دوشنبه 15 مهر 1392

مخالفت با تحریم: تلاش برای اخلاقی کردن سیاست

Disapproval of sanctions: Attempt to moralize politics
هفته نامه آسمان شماره62 شنبه12مهر1392 ص40
این مقاله به زبان انگلیسی با عنوان جنبش فراتر از تحریم Moving Beyond Sanctions
در سایت زیر منتشر شده است
http://iranwire.com/en/projects/2936\

این روزها که نامه ها و بیانیه های متعددی از سوی فعالان مدنی ایران در اعتراض به تحریم ها منتشر می شود در مورد کارآیی آن ها تردیدهایی داشتم زیرا معتقد بودم سیاستمداران قدرت های بزرگ بر اساس منافع دولت های خود عمل کرده و اعتنایی به این اعتراضات ندارند و از طرفی راه حل ساده مسئله، این است که دولت ایران با نرمش و اعتماد سازی بهانه را از قدرت های بزرگ سلب کند و تا وقتی دولت ایران چنین تدبیری اتخاذ نکند اعتراضات ما چون آب در هاون کوبیدن است. چند سال پیش در مقاله ای تحت عنوان"جامعه مدنی هسته ای" در یک روزنامه داخلی توضیح داده بودم که در صورت قدرت گرفتن جامعه مدنی در ایران و ارتقای دموکراسی نه مردم ایران نگران سوء استفاده حکومت از قدرت هسته ای مانند کره شمالی و روسیه خواهند بود نه جامعه جهانی.
اما با روی کار آمدن دولت جدید روحانی و گام هایی که به نظر می رسد برای اصلاح سیاست های داخلی و خارجی هر چند با کندی و لرزان برداشته می شود باید از سوی جامعه مدنی هم گامی مثبت برداشت. تعارض تحریم ها با حقوق بشر هم انگیزه دیگر اعتراض بود اما جایگاه حقوق بشر در مسئله هسته ای ایران کجاست؟
پس از پایان دولت سیدمحمد خاتمی در سال1384 و افزایش فشارها بر ایران در زمینه برنامه هسته ای، مقامات ایرانی با این تحلیل که استراتژی آمریکا تغییر نظام سیاسی ایران است و اگر بهانه هسته ای را از آنها بگیریم بهانه دیگری دست و پا می کنند برای اینکه نوبت به عمده کردن وضعیت حقوق بشر در ایران نرسد خط مقدم و سنگر دفاعی خود را در جای دیگری قرار دادند و تعمدا میدان منازعه را به موضوع هسته ای بردند با این هدف که بتوانند جریانی شبیه نهضت ملی نفت ایجاد کنند و جامعه را حول این محور در برابر غرب و حمایت از خود بسیج نمایند اما غافل از اینکه برخی قدرت های جهانی هم مترصد همین فرصت بودند و در واقع سیاستمداران ایرانی وارد دامی شدند که امریکا می خواست پهن کند اما به دست خودشان پهن شد.
غرب هم به خوبی می دانست بمب هسته ای در کار نیست ولی این فرصت طلایی را نخواست از دست بدهد زیرا بهترین بهانه برای ایجاد اجماع جهانی علیه ایران بود. چین و روسیه نیز از ناحیه این تیرگی روابط به تقویت حوزه نفوذ منطقه ای خود پرداخته و بازار خود را گرم و منافع اقتصادی سرشاری می بردند. اسراییل نیز حیات و موفقیت اش در گرو دشمنی کشورهای اسلامی با امریکا بود. در1965م(برابر با 1335ش) در پی اعلام ملی شدن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر، انگلستان، فرانسه و اسراییل به مصر حمله کردند و به سرعت بخشی از خاک این کشور را به اشغال خود درآوردند اما امریکا با این حمله مخالفت کرد و ژنرال آیزنهاور رئیس جمهور امریکا از کشورهای مهاجم خواست هرچه سریعتر خاک مصر را ترک کنند و آنها ناگزیر از قبول درخواست آمریکا شدند. انتونی ایدن نخست وزیر انگلیس بخاطر این شکست استعفا داد. پس از این ماجرا اسراییل دریافت روابط حسنه کشورهای اسلامی با امریکا مانع سیاست های منطقه ای او و جلب کمک های مادی و معنوی امریکا می شود. تبدیل شدن اسراییل به پایگاه استراتژیک امریکا و غرب در منطقه و موفقیت سیاست های توسعه طلبانه اسراییل در گرو روابط تنش آلود امریکا با کشورهای منطقه به ویژه ایران است ایرانی که مستقل باشد و علاوه بر آن روند توسعه در این کشورها را نیز مختل کرده و از اسراییل عقب خواهند افتاد. اسراییل برای ایجاد این تیرگی ها سرمایه گذاری فراوان کرد و از برنامه هسته ای ایران بسیار سود برد.
