پاسخ به یک دروغ بزرگ و سازمان یافته از سوی فاشیست ها
مقاله ای از اکبر منتجبی روزنامه نگار برجسته و آزاده ایرانی با عنوان:
در دفاع از برادرم محمد قوچاني
برگرفته از صفحه فیس بوک نویسنده
در دفاع از برادرم محمد قوچاني
اکبر منتجبی
در چند روز گذشته تندروهايي كه چشم مي بندند و دهان مي گشايند ، و در هرزه نويسي شهره آفاق هستند حملاتي را به برادرم محمد قوچاني آغاز كرده اند. حملات سخت و تند و غيرمنصفانه و البته كينه ورزانه اي. در ميان دوستان جاهلي نيز كاسه داغتر از آش شده و درفشاني مي كنند و بر مظلوميت برادرم محمد قوچاني مي افزايند تا صداي رساي او را مردمان امروز نشنوند.
بر اين باورم آنچه درباره مردم امروز رخ داد مطمئنا يك عمل سياسي بود. یک انتقام شخصی از او که بهترین و موثرترین روزنامه نگار ایران است.
خبر جرج كلوني و انچه او گفته بود را در ابتدا خبرگزاري مهر و فارس و شبکه خبر صداوسیما و ... منتشر و اغلب سايت ها و روزنامه ها نيز از اين سو و آن سو آن خبر را بازنشر كردند.
چرا هيچ كس به آن موارد اشاره اي نكرد؟ اگر عده ای معتقدند که به محمد پیامبر آسمانی ما توهيني صورت گرفته، ديگر چه فرقي دارد كه اين توهين در صفحه اول باشد يا دوم يا آخر؟ يا در اين سايت باشد و در آن خبرگزاري؟
اگر توهين به پيامبر مجازات دارد چرا بايد گزينشي برخورد كرد و فلان خبرگزاري و بهمان سايت را در حاشيه امنيت قرار داد ولي روزنامه اي را به اين اتهام ذبح كرد؟
اگر داعیه دفاع از پیامبر گرامی را داریم و اینقدر متعصب هستیم، چرا آنگاه که خبرگزاری اصولگرای فارس در وهن پیامبران و ائمه شعری سراسر توهین را منتشر کرد و ماهها بر سایت آن خود نمایی می کرد کسی واکنشی نشان نداد؟
پس آنچه اتفاق افتاد نشان مي دهد فرايندي را خبرگزاري فارس و جهان نيوز و... آغاز كردند يك رفتار سياسي براي تعطيلي مردم امروز بود و نه هیچ نشریه دیگری.
طبق مصوبه شورای عالی امنیت ملی توهین به رهبران جهان مستوجب توقیف است. رسانه ای توهین می کند و رسانه های دیگر حمایت و تذکرات مکرر هیات نظارت بر مطبوعات را به سخره می گیرند و باکی از آنچه هیات می گوید ندارد.
واقعا جای همه چیز عوض شده است.
خب البته حسادت درجاتي دارد. گروهي با بودجه هاي كلان اين نهاد و آن يكي نهاد نمي توانند كاري را عرضه کنند. حسادت واقعا درجاتی دارد. نمی توانند خلاقیت یک روزنامه نگار را ببینند پس تلاش می کنند گوری برای روزنامه او بکنند. نمي توانند همراهي مردم را با خود داشته باشند و به همين سبب عصباني مي شوند و افرادی پیدا می شوند و شريعت را زير پا مي گذارند و هرزه نويسي را آغاز می کنند.
حيرتا و عجبا . در دوره اي كه عده اي فرق تابلوي نوفل نوشاتو و فرانسه را نمي دانند از تاريخ انقلاب بي خبر هستند و سوار بر موج می شوند ، طبیعی است که مخالف انتشار مردم امروز باشند. اصلا ناراحتی آنها با مردمان امروز است. با کسانی است که دل به خواسته آنها نمی دهند. در این وادی البته محمد قوچانی مظلوم است. قوچانی همه مظلومند.
مظلوم است چون نسبت توقیف 8 نشریه را به او می دهند که گویی او منتشر می کند تا ببیندد. آنها می خواهند بار اتهامات مرتضوی ها را کم کنند. یادشان رفته قاضی مرتضوی که امروز اتهامات ریز و درشت اقتصادی او زبانزد همه شده، چه بر سر مطبوعات می آورد. یادشان رفته که مجله همشهری ماه تعطیل شد زیرا هییت نظارت بر مطبوعات در ان وقت فرمود که چون این ضمیمه روزنامه همشهری مجوز نشر جداگانه ندارد باید متوقف شود
آقایان یادشان رفته و دچار فراموشی مفرط هستند که در سه سال سردبیری او در روزنامه شرق، یک بار به خاطر نامه نمایندگان مجلس و یک بار به خاطر یک کاریکاتور که شایبه توهین به محمود احمدی نژاد شد توقیف شد. و البته او در دو توقیف بعدی ان روزنامه نقشی نداشت....
آقایان یادشان رفته و دچار فراموشی مفرط هستندکه او پس از توقیف اولیه روزنامه هم میهن (که در ان نقشی نداشت)به مدت دو ماه سردبیر هم میهن بود و بعد سعید مرتضوی ان را به علت مقاله ای از علی مطهری و عکسی از یک بازیگر سینما و مقاله ای از حسن یوسفی اشکوری توقیف کرد و با وجود صدور قرار منع تعقیب در دادسرای هشت سال است نه حکمی اجرا میشود،نه محکمه ای برگزار می شود ،نه تجدید نظری اعلام میشود و...
آقایان یادشان رفته و دچار فراموشی مفرط هستندکه هفته نامه شهروند امروز پس از دوسال انتشار ، توقیف شد اما در دادگاه رفع توقیف شد و بعدا دوباره در دورانی که او سردبیر ان نبود،توقیف شد و برادرم قوچانی در توقیف مجدد ان نقشی نداشت...
آقایان یادشان رفته و دچار فراموشی مفرط هستند وقتی روزنامه اعتماد ملی توقیف شد، او در زندان بود و در توقیف ان نقشی نداشت...
یادشان رفته وقتی محمد علی رامین هفته نامه ایران دخت را به علت رای هییت نظارت بر مطبوعات به بهانه ی سلب شرایط مدیر مسولی خانم فاطمه کروبی لغو کرد ،
قوچانی هیچ نقشی در آن نداشت.
آقایان یادشان رفته و دچار فراموشی مفرط هستند که آن همه سر و صدا راه انداختند برای تویقف کردن آسمان و دادگاه مطبوعات، روزنامه اسمان را بعد از هشت ماه توقیف تنها به دومیلیون جریمه نقدی محکوم کرد. و اکنون که در استانه انتشار است او در ان نقشی ندارد ...
البته جامعه ما از این طوفان اتهامات می گذرد. چنانکه در گذشته نیز گذشت. چنان که سعید نفیسی ادیب بزرگ فرمود جامعه ما مانند نیزار است. هرگاه طوفان می آید، سر خم می کند و تا بادهای خانه برانداز برگذرد.
اکنون ما نیز سرخم می کنیم تا طوفان بگذرد. توفات اتهامات بی اساس. زمستان درگذر است. بهار می آید و روی سیاه را خواهیم که برچهره چه کسی نشسته است.
www.cgie.org.ir
[email protected]
بازنشرشده در سحام نیوز
http://sahamnews.org/1393/11/273962/