجه پژوهشگر چیزی فراتر از نگاه فرد یا افرادی است كه مطالعه شدهاند. بخش قابل توجهی از یافتههای كتاب با مشاهده و یا حتی گفتوگو نیز قابل دریافت است و بیان آنها مستلزم تجربه شخصی زندان نیست، بنابراین شاید این امكان وجود داشت كه یافتههای نگاه از بیرون نیز به متن اضافه شود.
7ـ متن در موارد گوناگونی حاوی گزارههایی است كه به لحاظ علمی ثابت نشده است و شاید هم هیچگاه ثابت نشود. همچنین تكرار مطالب به نسبت قابل توجه است، ضمن اینكه به نظر میرسد فیشهایی كه نویسنده محترم در مقاطع گوناگون زندان نوشتهاند، به همان صورت در كتاب استفاده شدهاند، به همین دلیل در موارد زیادی از منظر خواننده انسجام و پیوستگی مطالب از دست رفته است. از سوی دیگر لحن و زبان متن یكدست نیست، گاه از ادبیات آكادمیك استفاده شده است، و گاه از ادبیات خاطرهای و تا حدی خودمانی. اگر متن كتاب یك ویراستاری جدی میشد، ابهاماتی كه به دلیل این مشكلات یا وجود جملات طولانی یا نارسا وجود دارد برطرف میشد و برای خوانندگان مفیدتر بود.
در هر حال امیدواریم كه حقوق یکی از بیپناهترین اقشار جامعه، یعنی زندانیان بیش از این رعایت شود و یکی از شروط لازم آن نیز مطالعه و نوشتن كتاب و مقاله درباره این گروه قابل توجه است و کتاب آقای باقی حتما میتواند در این مسیر گرهگشایی کند.