ایجاد اجماع جهانی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران میسر نبود زیرا خود دولت ها هم متهم بودند و حتی دولت امریکا که بزرگترین دموکراسی جهان را تشکیل می دهد خود با بحران گوانتانامو و زندان های ابوغریب روبرو شده بود. از طرفی بجز نهادهای حقوق بشری که به مصائب انسانی در هر نقطه جهان حساس هستند، سایر مردمان تا وقتی خود در معرض خطری نباشند واکنش و حساسیتی نشان نمی دهند و نقض حقوق بشر را مسئله داخلی کشورها تلقی کرده و حتی برخی می گویند نقض حقوق بشر ناشی از عقب ماندگی آن ملت هاست ولی برنامه هسته ای ایران تنها موضوعی بود که می توانست احساس خطر را به خود شهروندان آنها منتقل کند و و برای هر اقدامی از تحریم اقتصادی گرفته تا جنگ متقاعدشان سازد.
غرب اما با وجود علم به اینکه ایران توان فنی رسیدن به سلاح هسته ای را ندارد از خطای سیاستمداران ایرانی، برای پیشبرد سناریوی تغییر حکومت در راستای نظم نوین جهانی بهره گرفت و برخی سازمان های برانداز هم که خود را ناتوان از سرنگونی جمهوری اسلامی مي دانستند به امید اینکه غرب این آرزو را برآورده سازد با این پروژه همکاری کردند. برای تغییر نظام سیاسی ایران باید مرحله به مرحله پیش بروند که نخستین آن تحریم است. با تحریم، مردم ناراضی و آماده عصیان می شوند و حکومت ضعیف و زمینه شورش های خیابانی فراهم می شود. به همین دلیل است که بخش کوچکی از اپوزیسیون هم از تحریم حمایت می کند. کسانی که منتظر بودند تا با ارتش خارجی به کشور بازگشته و سهمی از قدرت ببرند و احیانا تسویه حساب های خود را انجام دهند.
با استفاده از خطاهای پی در پی دولتمردان ایرانی مانند حرف های تنش آفرین احمدی نژاد درباره اسراییل و سقوط دولت های غربی و بی اعتباری سازمان ملل، فرصت های عالی برای این کار فراهم شد و یک دغل کاری سیاسی و اغوای افکار عمومی شکل گرفت. وضعیت حقوق بشر در داخل ایران نیز به عنوان پشتیبانی برای سناریوی یاد شده عمل کرد. آنها به مردمان خود می فهماندند حکومتی که به شهروندان خود رحم نمی کند اگر به سلاح هسته ای دست یابد چگونه به شهروندان دیگر کشورها رحم خواهد کرد؟
با توجه به این زمینه ها و انگیزه ها، تحریم های فزاینده علیه ایران از چند جهت با حقوق بشر معارض است. اول اینکه تحريم، تاکنون سبب سقوط حکومت ها یا بهبود وضعیت حقوق بشر نشده است. تجربه تحريم 16 ساله عراق، تحريم 40 ساله کوبا و کره شمالی و تحريم موزامبيک،که تورم را به يک مليون درصد رسانيد و مردمان بسیاری در این کشورها در اثر گرسنگی و بی دارویی و بیماری جان باختند، باعث سقوط حکومت ها نشد اما آنها را به اندازه کافی ناتوان و مردمان را محنت زده کرد و منابعِ انسانیِ گسترشِ خشونت در جهان را فراهم ساخت، اما برعکس، توسعه اقتصادی کشورها موجب تغییرات مطلوب در آنها و جذب شدن در جامعه جهانی و بهبود وضعیت حقوق بشر خواهد شد.
دوم بخاطر بازی سیاسی تحت پوشش حمایت از امنیت جهان و سوم بخاطر آسیب رساندن به مردم بی گناه و فقر و فحشا و مرگ و تحقیر و فساد و رشوه که ناشی از فقر و بیکاری و تحریم است برای اینکه سناریوی قدرت ها پیش رود و حکومت ایران با هزینه کمتری برای آنها سقوط کند و مردم قربانی این بازی می شوند. و چهارم عدم صداقت. گرچه به گفته ماکیاولی از سیاست نباید انتظار صداقت و رافت داشت اما حقوق بشر برای اخلاقی کردن سیاست آمده است چنانکه دین هم برای همین منظور آمده بود اما خود به وسیله ای در دست قدرت ها تبدیل شد و به قول قرآن کتاب های آسمانی برای رفع اختلاف و ستیزه ها آمدند اما بشر در خود آنها هم اختلاف کرد (بقره،213).
اکنون پس از سفر دکتر روحانی به نیویورک ایرانیان انتظار دارند با پشتوانه رای چشمگیر مردم و هماهنگی نظام سیاسی ایران ، اعتماد سازی در عرصه بین المللی انجام و راه برداشتن تحریم ها به عنوان مصداق نقض حقوق بشر بین المللی گشوده شود و با توسعه اعتماد سازی در داخل کشور و بهبود وضعیت حقوق بشر داخلی، ایران عضو عزتمند خانواده بین المللی گردد. در این راه آغاز آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی در روزهای اخیر را هر چند که با تاخیر بسیار صورت گرفت، به فال نیک می گیریم.